خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

elnaź вαnσσ

اخراج شده
کاربر اخراج شده
کاربر رمان ۹۸
عضویت
2/2/20
ارسال ها
541
امتیاز واکنش
4,709
امتیاز
228
سن
23
زمان حضور
47 روز 14 ساعت 25 دقیقه
نویسنده این موضوع
سیر توی سفره ها بود

کنار هر غذا بود

سفید بود و تمیز بود

خوش مزه، تند و تیز بود

یه روز پیاز بی خبر

آمده بود از سفر

همین که سیره را دید

دوید و او را بـ*ـو*سید

یک دفعه سیر بد بو

پرید و دور شد از او



داد زد و با حال بد

پیازه را کنار زد

گفت که چه بویی! پیف پیف

برو برو دورشو! ایف ایف

پیاز یواشی خندید

صداش تو سفره پیچید:

« سیر که خودش بو داره

ببین چه قدر رو داره

با فیس و با افاده

می گه پیاز بو داره »


شعر سیروپیاز

 
  • تشکر
Reactions: -isajjad- و MacTavish
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا