خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,793
امتیاز واکنش
25,274
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 11 ساعت 20 دقیقه
نویسنده این موضوع
کوچه ابرهای گمشده رمانی از کورش اسدی است که وقتی کتاب را به پایان می‌رسانید با این نوشته روبه‌رو می‌شوید: «پاییز ۱۳۸۵» با این حال، رمان در سال ۱۳۹۵ مجوز دریافت می‌کند و منتشر می‌شود. پس از سه بار تجدید چاپ بازهم چاپ کتاب با مشکل مواجه شد اما در سال ۱۳۹۷ چاپ چهارم کتاب با طراحی جلد متفاوت از سوی نشر نیماژ روانه بازار شد.
کورش اسدی در آبادان به دنیا آمد و نوشتن را از نوجوانی آغاز کرده بود. هنگامی که به تهران مهاجرت می‌کند با هوشنگ گلشیری آشنا می‌شود و رابـ*ـطه‌ای دوستانه میان آن دو شکل می‌گیرد. اسدی در سال ۱۳۹۶ خودکشی کرد. کوچه ابرهای گمشده رمانی ماندگار و جسورانه از اوست که در ادامه به مرور آن خواهیم پرداخت.
در قسمتی از متن پشت جلد کتاب آمده است:





کارون گفت: «خیلی بهش مدیونم. زندگی من را ازین رو به آن رو کرد.»
برگشتند. کارون با دیدن سارا دهانش باز ماند. لـ*ـبش از ماتیک برق می‌زد. گوشه‌ی چشم‌هایش را کشیده بود – سیاه. مژه‌هایش را ریمل زده بود. آرایش تندی نبود ولی اثرش شدید بود – زنی تمام، وسط اتاق ایستاده بود و داشت زیپِ کیف صورتیش را می‌بست.



در قسمت دیگری از متن پشت جلد کتاب آمده است:
کورش اسدی مولف برگزیده:

  • جایزه‌ی گلشیری از نگاه داوران جشنواره‌ی سال ۱۳۸۳
  • برگزیده‌ی برتر نشریه‌ی تجربه ۱۳۹۵
  • برگزیده‌ی برتر داستان شیراز ۱۳۹۶
  • تقدیرشده‌ی جایزه‌ی هفت اقلیم ۱۳۹۶
  • تحسین‌شده‌ی جایزه‌ی مهرگان ۱۳۹۶
  • تقدیرشده‌ی جایزه‌ی مهرگان ۱۳۹۶
خلاصه کتاب کوچه ابرهای گمشده
قبل از شروع کتاب، متن کوتاهی از قصص‌الانبیاء – ابواسحق نیشابوری – آمده است که چنین است:

«… آن پشه را زنده بداشت در مغزِ وی تا مغزش بخورد – سیزده شبانه‌روز. پس نمرود بی‌طاقت شد. گفت چگونه کنم؟ بفرمود تا بوق‌ها بساختند و می‌زدند بر سرِ او تا آن آواز در سرش افتادی و آن پشه ساعتی از خوردن بایستادی از آوازِ بوق…»
داستان این کتاب ۳۱۱ صفحه‌ای در یک روز – از صبح تا شب – اتفاق می‌افتد. اما چون شخصیت اصلی کتاب – کارون – در طول روز تحت تاثیر مواد مخدر است، خواننده همراه با او در زمان‌های مختلف سیر می‌کند. همچنین در طول رمان، کارون کتابی در دست دارد که ما هم همراه با او آن را می‌خوانیم. به عبارت دیگر یک کتاب دیگر هم در این رمان گنجانده شده است. همه این موارد باعث می‌شود که داستان کتاب کوچه ابرهای گمشده بسیار بیشتر از یک روز به نظر برسد.
کارون جوانی است که به دلیل جنگ از جنوب کشور به تهران آمده است و حرفه کتاب‌فروشی را پیش می‌گیرد. کار او پیدا کردن کتاب‌های نایاب برای مشتریان است و گاهی کتابخانه افراد دیگر را یک‌جا می‌خرد. او فردی کتابخوان با ذهنی باز است که در طول داستان هم کتابی مطالعه می‌کند.
کارون در تهران روی سقف یک کانتینر جایی برای خوابیدن پیدا کرده و بساط خودش را کنار پیاده‌رو دارد. حتی با دختری به نام پریا آشنا می‌شود که اگر می‌توانست به او برسد شاید روحیه‌اش به کلی عوض می‌شد. اما زندگی همچنان به کارون روی خوش نشان می‌دهد و او با ممشاد آشنا می‌شود. فردی توانا و ثروتمند که کارون را زیر پر و بال خود می‌گیرد و حتی خانه‌ای در اختیار او قرار می‌دهد. ممشاد آدم مرموزی است که برای کارون فقط یک محدودیت تعیین می‌کند و آن هم این است که به دختری به نام شیده نزدیک نشود. اما ماجرا از آنجایی سخت می‌شود که شیده از کارون می‌خواهد «کتاب کوچه ابرهای گمشده» را برای او پیدا کند و…
اما داستان کتاب که شروع بسیار جذابی دارد از صبحی شروع می‌شود که کارون تلاش می‌کند چیزی به یاد آورد. او دیشب در یک مهمانی حضور داشته و امروز صبح ذهنش هنوز تحت تاثیر مواد است بنابراین نمی‌تواند به شکل دقیق به یاد آورد که قرار بود چه کاری انجام دهد. جملات ابتدایی کتاب چنین است:

قارقارِ کلاغ
درِ خانه را که بست میخکوبش کرد. انگار به دنیای دیگری آمده بود و سر از یک فضای دیگر درآورده بود.
تشنه بود.
یک آبسردکن – خواب دیده بود یا پشتِ در بود که دیده بود؟ پشتِ در نبود که آن زن می‌خواست هلاکش کند؟ زنی با دهان باز و آرواره‌های مهیب. سرش تا گردن در دهان زن بود. بود یا در خیال بود که تشنه بود و زن برایش انگشت، روی فشاری آبسردکن گذاشته بود؟ آب پاشیده بود توی صورتش و چشم که باز کرده بود لکه‌ی ماه را دیده بود.
قار قار
کوچه ابرهای گمشده

درباره کتاب کوچه ابرهای گمشده
کوچه ابرهای گمشده یک رمان جدی و البته همان‌طور که اشاره شد جسورانه است که در سال‌های اخیر جای خالی آن احساس می‌شد. رمانی که پس از ده سال اجازه چاپ گرفته است و اکنون کتابخوانان می‌توانند خود را در آن غرق کنند. کتابی ساختارشکن که به احتمال صد در صد هر خواننده جدی را شگفت‌زده می‌کند. اسدی در این کتاب به مباحثی پرداخته است که تا پیش از این هیچ اشاره‌ای به آن نشده است. قصد فاش کردن شگفتی‌هایی که در رمان وجود دارد ندارم اما پیشنهاد می‌کنم قبل از خواندن کتاب خود را آماده کنید!
گاهی اوقات شما کتابی را می‌خوانید و فقط از آن لـ*ـذت می‌برید. کتاب که تمام شد، ذهن شما آن را رها می‌کند و احتمالا به سراغ کتاب بعدی می‌روید. اما رمان کوچه ابرهای گمشده شما را در خود حل می‌کند. در این کتاب شما صرفا خواننده نیستید و به شدت با آن قاطی می‌شود و مهم‌تر از همه، بعد از اتمام کتاب شما را همچنان درگیر خود می‌کند. نگاه متفاوت کارون به خاطرات گذشته، به زندگی حال، به عشق و حتی به مسائلی مانند مرگ شما را درگیر خود می‌کند.
نیمه اول کتاب شاید برای خواننده عادی کمی سخت باشد، شما در ابتدا باید خود را در ذهن کارون پیدا کنید، به ماجراهایی که در جریان هستند تسلط پیدا کنید و در دیوارنوشته‌هایی که کارون می‌خواند غرق نشوید. البته در موارد متن کتاب به کمک خواننده می‌آید و داستانی که کارون می‌خواند و همچنین نوشته‌های روی دیوار به شکل ایتالیک نوشته شده است. با این حال در بعضی مواقع فروپاشی ذهن کارون به حدی است که متن کتاب هم دستخوش تغییر می‌شود!
نوشته‌هایی که کارون در کتاب می‌خواند از جمله مواردی است که باید توجه ویژه‌ای به آن داشت. در ابتدا شاید این نوشته‌ها هیچ ربطی به داستان کتاب نداشته باشند اما وقتی کتاب به پایان نزدیک می‌شود، خواننده می‌تواند به راز آن پی ببرد. همچنین در طول این یک روز که داستان جریان دارد کارون تلاش زیادی می‌کند تا خودش را هم کشف کند. البته معماهای دیگری هم وجود دارند که کارون آن‌ها را کشف کند اما مهمترین موضوع این است که کارون جایگاه خود را در میان این همه رمز و راز پیدا کند. او مدام به گذشته و به خاطراتش مراجعه می‌کند و تکه‌های پازل شخصیتش را کنار هم می‌گذارد اما «کشف خود» به همین سادگی و مخصوصا تحت تاثیر مواد مخدر ساده نیست.
اوج پریشانی و جنون قلم نویسنده، که به اعتقاد من از جذاب‌ترین خصیصه‌های آن هم می‌باشد؛ همین شعارهایی است که روی دیوار نوشته شده‌اند. در نهایت باید اشاره کنم شخصیت‌های این کتاب مثل اسم کتاب، ابرهایی گمشده هستند که از کنار هم رد می‌شوند و از اول باید بدانیم که این کتاب قرار نیست به ما نتیجه‌گیری ارائه بدهد و یا حتی چفت و بست‌های داستانی خود را لو دهد.
پیشنهاد می‌کنم مطالعه این رمان برجسته را از دست ندهید.




معرفی کتاب کوچه ابرهای گمشده | کوروش اسدی

 
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا