خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

^moon shadow^

مدير بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/3/18
ارسال ها
1,878
امتیاز واکنش
18,048
امتیاز
428
محل سکونت
Tabriz
زمان حضور
38 روز 17 ساعت 41 دقیقه
نویسنده این موضوع
زبان فرانسوی

زبان فرانسوی یا فرانسه یا فرانسه‌ای یک زبان رومی از خانواده زبان‌های هندو اروپایی است که توسط ۱۳۶ میلیون نفر در سراسر جهان به عنوانزبان مادری گویش می‌گردد. درحدود ۱۹۰ میلیون نفر، فرانسوی را به عنوانزبان دوم صحبت می‌کنند و ۲۰۰ میلیون نفر دیگر هم آن را به عنوان یک زبان دوم اکتسابی استفاده می‌کنند. اجتماعات گویش‌کننده به فرانسوی در ۵۷ کشور و قلمرو حضور دارند. اکثر گویش‌کنندگان بومی این زبان در فرانسه‌اند، که مبدأ این زبان است. بقیهٔ گویش‌کنندگان به‌طور عمده در کانادا، به‌ویژه کبک، نیو برانزویک و اونتاریو و نیز بلژیک، سوییس، لوکزامبورگ و مناطقی در ایالت مینآمریکا و. لوییزیانا حضور دارند. بیشتر افرادی که فرانسوی زبان دوم آن‌هاست در آفریقای فرانسوی‌زبان زندگی می‌کنند، که با تردید می‌توان گفت تعداد آن‌ها از گویندگان بومی بیشتر گشته‌است. گرچه زبان اسپانیایی بعد از زبان انگلیسی از نظر تعداد افرادی که به یک زبان واحد تکلم می‌کنند در مقام سوم قرار دارد (مقام اول متعلق به زبان چینی می‌باشد).

طبقه‌بندی زبان‌شناختی

فرانسوی یکی از زبانهای هند و اروپایی است بعدها از زبان‌های رومیایی تأثیر گرفته‌است که از زبان لاتین مشتق شده‌است، هم‌چنان‌که زبان‌های ملی مانندایتالیایی، پرتغالی، اسپانیایی، رومانیایی و زبان‌های در اقلیت از اوکسیتان تا ناپلو… چنین هستند. با این وجود نزدیک‌ترین زبان‌های وابسته به آن، زبان‌هایزبان‌های اوییل و کرئول‌های فرانسه‌پایه می‌باشد.

موقعیت بین‌المللی

زبان فرانسوی، زبان رسمی ۲۹ کشور است، که بیشتر آن‌ها در فرانسوی به La Francophonie (جوامع فرانسوی‌زبان) معروفند. هم‌چنین یک زبان رسمی تمام دفاتر سازمان ملل و گسترهٔ وسیعی از سازمان‌های بین‌المللی است. طبق اطلاعات اتحادیهٔ اروپا، ۱۲۹ میلیون (یا ۲۶٪ کل جمعیت اتحادیه)، در ۲۷ عضو، به فرانسوی گویش می‌کنند که از میان آن‌ها، ۶۵ میلیون نفر گویشوران بومی‌اند و ۶۹ میلیون نفر ادعا می‌کنند که آن را یا به عنوان زبان دوم یا یک زبان خارجی صحبت می‌کنند و از این لحاظ، فرانسوی در ردهٔ سوم بیشترین گویشوران به عنوان زبان دوم قرار دارد (پس از انگلیسی و آلمانی). بیست درصد از اروپایی‌های غیر فرانسوی‌زبان، قادر به گویش فرانسوی‌اند که تقریباً برابر ۱۴۵٬۶ میلیون نفرند. به علاوه، پیش از میانهٔ قرن ۲۰، فرانسوی به عنوان زبان سرآمد دیپلماسی در بین اروپاییان و نیروهای مستعمره و نیز به عنوان یک زبان بین‌المللی در میان طبقات تحصیل‌کردهٔ اروپا گویش می‌شد.

در نتیجهٔ جاه‌طلبی‌های استعماری از قرن ۱۷ تا ۲۰، فرانسه به آمریکا، آفریقا، پلی‌نزی، و حوزهٔ کارائیب معرفی شد.




تاریخچه زبان فرانسوی

 
  • تشکر
Reactions: فروغ ارکانی

^moon shadow^

مدير بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/3/18
ارسال ها
1,878
امتیاز واکنش
18,048
امتیاز
428
محل سکونت
Tabriz
زمان حضور
38 روز 17 ساعت 41 دقیقه
نویسنده این موضوع
پیشینهٔ زبان فرانسوی

زبان فرانسوی نیز به‌مانند زبان‌های دیگر در طول تاریخ دچار تغییرات فراوانی شده‌است. کشور فرانسه در روزگار باستان بخش مهمی از سرزمینی پهناور در غرب اروپا به نام گُل بوده‌است. گل‌ها به زبانی هم‌خانواده زبان مردم بریتانیای باستان، یعنی کِلت‌ها صحبت می‌کردند. رواج زبان کلتی در سرزمین گل تا قبل از هجوم رومیان ادامه داشت. این هجوم در قرن دوم قبل از میلاد صورت گرفت و رومیان به‌تدریج زبان لاتین را در بین مردم فرانسه گسترش دادند. البته این زبان شکل متفاوتی از زبان لاتین اصیل داشت و همان زبانی نبود که در سنای روم بدان صحبت می‌گردید یا درنوشتار نویسندگان کلاسیک می‌آمد. این زبانِ ساده‌تر و بی‌قاعده‌تر که معمولاً توسط سربازان و بازرگانان به فرانسویان آموخته می‌شد، گالو-رومن یا لاتین عامیانه لقب گرفت. زبان لاتین عامیانه نیز در امتداد زمان به زبان فرانسوی کهن تبدیل گشت.

فرانسوی کهن

این زبان در میان قرن‌های ۹ تا ۱۴ میلادی در فرانسه رواج داشت. در واقع مردم فرانسه به‌تدریج شروع به ایجاد تغییرات در زبان لاتین عامیانه نمودند. آن‌ها کلمات لاتین را با حنجره و لهجه خود به شکل متفاوتی تلفظ کردند و برخی از حروف صدادار را برای تلفظ مشکل تشخیص دادند و آن‌ها را از کلمه مورد نظر حذف نمودند. همچنین بسیاری از حروف صامت در کلمات که تأکید روی آن‌ها کمتر بود از واژه‌ها حذف می‌گردید.

برای مثال کلمه chef (سرآشپز) و chief (رئیس) در فرانسوی کهن، ریشه در کلمه لاتین capute دارند. کلمه لاتین civitatem که به شهر رم اطلاق می‌شد، در فرانسوی کهن تبدیل به cité شد که به معنی شهر در حالت عام است. تغییرات بسیار زیادی که نظیر دو مورد پیشین انجام گرفته‌بود، در قرن یازده میلادی کامل شد. این تغییرات اما در نواحی مختلف فرانسه به روش‌های مختلفی صورت گرفت و لهجه‌های متفاوتی پدیدآورد.

در ابتدای قرن نهم، طایفه‌ای به‌نام پاریسی‌ها در یک دهکده ماهیگیری به نام لوتیتا زندگی می‌کردند. این دهکده که در جزیره‌ای میان رودخانه سن قرار داشت، در گذر ایام ترقی کرد و به شهر پاریس تبدیل شد. در ابتدا لهجه مردم این دهکده که فرانسیان نام داشت، چندان پرطرفدار نبود تا اینکه در سال ۹۸۷، کُنت پاریس به نام هوگو کاپه به عنوان پادشاه، و پاریس به عنوان پایتخت فرانسه انتخاب گردید. از این پس لهجه فرانسیان که در دربار سلطنت بدان صحبت می‌شد، اهمیت سـ*ـیاسی فراوانی پیدا کرد و سرانجام همین لهجه به عنوان زبان استاندارد فرانسوی انتخاب گردید. هر چند که تفاوت لهجه‌ها در مناطق جنوبی شامل شهرهای نیس و مارسی یا مناطق شمالی نظیر پیکارد و نورماندی باقی‌ماند و حتی هنوز هم به قوت خود باقی است.

با توجه به گسترش فرانسوی کهن در طول قرون ۹ تا ۱۴ میلادی، ذکر این نکته ضروری است که ادبیات نوشتاری آن روزگار و متون مذهبی و متن مکتوب دادگاه‌ها و مطالبی نظیر آن تحت نفوذ دستگاه کلیسا هنوز به زبان لاتین نوشته می‌شد. این تفاوت میان زبان نوشتار و گفتار تا دوره رنسانس باقی‌مانده بود که از آن پس دوران زبان فرانسوی امروزی آغاز گردیده‌است.

فرانسوی امروزی

آوردن واژه‌های تازه از زبان ادبی لاتینی به فرانسوی در سدهٔ دوازدهم آغاز شد و در سدهٔ سیزدهم رو به افزایش نهاد. در سدهٔ چهاردهم خط مشی دقیقی برای گسترش زبان فرانسوی از راه وامگیری واژه‌های لاتینی در پیش گرفته شد. شارل پنجم فرانسه(پادشاه فرانسه از ۱۳۶۴ تا ۱۳۸۰) پشتیبان اهل علم و ادب بود و ایشان را به ترجمهٔ آثار کلاسیک برای کتابخانه خود ترغیب می‌کرد. مترجمان حتی زبردست‌ترین آن‌ها که نیکل اُرسم بود از فقر زبان فرانسوی آن هنگامه می‌نالیدند. ارسم در این خصوص نمونهٔ جالبی را که در ترجمهٔ آثار ارسطو به آن برخورده است شاهد می‌آورد:

« از میان نمونه‌های بیشمار می‌توان قضیهٔ کلی «homo est animal» را مثال آورد. «homo» به معنای هر دو واژهٔ «مرد» و «زن» است که در زبان فرانسوی معادلی ندارد. از «animal» نیز معنای هر چیز صاحب روح و قوهٔ ادراک مستفاد می‌شود، اما در زبان فرانسوی واژه‌ای که مدلول دقیق این معنا باشد نمی‌توان یافت. »
برای رهایی از این تنگناهای زبانی بود که ارسم و دیگران بر آن شدند تا زبان فرانسوی را با وامگیری از واژگان لاتینی و یونانی توانمند سازند. ایشان این کار را به درستی و بدون زورآور کردن الگوهای دستوری زبانهای مذکور به زبان فرانسوی انجام دادند یعنی بر خلاف بعضی نویسندگان اسپانیایی مانند گونگورا که این کار را ناشیانه و با افراط انجام دادند و افزون بر واژگان، الگوهای دستوری یونانی و لاتینی را نیز که واقعاً نمی‌توان به آن‌ها رنگ و بوی بومی داد وارد زبان کردند امری که موجب کج‌روی زبان و اندیشه می‌شود.

در سدهٔ شانزدهم میلادی انقلاب فرهنگی بزرگی در سراسر اروپا و به تبع آن در فرانسه رخ‌داد. از قدرت عظیم کلیساها کاسته شد و فرهنگ و هنر و صنعت شکوفا گردید. به این ترتیب بود که زبان لاتین کم‌کم از دستگاه رسمی حذف گردید. در سال ۱۵۳۹ پادشاه فرانسه که فرانسوای اول نام داشت، دستور داد که متون دادگاه‌ها به جای لاتین به زبان فرانسوی نگاشته شود. در همین ایام بود که کشیشی به نام ژان کالون برای اولین بار نوشته‌های مذهبی خود را از لاتین به فرانسوی ترجمه نمود. در سال ۱۵۴۹ مقاله بسیار مهمی با عنوان «در دفاع و اهمیت زبان فرانسوی و هر چه غنی‌تر کردن آن» توسط شاعر و منتقد معروفی به نام یواخیم دو بله نوشته شد. فرانسه در این دوران مانند سایر ملل اروپایی به دوران با عظمت یونان باستان نگاهی دوباره کرد و در نتیجه آن بود که کلمات بسیاری از فرهنگ قدیم یونان به فرانسوی وارد شد. همچنین واژه‌های فراوانی از ایتالیای بعد از رنسانس و حتی از عربی قرض گرفته شده و به سرعت وارد فرانسوی می‌گردید.

هجوم روزافزون کلمات و تغییرات در گرامر در سدهٔ هفدهم میلادی به اوج خود رسیده‌بود. ادبا و زبان‌شناسان به‌تدریج نگران شده و به فکر افتادند تا این زبان پر تلاطم را قاعده‌مند کنند و از ایجاد هرج و مرج در ساختار آن جلوگیری نمایند. در پی همین فعالیت‌ها بود کهفرهنگستان فرانسه تشکیل گردید که تا امروز اهمیت خود را حفظ کرده و مرجع تصمیم‌گیرنده دربارهٔ صحت و دقت متون رسمی و ورود کلمات و عبارات جدید به فرهنگ لغت است. می‌توان گفت که حفظ سـ*ـیاست‌های بسته دربارهٔ دستور زبان و کلمات زبان فرانسوی باعث شده‌است که اولاً ساختار زبان فرانسوی از قرن هفده تاکنون تغییرات چندانی نداشته باشد و دوم این‌که فرهنگ لغات فرانسوی نسبت به انگلیسی بسیار کم حجم‌تر و ساختار و ترتیب کلمات در جمله‌های آن بسیار منظم‌تر از زبان‌های دیگر باشد.


تاریخچه زبان فرانسوی

 
  • تشکر
Reactions: فروغ ارکانی

^moon shadow^

مدير بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/3/18
ارسال ها
1,878
امتیاز واکنش
18,048
امتیاز
428
محل سکونت
Tabriz
زمان حضور
38 روز 17 ساعت 41 دقیقه
نویسنده این موضوع
زبان فرانسوی در ایران

در ایران زبان فرانسوی بعد از انگلیسی دومین زبان محبوب است. زبان فرانسوی از عهد صفویه در ایران مورد توجه قرار گرفت. این زبان به ویژه در دوره قاجار از طریق ترجمه کتابهای درسی دارالفنون که در اصل به فرانسوی بود، رونق گرفت و بر اثر احیاء صنعت چاپگسترش یافت. از آنجاکه محصلین بیشتر به فرانسه اعزام می‌شدند زبان فرانسوی در کشور رایج و با گستردگی آن نه تنها آثار نویسندگان فرانسه بلکه آثار ادبی بعضی از دیگر زبانهای اروپایی نیز به فارسی برگردانده شد. نخستین نمایشنامه ای که از فرانسوی به فارسی ترجمه شد، نمایشنامه «مردم گریز»، اثر مولیر بود. ترجمه و نشر کتاب پس از مرگ شاهزاده عباس میرزا، در دوران محمد شاه قاجار دچار فترت شد، ولی در عهد ناصرالدین شاه و مظفرالدین شاه دوباره اوج گرفت. محمد طاهر میرزا، میرزا حبیب اصفهانی ومحمدحسن خان اعتماد السلطنه از پرکارترین مترجمان این دوره بودند. پس از روی‌کار آمدن سلسلهٔ پهلوی، روند ترجمه شتاب بیشتری پیدا کرد و تمام قلمروهای علمی و فنی و ادبی را دربرگرفت زیرا تعداد افراد تحصیل‌کرده و میزان روابط همه‌جانبه با کشورهای خارجی افزایش یافت. در این دوره آثار ارزشمند بسیاری به فارسی برگردانده شد و تعداد مترجمان با استعداد و به اصطلاح حرفه‌ای فزونی چشمگیری یافت. ترجمه‌ها تا اوایل دههٔ سی، عمدتاً از طریق زبان فرانسوی صورت می‌گرفت ولی پس از جنگ جهانی دوم و به ویژه بعد از ۱۳۳۲ و تحولات سـ*ـیاسی و فرهنگی پس از آن، زبان انگلیسی در عرصهٔ ترجمه اهمیت بیشتری یافت و از نظر کمی گوی سبقت را ربود؛ هرچند از نظر کیفی، بهترین ترجمه‌ها کماکان به مترجمانی تعلق داشت که از زبان فرانسوی ترجمه می‌کردند.
از زمان قاجار که بسیاری از رجال سـ*ـیاسی برای ادامه تحصیل به فرانسه می‌رفتند، بسیاری از واژه‌های فرانسوی ازطریق قوانین حقوقی وارد ایران شد و امروزه نیز در زبان فارسی بسیاری از این کلمات استفاده می‌شود و گاهی این کلمات به قدری در زبان فارسی رایج شده‌است که بسیاری از افراد نمی‌دانند که این واژگان فرانسوی هستند. از جمله می‌توان به کلماتی همچون: دوش (حمام))،کروات، مغازه، فامیل، کادو، شوفر، آسانسور، کودتا، رفوزه، پاساژ، ماساژ، مونتاژ، کتلت، املت، توالت، آژانس، اورژانس، مانتو، پالتو، مرسی اشاره کرد.


تاریخچه زبان فرانسوی

 
  • تشکر
Reactions: فروغ ارکانی

^moon shadow^

مدير بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/3/18
ارسال ها
1,878
امتیاز واکنش
18,048
امتیاز
428
محل سکونت
Tabriz
زمان حضور
38 روز 17 ساعت 41 دقیقه
نویسنده این موضوع
ویژگی‌های زبان فرانسوی

الفبای زبان فرانسوی بر اساس الفبای لاتین است و بیست و شش حرف ساده دارد. افزون بر حرف‌های ساده، حرف ترکیبی «œ» و حرف‌های زبَرنشانه‌دار «à â è é ê ë î ï ô û» نیز در نوشتار این زبان به کار می‌روند.

۸۵ درصد کلمات زبان فرانسوی از لاتین، ۱٫۵ درصد از آلمانی، ۰٫۱ درصد از عربی، ۰٫۱ درصد از اسکاندیناوی، ۱۲ درصد از اسپانیایی وایتالیایی و انگلیسی و باقی زبان‌ها گرفته شده‌است.


ویژگی‌های گرامری زبان فرانسه
زبان فرانسه از نظر ریشه‌ای نقاط اشتراک زیادی با زبان لاتین دارد. بعضی از مهمترین ویژگی‌های گرامری این زبان عبارتند از:

جنسیت اسامی
در زبان فرانسه اسامی همیشه جنسیت گرامری دارند. این جنسیت می‌تواند مذکر یا مؤنث باشد. گذشته از آن حالت جمع نیز به صورت یک جنسیت سوم در این زبان شناسایی می‌شود. جنسیت اسامی را در ساده‌ترین حالت می‌توان از حروف تعریف آن‌ها شناسایی کرد. حرف تعریف le نشان دهنده اسامی مذکر، حرف تعریف la نشان دهنده اسامی مؤنث و حرف تعریف les نشان دهنده اسامی جمع است.

جمع بستن اسامی
ساختار گرامری حالت جمع برای اسامی به زبان انگلیسی بسیار نزدیک است. در زبان فرانسه هم مانند انگلیسی در یک قاعده کلی برای ساختن حالت جمع یک اسم به آن پسوند s- اضافه می‌کنیم. این قاعده البته دارای استثناهایی هم هست. همچنین تخصیص‌گربه کار رفته با اسم جمع به صورت جمع می‌آید.

حروف تعریف

در زبان فرانسه مانند زبان ایتالیایی سه نوع از حروف تعریف وجود دارد. «حروف تعریف معرفه»، «حروف تعریف نکره» و «حروف تعریف جزئی یا مقداری». حروف تعریف معرفه برای اسامی‌ای به کار می‌رود که برای مخاطب شناخته شده‌است. حروف تعریف نکره برای اسامی‌ای به کار می‌رود که برای مخاطب ناشناخته است یا شناخت آن اهمیتی ندارد و حروف تعریف جزئی یا مقداری برای اشاره به مقادیری از کمیت‌های شمارش‌پذیر یا شمارش‌ناپذیر به کار می‌روند. در زبان فرانسه در نتیجهٔ هم‌نشینی حروف اضافه با حروف تعریف چهار تکواژ مرکب (au, aux, du, des) به وجود می‌آید. همچنین بسته به خصوصیات آوایی اسم یا صفتی که بعد از این حروف تعریف آورده می‌شود ممکن حذف(élision) یا پیوند(liaison) رخ دهد.

غیرضمیرانداز بودن فرانسوی مدرن

در جمله‌هایی از لحاظ معنایی نیازی به حضور ضمیر فاعلی یا مفعولی در ساختار جمله نیست (مانند جمله «باران می‌بارد») یا مخاطب از روی صرف فعل می‌تواند به آن پی ببرد و حذف ضمیر ضربه‌ای به ساختار دستوری جمله نمی‌زند (مانند حذف ضمیر «من» در جملهٔ «ایرانی هستم») زبانهایی که ضمایر فاعلی و مفعولی را در چنین موقعیتهای حذف اجباری یا اختیاری می‌کنند به اصطلاح می‌گویندضمیرانداز. اگر زبانی به درجه‌ای ضمیرانداز باشد که تنها اجازهٔ حذف ضمیر فاعلی و نه مفعولی را بدهد به آن فاعل تهی می‌گویند. اکثر زبانهای هند و اروپایی مانند فارسی و همه زبان‌های رومی‌تبار به جز فرانسوی دستکم فاعل تهی هستند. زبان فرانسوی نیز تا قرن ۱۶ زبانی فاعل تهی بوده‌است اما پس از آن شبیه اکثر زبانهای مدرن ژرمنی از جمله انگلیسی غیرضمیرانداز شده‌است؛ بنابراین در جملهٔ «Je suis français» (ترجمه:من فرانسوی هستم) حضور ضمیر je الزامی است یا مثلاً جملاتی که با عبارت Il faut آغاز می‌شوند با آنکه از لحاظ معنایی نیازی به حضور ضمیر il نیست ولی نحو زبان ایجاب می‌کند که این ضمیر وجود داشته باشد و حذف آن باعث نادستوری شدن جمله می‌شود. همین‌طور است در مورد ضمیر il در جمله «Il fait frais".]





تاریخچه زبان فرانسوی

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: Melody6.m.r و فروغ ارکانی

مرسانا

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/8/19
ارسال ها
760
امتیاز واکنش
1,903
امتیاز
198
سن
22
محل سکونت
در کوچه پس کوچه های خیال
زمان حضور
1 روز 1 ساعت 42 دقیقه
زبان فرانسه نیز به‌مانند زبان‌های دیگر در طول تاریخ دچار تغییرات فراوانی شده‌است. کشور فرانسه در روزگار باستان بخش مهمی از سرزمینی پهناور در غرب اروپا به نام گُل بوده است. گل‌ها به زبانی هم‌خانواده زبان مردم بریتانیای باستان، یعنی کِلت‌ها صحبت می‌کردند. رواج زبان کلتی در سرزمین گل تا هجوم رومیان ادامه داشت. این هجوم در قرن دوم قبل از میلاد صورت گرفت و رومیان به‌تدریج زبان لاتین را در بین مردم فرانسه گسترش دادند. البته این زبان شکل متفاوتی از زبان لاتین اصیل داشت و همان زبانی نبود که در سنای روم بدان صحبت می‌گردید یا درنوشتار نویسندگان کلاسیک می‌آمد. این زبانِ ساده‌تر و بی‌قاعده‌تر که معمولا توسط سربازان و بازرگانان به فرانسویان آموخته می‌شد، گالو-رومن یا لاتین عامیانه لقب گرفت. زبان لاتین عامیانه نیز در امتداد زمان به زبان فرانسه کهن تبدیل گشت.


تاریخچه زبان فرانسوی

 

مرسانا

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/8/19
ارسال ها
760
امتیاز واکنش
1,903
امتیاز
198
سن
22
محل سکونت
در کوچه پس کوچه های خیال
زمان حضور
1 روز 1 ساعت 42 دقیقه
فرانسه کهن

این زبان در میان قرن‌های 9 تا 14 میلادی در فرانسه رواج داشت. در واقع مردم فرانسه به‌تدریج شروع به ایجاد تغییرات در زبان لاتین عامیانه نمودند. آنها کلمات لاتین را با حنجره و لهجه خود به شکل متفاوتی تلفظ کردند و برخی از حروف صدادار را برای تلفظ مشکل تشخیص دادند و آن‌ها را از کلمه مورد نظر حذف نمودند. همچنین بسیاری از حروف صامت در کلمات که تاکید روی آن‌ها کمتر بود از واژه‌ها حذف می‌گردید.

برای مثال کلمه chef (سرآشپز) و chief (رئیس) در فرانسه کهن، ریشه در کلمه لاتین capute دارند. کلمه لاتین civitatem که به شهر رم اطلاق می‌شد، در فرانسوی کهن تبدیل به cité شد که به معنی شهر در حالت عام است. به همین طریق کلمه لاتین dominionem به معنی قدرت و توان در فرانسوی کهن به donjon تبدیل گشت، این تبدیل در معنی کلمه نیز از «قدرت» به «سرداب میان قلعه» صورت گرفت. تغییرات بسیار زیادی که نظیر سه مورد پیشین انجام گرفته‌بود، در قرن یازده میلادی کامل شد. این تغییرات اما در نواحی مختلف فرانسه به روش‌های مختلفی صورت گرفت و لهجه های متفاوتی پدید آورد.

در ابتدای قرن نهم، طایفه‌ای به‌نام پاریسی‌ها در یک دهکده ماهیگیری به نام لوتیتا زندگی می‌کردند. این دهکده که در جزیره‌ای میان رودخانه سن قرار داشت، در گذر ایام ترقی کرد و به شهر پاریس تبدیل شد. در ابتدا لهجه مردم این دهکده که فرانسیان نام داشت، چندان پرطرفدار نبود تا اینکه در سال 987، کُنت پاریس به نام هیو کاپه به عنوان پادشاه، و پاریس به عنوان پایتخت فرانسه انتخاب گردید. از این پس لهجه فرانسیان که در دربار سلطنت بدان صحبت می‌شد و سرانجام همین لهجه به عنوان زبان استاندارد فرانسه انتخاب گردید. هر چند که تفاوت لهجه‌ها در مناطق جنوبی شامل شهرهای نیس و مارسی و یا مناطق شمالی نظیر پیکارد و نورماندی باقی‌ماند و حتی هنوز هم به قوت خود باقی است. لهجه مناطق نورماندی که نورمن نامیده می‌شود، در تاریخ زبان انگلیسی نقش مهمی دارد که در این زمینه توضیحاتی در این بخش آورده شده‌است.

با توجه به گسترش فرانسه کهن در طول قرون 9 تا 14 میلادی، ذکر این نکته ضروری است که ادبیات نوشتاری آن روزگار و متون مذهبی و متن مکتوب دادگاه‌ها و مطالبی نظیر آن تحت نفوذ دستگاه کلیسا هنوز به زبان لاتین نوشته می‌شد. این تفاوت میان زبان نوشتار و گفتار تا دوره رنسانس باقی‌مانده بود که از آن پس دوران زبان فرانسوی امروزی آغاز گردیده‌است.


تاریخچه زبان فرانسوی

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

مرسانا

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/8/19
ارسال ها
760
امتیاز واکنش
1,903
امتیاز
198
سن
22
محل سکونت
در کوچه پس کوچه های خیال
زمان حضور
1 روز 1 ساعت 42 دقیقه
فرانسه امروزی

در قرن پانزدهم میلادی انقلاب فرهنگی بزرگی در سراسر اروپا و به تبع آن در فرانسه رخ‌داد. از قدرت عظیم کلیساها کاسته شد و فرهنگ و هنر و صنعت شکوفا گردید. به این ترتیب بود که زبان لاتین کم‌کم از دستگاه رسمی حذف گردید. در سال 1539 پادشاه فرانسه که فرانسیس اول نام داشت، دستور داد که متون دادگاه‌ها به جای لاتین به زبان فرانسوی نگاشته‌شود. در همین ایام بود که کشیشی به نام ژان گالوین برای اولین بار نوشته‌های مذهبی خود را از لاتین به فرانسه ترجمه نمود. در سال 1549 مقاله بسیار مهمی با عنوان «در دفاع و اهمیت زبان فرانسه و هر چه غنی‌تر کردن آن» توسط شاعر و منتقد معروفی به نام ژوشیم دو بلای نوشته شد. فرانسه در این دوران مانند سایر ملل اروپایی به دوران با عظمت یونان باستان نگاهی دوباره کرد و در نتیجه آن بود که کلمات بسیاری از فرهنگ قدیم یونان به فرانسه وارد شد. همچنین واژه‌های فراوانی از ایتالیای بعد از رنسانس و حتی از عربی قرض گرفته شده و به سرعت وارد فرانسوی می‌گردید.

هجوم روزافزون کلمات و تغییرات در گرامر در قرن 16 میلادی به اوج خود رسیده‌بود. ادبا و زبان‌شناسان به‌تدریج نگران شده و به فکر افتادند تا این زبان پر تلاطم را قاعده‌مند کنند و از ایجاد هرج و مرج در ساختار آن جلوگیری نمایند. رهبر این حرکت شاعری به نام François de Malherbe بود که به جهت داشتن دیدگاه‌های بسته در باب ورود لغات جدید، به دیکتاتور ادبیات مشهور گشت. در پی همین فعالیت‌ها بود که آکادمی زبان و ادب فرانسه تشکیل گردید که تا امروز اهمیت خود را حفظ کرده و مرجع تصمیم‌گیرنده درباره صحت و دقت متون رسمی و ورود کلمات و عبارات جدید به فرهنگ لغت است. می‌توان گفت که حفظ سـ*ـیاست‌های بسته درباره دستور زبان و کلمات زبان فرانسه باعث شده‌است که اولا ساختار زبان فرانسه از قرن 17 تاکنون تغییرات چندانی نداشته باشد و دوم این‌که فرهنگ لغات فرانسوی نسبت به انگلیسی بسیار کم حجم‌تر و ساختار و ترتیب کلمات در جمله‌های آن بسیار منظم‌تر از زبان‌های دیگر باشد. بیشترین اعتراض آکادمی فرانسه به ورود کلمات انگلیسی به دایره واژگان فرانسه است. آن‌ها از ورود کلماتی چون weekend، parking، drugstore و interview به زبان فرانسه راضی نیستند و ترکیب این دو زبان را به کنایه فرانگلیسی می‌نامند. ضرب‌المثل مشهوری در فرانسه وجود دارد که اهمیت نظم و روانی کلام به آن زبان را بیان می‌نماید: “Ce qui n’est pas clair n’est pas français” «سخنی که شیوا نیست، فرانسوی نیست».


تاریخچه زبان فرانسوی

 

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نگرشی بر تاریخ زبان فرانسه

تا آنجا که تاریخ به ما اجازه بازگشت به گذشته را می دهد، اقیانوس آتلانیک ، در جنوب به کوههای دریای مدیترانه ، در شمال بهکوههای آلپ و رود راین محدود می شد.

گفته می شود که نیاکان گلها، همان یونانیانی بودند که 600 سال پیش از میلاد، "ماسالیا" را تاسیس کردند؛ سپس در قرن های بعد، این سرزمین به گالاتیا و بعد به گالیا تغییر نام داد.
زبان مردم سرزمین گل، گالیش بود که در اصل از خانواده زبانهای سلتیک است؛ یعنی همان خانواده ای که زبان گالیک ایرلند نیز متعلق به آن است. تعداد نه چندان زیادی واژه، از زبان سلتیک اصیل وارد زبان فرانسوی امروزین شده است. البته این واژگان، با گذشت زمان، تغییر شکل داده اند. برای نمونه، واژه اصیل "alauda" (یعنی چکاوک) در زبان سلتیک، بصورت "alouette"، و واژه "carruca" در زبان سلتیک، بصورت "char" (یعنی گاری) وارد زبان فرانسوی شده است.
سرزمین گلها، پنجاه سال پیش از میلاد، بـ*ـو*سیله ژولیوس سزار ، تسخیر شد. رومیان، این سرزمین را به دو بخش فرضی تقسیم نمودند:

1) Gallia Cisalpina «گل اینسوی آلپ)،

2) Gallia Transalpina «گل آنسوی آلپ).

رومیان به تدریج، حکومت های محلی در شهرهای Gallia Cisalpina تشکیل داده و ژولیوس سزار، در سال 49 پیش از میلاد، ساکنان این شهرها را مفتخر به عنوان «شهروندی امپراتوری روم» نمود! بسیاری از رومیان سرشناس در تاریخ، در قلمرو Cisalpia بدنیا آمدند. افرادی چون "ویرجیل" (شاعر و نویسنده بزرگ)، گایوس والریوس کاتولوس (شاعر)، لیوی (تاریخ نویس) ، پلینی کوچک وپلینی بزرگ (هر دو نویسنده و سیاستمدار) و... از آنجمله اند.
خیلی زود، رومیان کوههای آلپ را پشت سر گذاشته و قلمرو حکومت خود را تا کوههای پیرِنِه گسترش دادند. سپس، بین کوههای آلپ و پیرنه، استان گالیا به مرکزیت شهر «ناربُن» تاسیس شد. این سرزمین، بارها و بارها تقسیم شد و مرزهای جغرافیایش تغییر کرد تا آنکه با حمله های پی در پی قوم های "آلمان امروزی و "هون" ازآسیای مرکزی ، عمر حکومت روم باختری ، به سر رسید.
پس از ورود رومیان، واژگان بسیاری، از زبان قوم پیروز«لاتین)، وارد زبان گلها شد، بطوریکه امروزه، لاتین را مادر زبان فرانسه می دانند. البته این واژگان در بسیاری از موارد، با تغییرهای جالب توجهی وارد زبان گالیش شدند. برای مثال، واژه "bonatitem" در زبان لاتین یعنی «مهربانی». فشار (stress) در این واژه بر روی دو بخش "bon" و "te" وجود داشته است. هنگامیکه یک "گل"، این واژه را از زبان یک رومی می شنید، دو بخش استرس دار واژه، بیشتر برایش قابل فهم بود و در نتیجه، "bonatitem"، بصورت "bonte" وارد زبان فرانسوی شد. در مورد سایر واژگان نیز همین قاعده، کمابیش صادق بود. از زبان اصیل گالیش، امروزه تنها 350 واژه در زبان فرانسه باقی مانده است.

گفتیم که فرانک ها، از جمله قومهایی بودند که در سرنگونی رومیان، نقش مهمی داشتند. این قوم، 400 سال پس از میلاد، طی حمله هایی به سرزمین گلها، موفق به بنیانگذاری حکومتی نو در آن سرزمین شدند. از همین دوران بود که این کشور با نام «فرانسه» شناخته شد. از آنجاکه زبان قوم پیروز، ژرمانیک بود، واژه های بسیاری در این دوره، از زبان ژرمانیک به زبان فرانسوی راه یافت. بیشتر این واژگان، در زمینه جنگ و کشاورزی و طبقات اجتماعی بود. از جمله، می توان به موارد زیر اشاره کرد: Jardin(باغ)، hou (کج بیل، بیل باغبانی)، guerre (جنگ)، franc(آزاد) {توضیح: در فرانسوی امروز، از واژه libre نیز برای این معنا استفاده می شود که ریشه ژرمانی ندارد}، auberge (مهمانسرا)، fauteuil(صندلی راحتی)، chambellan، و... . در اینجا نیز باید به این نکته توجه نمود که شکل اصلی واژگان اشاره شده، در زبان مادر، اندکی متفاوت بوده است. برای نمونه، fauteuil، در زبان ژرمانیک، faldastol بوده و یا auberge، heriberga بوده است و...

از سوی دیگر، قوم پیروز، ناچار بود برای زیستن در سرزمین فرانسه، زبان مردم آنجا(لاتین، با اندکی تغییر) را بیاموزد. این موضوع، روی لهجه زبان فرانسوی نیز تاثیر گذاشت. بطوریکه امروزه شباهت لهجه آلمانی (با ریشه ژرمانیک) و فرانسوی (با ریشه رومانس)، مایه شگفتی کسانی است که با تاریخ این دو زبان، آشنا نیستند. برای نمونه، توجه کنید به نحوه تلفظ "u" و "eu" در زبان فرانسوی و شباهت آن با "ü" و"ö" در زبان آلمانی؛ و یا به "غ" تلفظ کردن صدای /r/، در هر دو زبان.

بد نیست توضیح کوتاهی درباره دو صدای اشاره شده در بالا بدهم:

1) /u/ در زبان فرانسوی: مثل /او/ در واژه «اوزوم» (انگور) در زبان ایرانی آذری. این صدا با آوای /او/ در فارسی اندکی تفاوت دارد. آنهایی که فیلم بسیار زیبای French Kiss را دیده اند، حتما صحنه ای را که در آن، مرد فرانسوی داشت تلفظ درست اسم خود (Luke) را به دختر آمریکایی می آموخت، به یاد دارند. اشکال آن دختر، درست در تلفظ آوای /u/ در زبان فرانسوی بود.

2) /eu/ در زبان فرانسوی: مثل /اُ/ در واژه «اُزوم» (خودم) در زبان ایرانی آذری. این آوا، اندکی با صدای /اُ/ در فارسی تفاوت دارد؛ انگار گوینده آوا، تلاش دارد صداهای /اُ/ و /اِ/ را همزمان به زبان آورد. در تلفظ واژه eux (آنها) در جمله زیر، باید از آوای /eu/ استفاده شود:
ce sont eux (سه سن تُ)

در قرنهای نهم و دهم، حدود نود واژه جدید از زبان دانمارکی وارد زبان فرانسوی شد. این واژگان، بواسطه حمله هایی که«وایکینگ»ها به سرزمین های جنوبی خود (از جمله به مناطق شمالی فرانسه) کردند، به زبان فرانسوی افزوده شد. البته این حادثه، از نظر زبانشناسی، (جز دانستن ریشه آن هشتاد و چند واژه) چندان مهم نیست؛ چراکه حمله وایکینگ ها، نه تغییری در دستور زبان ایجاد کرد و نه تعداد واژگان قرض گرفته شده از این زبان، چندان قابل ملاحظه است. (قرنها پس از جدایی قوم هایهند و اروپایی ، چندین برابر این تعداد واژه از زبان فارسی به انگلیسی وارد شده است).

از اوایل قرون وسطی(یعنی اندکی پس از فروپاشی امپراتوری روم)، دو لهجه سرزمینهای بالای رود «لوار» و پایین این رود، بطور مستقل، شروع به تغییر و تکامل نمودند. به لهجه فرانسوی بالای رودخانه، "d'oil" و به لهجه فرانسوی پایین رودخانه، "d'oc" گفته می شد.

معنی هر دو واژه، یعنی «بله»؛ و در واقع نحوه بله گفتن در این دو لهجه را نشان می دهد! از اواخر قرن 13 میلادی، این دو لهجه، تقریبا به دو زبان مستقل تبدیل شد. زبان "d'oc" به زبان لاتین نزدیکتر بود. از جمله تفاوتهای این دو زبان، تغییر آوای بدون استرس a به e در زبان d'oil بود. بنابراین، واژه ای مانند "mare" (یعنی دریا) در زبان لاتین، تبدیل شد به "mer" در زبان d'oil. اما در d'oc، بصورت "mar" باقی ماند. البته در این دو زبان نیز، لهجه های گوناگونی دیده می شد. برای نمونه، در زبان d'oc، گویش هایی چون "Gascon"، "Languedocien"، "Auvergnat"، "Limousin" و "Bearnais" وجود داشت.

در زبان d'oil نیز گویشهایی چون Ile de France، Normandy(Normandie)، Picardy، Poitou و Burgundy دیده می شد.
شعرها و متن های بسیاری در قرن دوازدهم، به زبان d'oc نوشته شد و این زبان را نسبت به دیگر زبان فرانسوی، برتری بخشید. اما پس از آن d'oc ، به سرعت، اهمیت خود را از دست داد. مهمترین دلیل برتری زبان d'oil، شاید آن بود که زبان دربار به حساب می آمد. چنانکه می دانید،پاریس از سال 987، به پایتختی کشور فرانسه برگزیده شد. در مجموع، حدود 500 واژه از زبان d'oc در فرانسوی امروزی وجود دارد. واژگانی چون: bague (حلقه)، cadeau (هدیه، کادو)، velours (مخمل) و... از آن جمله اند.

در قرن نوزدهم، جنبشی بنام Felibrige، به رهبری شاعرانی چون «فدریک میسترال» و «ژوزف رومانیل»، با هدف تبدیل d'oc به زبان ادبی بوجود آمد که به نتیجه نرسید. لهجه ای که امروزه بعنوان گویش استاندارد در فرانسه وجود دارد، Ile de France است.


تاریخچه زبان فرانسوی

 

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
آموزش زبان فرانسوی در ایران

آموزش زبان فرانسوی در ایران از دوره قاجار به صورت نیمه رسمی آغاز شد و با تأسیس دارالفنون و استخدام دبیران و استادان فرانسوی و بلژیکی، آموزش زبان فرانسوی در ایران رسمیت یافت. با آغاز روند اعزام مستمر دانشجویان به خارج از زمان رضا شاه، در راستای سـ*ـیاست نیروی سوم، فرانسه سهم قابل توجهی از دانشجویان ایرانی در خارج از کشور را دارا بود. بازگشت این دانشجویان، موجی از واژگان مدرن را به واسطه زبان فرانسوی وارد کشور کرد و نسل نخست روشنفکران ایرانی، تا گرایش به دنیای انگلیسی زبان در نسل بعدی دانش آموختگان ایرانی در دهه چهل، فرانسوی زبان ماندند و زبان فرانسوی، زبان قشر روشنفکر و درس خوانده قدیم باقی ماند. پیش از انقلاب اسلامی در ۱۳۵۷، مدارس فرانسوی مانند مدرسه رازی و آلیانس فرانسه در تهران فعالیت می کردند. با پیروزی انقلاب اسلامی فعالیت مدارس خارجی خاتمه یافت.

در حال حاضر، کانون ملی زبان ایران، مهم ترین مرکز آموزش زبان فرانسوی و نماینده رسمی برگزاری آزمون های اعطاء مدرک رسمی آموزش زبان فرانسوی در ایران است. در کنار آن مؤسسه های تازه تأسیس شده ای مانند مؤسسه ی کیش، قطب راوندی نیز فعالیت می کنند که از روش های نوین آموزش زبان و حمایت های بخش فرهنگی سفارت فرانسه بهره می برند.

در سطح دانشگاهی اما زبان فرانسوی از جمله زبان هایی است که در بیشتر دانشگاه ها در کنار زبان انگلیسی در سطح حرفه ای تدریس می شود. زبان فرانسوی در سطح لیسانس با دو گرایش ادبیات و ترجمه در دانشگاه های تهران، شهید بهشتی، علامه طباطبایی و دانشگاه آزاد اسلامی و در شهرستان های اصفهان، تبریز، مشهد و اهواز تدریس می شود. در سطح فوق لیسانس، دانشگاه های تهران، شهید بهشتی، دانشگاه آزاد، تبریز، مشهد و اصفهان، گرایش ادبیات دانشجو می پذیرند و دانشگاه تربیت مدرس تهران و دانشگاه آزاد واحد تهران تنها دانشگاه هایی هستند که در رشته آموزش زبان فرانسوی که البته بیشتر معادل رشته علوم زبانی در فرانسه است، دانشجو می پذیرند. در سطح دکتری تنها دانشگاه های تهران، شهید بهشتی و دانشگاه آزاد واحد تهران در شاخه ادبیات دانشجو می پذیرند که البته کنکور آن سالانه نیست.

گفتني است آموزش زبان فرانسوی در مدارس امری ناشناخته است و تقریبا بیشتر دانش آموزان حتی اطلاع ندارند که می توانند زبان فرانسوی را به جای زبان انگلیسی به عنوان زبان خارجی انتخاب نمایند. طبق قانون آموزش و پرورش ایران، یادگیری یک زبان خارجی از سال دوم راهنمایی اجباری است ولی دانش آموز می تواند یکی از زبان های انگلیسی، فرانسوی و آلمانی را به عنوان زبان خارجی انتخاب نماید؛ به عبارت دیگر انتخاب زبان انگلیسی به عنوان زبان خارجی، اجباری نیست ولی به دلیل فراگیر شدن زبان انگلیسی و از سوی دیگر نبود مدرس زبان های فرانسوی و آلمانی در همه مدارس، به طور معمول زبان انگلیسی انتخاب می شود


تاریخچه زبان فرانسوی

 

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
تاریخچۀ زبان فرانسه در ایران

تاریخچۀ روابط ایران و فرانسه و در ادامه، ورود واژه‌ها از زبان فرانسه به فارسی به دورۀ صفویه برمی‌گردد؛ «یعنی زمانی که رابطۀ ایران و اروپا از زمان شاه‌عباس اول (996- 1032 ق) آغاز شد و در دورۀ جانشینان او ادامه پیدا کرد» (زمردیان، 1373: 8). البته پیش از صفویه نیز مکاتباتی بین ایرانیان و فرانسویان انجام گرفته بود، اما روابط دو کشور به‌طور جدی از دورۀ شاه‌عباس صفوی آغاز شد. در این باب، داود نوابی (1388: 20) می‌نویسد:

«در این هنگام کشیشی فرانسوی به نام پر ژوست (Père Juste) وارد ایران شد و به حضور شاه رسید و از ابهت پادشاه فرانسه برای او تعریف کرد به‌طوری‌که شاه تمایل پیدا کرد تا با همتای فرانسوی خود روابطی برقرار کند، لذا نامه‌ای برای هانری چهارم پادشاه فرانسه نوشت و به کشیش سپرد اما از سرنوشت نامه اطلاعی در دست نیست چون موقعی‌که کشیش به کشورش برگشت هانری چهارم به قتل رسیده بود».

«غیر از مبلغان مذهبی، سفرا، ایلچیان و جواهر فروشان و محققان» نیز به ایران رفت‌وآمد داشتند (زمردیان، 1373: 8)؛ پس شروع تبادل بین دو زبان به دورۀ صفویه برمی‌گردد.

در دورۀ قاجار، روابط بین دو کشور ایران و فرانسه صورت جدی‌تری به خود گرفت. عباس‌میرزا، ولیعهد فتحعلی‌شاه که مردی دوراندیش بود و دغدغۀ فرهنگی داشت، درصدد برآمد تا از لحاظ فرهنگی تغییراتی در دربار ایجاد کند؛ پس، معلمان اروپایی را برای تعلیم درباریان به کار گرفت و سپس، عده‌ای را برای تحصیل به اروپا اعزام کرد. ازجمله کارهای مهم او تأسیس اولین چاپخانه در تبریز بود. دانشجویان پس از بازگشت به ایران، به‌ درخواست عباس‌میرزا کتب تاریخی اروپایی را به فارسی برمی‌گرداندند؛ هدف عباس‌میرزا از این کار این بود که درباریان با اطلاع از سرنوشت دربارهای اروپایی، رفتار دیگری پیشه کنند (نوابی، 1388: 35). عباس‌میرزا قبل از رسیدن به پادشاهی درگذشت، اما اقدامات او راه را برای تأسیس مدرسۀ دارالفنون هموار کرد. در دارالفنون نیز زبان فرانسه زبان اصلی و رایج بود و کتاب‌های علمی بسیاری از این زبان به فارسی ترجمه شد و دانشجویان بسیاری نیز از این مدرسه عازم فرانسه شدند. این دانشجویان پس از بازگشت، مشغول به تدریس در دارالفنون شدند و پس از تأسیس دانشگاه تهران در سال 1313، جزء اولین استادان دانشگاه در ایران بودند. پس، نسل اول مترجمان و استادان دانشگاه در ایران اکثراً فرانسه‌زبان بوده‌اند و در تألیفات و ترجمه‌هایشان از واژه‌های فرانسه استفاده می‌کردند. در واقع وام‌واژه‌های مختلف علمی، فنی، هنری، سیـاسـی، اجتماعی و حقوقی ابتدا وارد زبان طبقۀ تحصیل‌کردۀ ایرانی شدند، سپس با توسعۀ مدارس، پیدایش دانشگاه و افزایش جمعیت باسواد به کل جامعه سرایت کردند و رفته‌رفته در زبان فارسی رواج یافتند. البته به یاری فرهنگستان اول، برای بسیاری از واژه‌های بیگانه معادل‌گزینی شد؛ بااین‌حال، با مطالعۀ کتب و نشریات آن دوره درمی‌یابیم که کاربرد واژه‌ها و اصطلاحات فرانسه در نثر نویسندگان و مترجمان آن زمان امری عادی بوده است.


تاریخچه زبان فرانسوی

 
  • تشکر
Reactions: -isajjad-
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا