- عضویت
- 16/8/19
- ارسال ها
- 3,661
- امتیاز واکنش
- 13,898
- امتیاز
- 348
- زمان حضور
- 79 روز 12 ساعت 50 دقیقه
نویسنده این موضوع
لیورپول با هدایت مربی آلمانیاش یورگن کلوپ یکی از عجیبترین نتایج تاریخ فوتبال باشگاهی جهان را تا اینجای لیگ جزیره رقم زده است؛ ۲۶ بازی، ۲۵ بُرد، یک مساوی و ۲۵ امتیاز اختلاف با تیم رده دوم جدول. لیورپول عملاً لیگ برتر انگلستان را به یک رقابت بیمزه تبدیل کرده که قهرمانش به این زودی مشخص است و بقیه تیمها باید برای رتبه دوم تلاش کنند.
عمق فاجعه این جاست که لیورپول با حفظ این اختلاف امتیاز، اگر حتی هشت بازی آخرش را به میدان نرود و طبق قانون سه بر صفر بازنده شود و از طرفی تیم دوم یعنی منچستر سیتی همه هشت بازی آخرش را ببرد باز هم لیورپول قهرمان میشود. جالب نیست؟ این موفقیت بزرگ و حتی عجیب فقط به عناصری که داخل زمین هستند برنمیگردد. با یک مقایسه ساده بین قیمت و کیفیت بازیکنان تیمهای لیگ برتری مثل منچسترسیتی، منچستر یونایتد و چلسی با لیورپول به این نتیجه میرسیم که لیورپول فوق ستارههای آن چنانی ندارد.
برخلاف لیگ اسپانیا که بارسا و رئال با اختلاف بیشترین هزینه را در جذب بازیکن میکنند و نبرد نابرابری با تیمهای دیگر دارند و در نهایت اتلتیکو میتواند گاهی سرکی بین مدعیان بکشد، در لیگ انگلستان این فاصله نجومی از نظر کیفیت بازیکنان بین تیمها نیست و اگر باشد هم حداقل ۶، ۵ تیم بازیکنانی همسطح دارند. حتی صلاح هم دیگر مثل قبل مورد توجه نیست، طوریکه لیورپول حتی بین چهار مدعی آقای گلی در لیگ نمایندهای ندارد. آن چه تیم لیورپول را طی سالهای اخیر در لیگ برتر انگلستان و حتی لیگ قهرمانان اروپا به تیمی متمایز و شایسته تبدیل کرده، ریخت و پاش برای خرید ستارهها نیست. مردی است که یک تیم با هویت ساخته است.
تیمهای بزرگ را نمیتوان خرید، تیمهای بزرگ ساخته میشوند. رئال زمانی با کارلوس کیروش کهکشانیترین تیم تاریخ باشگاههای جهان بود که هر فوقستارهاش برای قهرمانی کافی بود، اما همان تیم گران به رتبه چهارم لالیگا رسید. در همین لیگ برتر خودمان، در زمان رویانیان پرسپولیس بهترین ستارههای لیگ برتر را خرید و پورشههای میلیاردی به جای پیش قرارداد به بازیکنان داده شد، اما آن تیم در نهایت به رتبه هفتم لیگ برتر رسید.
تراکتور در سالهای اخیر امثال جان توشاک افسانهای را در کنار کلی ستاره داخلی و خارجی خرید، غافل از اینکه موفقیت به جای نامهای بزرگ به کار و تلاش و برنامهریزی بستگی دارد. اما لیورپول یورگن کلوپ گام بهگام تیم شده، به اینجا رسیده و رکوردهای عجیبی را شکسته است. تیمی که فوقستارهاش نه داخل زمین که روی نیمکت است. در این پرونده با سیروس دینمحمدی همبازی یورگن کلوپ درباره سبک زندگی و تلاش این مرد آلمانی همکلام شدیم و از رکوردهایی که تیم کلوپ شکسته است گفتیم. حتی اگر اهل فوتبال هم نیستید این پرونده خواندنی است.
در هر فرصتی کتاب میخواند
همبازی و هماتاقی سابق «یورگن کلوپ» از رفتارها و عادتهای جالب مربی موفق این روزهای فوتبال دنیا میگوید
مجید حسینزاده: بازیکن سابق استقلالتهران، ۲۰ سال پیش فقط همبازی «یورگن کلوپ» نبوده است. آنها به مدت یک سال در اردوها و سفرهای تیم ماینتس آلمان، با یکدیگر هم اتاقی هم بودهاند و به شناختی نسبی از روحیات و رفتارهای یکدیگر رسیده بودند. حضور دینمحمدی در آلمان یک سال طول کشید و او در آن مدت ۲۸ بازی در ترکیب تیم ماینتس انجام داد و با یورگن کلوپ که دورهای طولانی در باشگاه ماینتس حضور داشت، همبازی بود.
به همین دلیل بود که چند وقت پیش، کلوپ در گفت وگویی درباره هواداران ایرانی لیورپول گفت: «فکر کنم بدانید من با دو بازیکن ایرانی سیروس دینمحمدی و سرژیک تیموریان هم تیمی بودم. آنها از بازیکنان با تجربه ایرانی بودند. این خوشحال کننده است که هوادارانی در ایران داریم.» به بهانه آمارهای شگفتانگیز لیورپول در کسب پیروزی و تجربه ۲۶ بازی بدون شکست در لیگبرتر انگلیس با «سیروس دینمحمدی» درباره کلوپ، رفتارها، عادتها و نکات جالب زندگیاش صحبت کردیم.
داشتن انگیزه و پشتکار، رمز موفقیت کلوپ است
هر آدم موفقی، یک سری عادتها و رفتارها دارد که او را به موفقیت رسانده است. دینمحمدی در همین باره میگوید: «من همه بازیهای لیورپول را پیگیری میکنم. تیم کلوپ از لحاظ فنی، یک سیستم تهاجمی دارد و همانطور که میدانید، ۳-۳-۴ بازی میکند. اولین و مهمترین نکته درباره رمز موفقیت این تیم، انگیزه بالای بازیکنان برای موفق شدن است که شخص کلوپ این احساس را به درستی و به صورت اصولی در بازیکنان برانگیخته است. انگار او انگیزه و جنگندگی بالا را به همه بازیکنانش تزریق کرده است. همچنین باید ادعا کنم تنها تیمی که این روزها در دنیا، پرس از جلو را به خوبی انجام میدهد، لیورپول است. پشتکار شخص کلوپ هم در کسب این موفقیتها نباید نادیده گرفته شود.»
ارتباطش با همه خوب و دوستانه بود
دینمحمدی درباره رابـ*ـطه کلوپ با اطرافیان، خاطرهای جالب از تحسین شدن خودش توسط کلوپ تعریف میکند: «یادم هست که در چند بازی، خیلیخوب بودم. بازی با بنفیکا، فکر کنم بهترین بازی من در ماینتس بود. جلوی انزو شیفو (بازیکن تیمملی بلژیک) بازی کردم. جلوی بایرنمونیخ و هرتا و هامبورگ هم در جامحذفی بازی کردم. اتفاقا بعد از همان بازی با ماینتس بود که یورگنکلوپ آمد سمت من و گفت تو بهترین خارجی هستی که در تیم ما بازی کرده است. کلا ارتباطش با خارجیهای تیم خیلیخوب بود. این روزها هم هیچ حاشیهای با بازیکنان تیمش که از ملیتها و فرهنگهای مختلف هستند، ندارد که این ادعا را ثابت میکند.»
در زمان ناامید شدن، غر نمیزد!
همه انسانها در زندگی، روزهای خوب و بد دارند. گاهی موفق میشوند و گاهی شکست میخورند. دینمحمدی از روزهای نیمکتنشین شدن کلوپ میگوید: «دقیقا زمانی که من با او همبازی بودم، تقریبا یک فصل نیمکتنشین شد، اما ناامید نشد. بعد از این که تیم ما یک مدافع راست جدید جذب کرد، کلوپ نیمکتنشین شد، اما من خوب یادم هست که در آن روزها به جای بیخیال فوتبال شدن، غر زدن و بهانه گرفتن و ...، تصمیم گرفت در کلاسهای مربیگری ثبتنام کند تا مسیر جدیدی را برای پیشرفت پیش روی خودش قرار دهد.»
به جای تفریح، مطالعه میکرد
انتخاب افراد مختلف برای پر کردن اوقات فراغتشان با یکدیگر بسیار متفاوت است. بعضیها دورهمی را ترجیح میدهند، بعضیها به سینما رفتن، ورزش و ... میپردازند، اما کلوپ در اوقات فراغتش چه میکرده است؟ دین محمدی میگوید: «آن زمانهایی که با من هماتاقی بود، تمام اوقات فراغتش را به مطالعه اختصاص میداد. تا جایی که یادم هست، اهل تفریح نبود و هر زمان که فرصتی برایش پیش میآمد، کتابها و جزوههای مربیگری را دستش میگرفت و مطالعه میکرد.
حتی یک روز داشتیم ناهار میخوردیم که من دیدم کلوپ به داخل اتوبوس تیم رفت. من هم بعد از اینکه ناهارم را خوردم، وارد اتوبوس تیم شدم و دیدم کلوپ، باز هم مثل همیشه مشغول مطالعه کتاب است. در ضمن و همیشه بعد از بازیها، خانوادهاش را میآورد کنار زمین. معمولا از آنها میخواست که برای بازیها در ورزشگاه باشند و بعد از بازی، سراغشان را میگرفت. کلا خانواده دوست بود و احترام زیادی برای خانوادهاش قائل بود.»
از همان زمان برای آیندهاش برنامه داشت
فردی نیست که دوست نداشته باشد در آینده به موفقیت برسد، اما مشکل اینجاست که بعضیها توقع دارند بدون تلاش به همه چیز دست یابند. دینمحمدی با این مقدمه درباره کلوپ میگوید: «بعضیها میگویند که مدیریت باشگاه لیورپول در مسیر کسب موفقیتهای چند وقت اخیر این تیم، نقش مهمتری نسبت به یورگن داشته است، اما نظر من برعکس است و نقش یورگن را پررنگتر میبینم. کلوپ کلا آدم مثبتی بود و همیشه مثبت فکر میکرد. مثلا با اینکه در ماینتس کاپیتان اول تیم نبود، اما همیشه و به خصوص قبل از بازیهای مهم به بازیکنان، انرژی مثبت میداد.
به نظرم همین روحیه و داشتن امید بسیار به پیشرفت بود که شرایط فعلی را برایش رقم زد. یورگن از همان زمان که با هم همبازی بودیم، عاشق لیورپول بود و در رختکن تیم مدام از جو ورزشگاه لیورپول صحبت میکرد و در نهایت هم به آرزویش رسید. در دورانی که هیچکدام از ما فکرش را هم نمیکردیم روزی مربی شویم، او در حال یاد گرفتن بود و میخواست مربی شود. در ضمن برای بیشتر کارهایش در زندگی برنامه داشت. هر شب راس ساعت ۲۲ میخوابید و صبحها از ساعت ۷ بیدار میشد. آن زمان اهل سیگار و این چیزها نبود و من چیزی ندیدم.»
همیشه با مربی تیم، بحث فنی میکرد!
کلوپ شخصیت کاریزماتیکی دارد و آن زمان هم، همیشه با مربی تیم بر سر مسائل فنی جر و بحث داشت، دین محمدی ادامه میدهد: «به خصوص در کلاسهای تئوری، کلوپ دانش مربی را به چالش میکشید. چون خودش اهل مطالعه بود، گاهی با راهنمایی هایش مربی را عصبانی میکرد! در ضمن، او یک سری حرکتهایی دارد و زمانی که عصبانی میشود، گاهی غیر قابلکنترل میشود! یادم هست که وقتی هم اتاقی بودیم، به محضی که عصبانی میشد، بچهها میگفتند: «این باز قاطی کرد، سمتش نروید!». سریع رگهای گردنش میزد بیرون و به شدت عصبانی میشد.»
از مغرور شدن میترسد!
مغرور شدن، اولین گام برای افتادن در سراشیبی شکست است. دینمحمدی درباره اینکه چرا یورگن با فاصله امتیازی قابلتوجه تیماش با تیم دوم در جدول لیگبرتر از قهرمانی حرف نمیزند، میگوید: «این نکته خیلی مهمی است. کلوپ از همان زمان از مغرور شدن میترسید و میگفت که مغرور شدن باعث تباه شدن و شکست میشود. الان هم میبینید که تیمش با اختلاف در صدر است، اما همچنان بازیکنانش را برای هر بازی با انگیزه بالا به زمین میفرستد. او نمیخواهد که بازیکنانش مغرور شوند. ایده کارش این است که نباید تمایل بازیکنان به پیشرفت در هیچ زمانی، کم شود.»
بازیکن معمولی که مربی بزرگی شد
قرار بود پزشک شود و نسخه شفابخش دست بیماران دهد، همانطور که پدرش میخواست، اما او سر از فوتبال درآورد. متولد ۱۹۶۷ در آلمان است. فوتبال را در تیم جوانان ارگنزینگن آغاز کرد و در ۱۹۸۷ به باشگاه فروزیم راه یافت. در ۱۹۹۰ به ماینتس پیوست و بیش از ۱۱ سال در این تیم باقی ماند. این بازیکن نه چندان مهم آلمانی کارش را در ماینتس با پست دفاع شروع کرد و بعدها به خط هجومی این تیم منتقل شد و ۵۲ گل برای این تیم به ثمر رساند. اما شاید همه چیز برای موفقیتهای کلوپ از دوران بازنشستگیاش شروع شد.
کلوپ به محض آویختن کفشهایش سرمربی ماینتس شد و این تیم را برای نخستین بار به بوندس لیگا رساند. در ۲۰۰۸ به دورتموند رفت و آنجا بود که تصویر یک مربی کاریزماتیک را از خود نشان داد. او در طول هفت سال سرمربیگری در دورتموند در ۳۱۸ بازی روی نیمکت این تیم نشست. مدتها گذشت تا اینکه نتایج خوبش مدیران لیورپول را راغب کرد او را به لیگ جزیره بیاورند. کلوپ حالا چهار سال است که سرمربی لیورپول است و این روزها، اوضاع خوبی را در این تیم پشت سر میگذارد.
رکوردهای کلوپ و قرمزها
قرمزها در حالی به طور حتم برای پنجمین بار از زمان شروع لیگبرتر انگلیس فصل را بالاتر از منچستریونایتد به پایان میرسانند که تا همین جا به اندازه کل امتیازات رقیب دیرینه در جریان قهرمانیاش در فصل ۱۹۹۷-۱۹۹۶، امتیاز جمعآوری کردهاند! همچنین ۴۸۶ تیم از ۵۴۶ تیم حاضر در تمام ادوار لیگبرتر انگلیس از لیورپول فعلی در حالی که ۱۲ هفته تا پایان رقابتها مانده، امتیازات کمتری به دست آوردند؛ به عبارت بهتر ۸۹ درصد تیمها! اما آیا میدانید که صدرنشین لیگبرتر انگلیس میتواند چه رکوردهایی را همزمان با نوزدهمین قهرمانی در تاریخ لیگانگلیس بشکند؟
عمق فاجعه این جاست که لیورپول با حفظ این اختلاف امتیاز، اگر حتی هشت بازی آخرش را به میدان نرود و طبق قانون سه بر صفر بازنده شود و از طرفی تیم دوم یعنی منچستر سیتی همه هشت بازی آخرش را ببرد باز هم لیورپول قهرمان میشود. جالب نیست؟ این موفقیت بزرگ و حتی عجیب فقط به عناصری که داخل زمین هستند برنمیگردد. با یک مقایسه ساده بین قیمت و کیفیت بازیکنان تیمهای لیگ برتری مثل منچسترسیتی، منچستر یونایتد و چلسی با لیورپول به این نتیجه میرسیم که لیورپول فوق ستارههای آن چنانی ندارد.
برخلاف لیگ اسپانیا که بارسا و رئال با اختلاف بیشترین هزینه را در جذب بازیکن میکنند و نبرد نابرابری با تیمهای دیگر دارند و در نهایت اتلتیکو میتواند گاهی سرکی بین مدعیان بکشد، در لیگ انگلستان این فاصله نجومی از نظر کیفیت بازیکنان بین تیمها نیست و اگر باشد هم حداقل ۶، ۵ تیم بازیکنانی همسطح دارند. حتی صلاح هم دیگر مثل قبل مورد توجه نیست، طوریکه لیورپول حتی بین چهار مدعی آقای گلی در لیگ نمایندهای ندارد. آن چه تیم لیورپول را طی سالهای اخیر در لیگ برتر انگلستان و حتی لیگ قهرمانان اروپا به تیمی متمایز و شایسته تبدیل کرده، ریخت و پاش برای خرید ستارهها نیست. مردی است که یک تیم با هویت ساخته است.
تیمهای بزرگ را نمیتوان خرید، تیمهای بزرگ ساخته میشوند. رئال زمانی با کارلوس کیروش کهکشانیترین تیم تاریخ باشگاههای جهان بود که هر فوقستارهاش برای قهرمانی کافی بود، اما همان تیم گران به رتبه چهارم لالیگا رسید. در همین لیگ برتر خودمان، در زمان رویانیان پرسپولیس بهترین ستارههای لیگ برتر را خرید و پورشههای میلیاردی به جای پیش قرارداد به بازیکنان داده شد، اما آن تیم در نهایت به رتبه هفتم لیگ برتر رسید.
تراکتور در سالهای اخیر امثال جان توشاک افسانهای را در کنار کلی ستاره داخلی و خارجی خرید، غافل از اینکه موفقیت به جای نامهای بزرگ به کار و تلاش و برنامهریزی بستگی دارد. اما لیورپول یورگن کلوپ گام بهگام تیم شده، به اینجا رسیده و رکوردهای عجیبی را شکسته است. تیمی که فوقستارهاش نه داخل زمین که روی نیمکت است. در این پرونده با سیروس دینمحمدی همبازی یورگن کلوپ درباره سبک زندگی و تلاش این مرد آلمانی همکلام شدیم و از رکوردهایی که تیم کلوپ شکسته است گفتیم. حتی اگر اهل فوتبال هم نیستید این پرونده خواندنی است.
در هر فرصتی کتاب میخواند
همبازی و هماتاقی سابق «یورگن کلوپ» از رفتارها و عادتهای جالب مربی موفق این روزهای فوتبال دنیا میگوید
مجید حسینزاده: بازیکن سابق استقلالتهران، ۲۰ سال پیش فقط همبازی «یورگن کلوپ» نبوده است. آنها به مدت یک سال در اردوها و سفرهای تیم ماینتس آلمان، با یکدیگر هم اتاقی هم بودهاند و به شناختی نسبی از روحیات و رفتارهای یکدیگر رسیده بودند. حضور دینمحمدی در آلمان یک سال طول کشید و او در آن مدت ۲۸ بازی در ترکیب تیم ماینتس انجام داد و با یورگن کلوپ که دورهای طولانی در باشگاه ماینتس حضور داشت، همبازی بود.
به همین دلیل بود که چند وقت پیش، کلوپ در گفت وگویی درباره هواداران ایرانی لیورپول گفت: «فکر کنم بدانید من با دو بازیکن ایرانی سیروس دینمحمدی و سرژیک تیموریان هم تیمی بودم. آنها از بازیکنان با تجربه ایرانی بودند. این خوشحال کننده است که هوادارانی در ایران داریم.» به بهانه آمارهای شگفتانگیز لیورپول در کسب پیروزی و تجربه ۲۶ بازی بدون شکست در لیگبرتر انگلیس با «سیروس دینمحمدی» درباره کلوپ، رفتارها، عادتها و نکات جالب زندگیاش صحبت کردیم.
داشتن انگیزه و پشتکار، رمز موفقیت کلوپ است
هر آدم موفقی، یک سری عادتها و رفتارها دارد که او را به موفقیت رسانده است. دینمحمدی در همین باره میگوید: «من همه بازیهای لیورپول را پیگیری میکنم. تیم کلوپ از لحاظ فنی، یک سیستم تهاجمی دارد و همانطور که میدانید، ۳-۳-۴ بازی میکند. اولین و مهمترین نکته درباره رمز موفقیت این تیم، انگیزه بالای بازیکنان برای موفق شدن است که شخص کلوپ این احساس را به درستی و به صورت اصولی در بازیکنان برانگیخته است. انگار او انگیزه و جنگندگی بالا را به همه بازیکنانش تزریق کرده است. همچنین باید ادعا کنم تنها تیمی که این روزها در دنیا، پرس از جلو را به خوبی انجام میدهد، لیورپول است. پشتکار شخص کلوپ هم در کسب این موفقیتها نباید نادیده گرفته شود.»
ارتباطش با همه خوب و دوستانه بود
دینمحمدی درباره رابـ*ـطه کلوپ با اطرافیان، خاطرهای جالب از تحسین شدن خودش توسط کلوپ تعریف میکند: «یادم هست که در چند بازی، خیلیخوب بودم. بازی با بنفیکا، فکر کنم بهترین بازی من در ماینتس بود. جلوی انزو شیفو (بازیکن تیمملی بلژیک) بازی کردم. جلوی بایرنمونیخ و هرتا و هامبورگ هم در جامحذفی بازی کردم. اتفاقا بعد از همان بازی با ماینتس بود که یورگنکلوپ آمد سمت من و گفت تو بهترین خارجی هستی که در تیم ما بازی کرده است. کلا ارتباطش با خارجیهای تیم خیلیخوب بود. این روزها هم هیچ حاشیهای با بازیکنان تیمش که از ملیتها و فرهنگهای مختلف هستند، ندارد که این ادعا را ثابت میکند.»
در زمان ناامید شدن، غر نمیزد!
همه انسانها در زندگی، روزهای خوب و بد دارند. گاهی موفق میشوند و گاهی شکست میخورند. دینمحمدی از روزهای نیمکتنشین شدن کلوپ میگوید: «دقیقا زمانی که من با او همبازی بودم، تقریبا یک فصل نیمکتنشین شد، اما ناامید نشد. بعد از این که تیم ما یک مدافع راست جدید جذب کرد، کلوپ نیمکتنشین شد، اما من خوب یادم هست که در آن روزها به جای بیخیال فوتبال شدن، غر زدن و بهانه گرفتن و ...، تصمیم گرفت در کلاسهای مربیگری ثبتنام کند تا مسیر جدیدی را برای پیشرفت پیش روی خودش قرار دهد.»
به جای تفریح، مطالعه میکرد
انتخاب افراد مختلف برای پر کردن اوقات فراغتشان با یکدیگر بسیار متفاوت است. بعضیها دورهمی را ترجیح میدهند، بعضیها به سینما رفتن، ورزش و ... میپردازند، اما کلوپ در اوقات فراغتش چه میکرده است؟ دین محمدی میگوید: «آن زمانهایی که با من هماتاقی بود، تمام اوقات فراغتش را به مطالعه اختصاص میداد. تا جایی که یادم هست، اهل تفریح نبود و هر زمان که فرصتی برایش پیش میآمد، کتابها و جزوههای مربیگری را دستش میگرفت و مطالعه میکرد.
حتی یک روز داشتیم ناهار میخوردیم که من دیدم کلوپ به داخل اتوبوس تیم رفت. من هم بعد از اینکه ناهارم را خوردم، وارد اتوبوس تیم شدم و دیدم کلوپ، باز هم مثل همیشه مشغول مطالعه کتاب است. در ضمن و همیشه بعد از بازیها، خانوادهاش را میآورد کنار زمین. معمولا از آنها میخواست که برای بازیها در ورزشگاه باشند و بعد از بازی، سراغشان را میگرفت. کلا خانواده دوست بود و احترام زیادی برای خانوادهاش قائل بود.»
از همان زمان برای آیندهاش برنامه داشت
فردی نیست که دوست نداشته باشد در آینده به موفقیت برسد، اما مشکل اینجاست که بعضیها توقع دارند بدون تلاش به همه چیز دست یابند. دینمحمدی با این مقدمه درباره کلوپ میگوید: «بعضیها میگویند که مدیریت باشگاه لیورپول در مسیر کسب موفقیتهای چند وقت اخیر این تیم، نقش مهمتری نسبت به یورگن داشته است، اما نظر من برعکس است و نقش یورگن را پررنگتر میبینم. کلوپ کلا آدم مثبتی بود و همیشه مثبت فکر میکرد. مثلا با اینکه در ماینتس کاپیتان اول تیم نبود، اما همیشه و به خصوص قبل از بازیهای مهم به بازیکنان، انرژی مثبت میداد.
به نظرم همین روحیه و داشتن امید بسیار به پیشرفت بود که شرایط فعلی را برایش رقم زد. یورگن از همان زمان که با هم همبازی بودیم، عاشق لیورپول بود و در رختکن تیم مدام از جو ورزشگاه لیورپول صحبت میکرد و در نهایت هم به آرزویش رسید. در دورانی که هیچکدام از ما فکرش را هم نمیکردیم روزی مربی شویم، او در حال یاد گرفتن بود و میخواست مربی شود. در ضمن برای بیشتر کارهایش در زندگی برنامه داشت. هر شب راس ساعت ۲۲ میخوابید و صبحها از ساعت ۷ بیدار میشد. آن زمان اهل سیگار و این چیزها نبود و من چیزی ندیدم.»
همیشه با مربی تیم، بحث فنی میکرد!
کلوپ شخصیت کاریزماتیکی دارد و آن زمان هم، همیشه با مربی تیم بر سر مسائل فنی جر و بحث داشت، دین محمدی ادامه میدهد: «به خصوص در کلاسهای تئوری، کلوپ دانش مربی را به چالش میکشید. چون خودش اهل مطالعه بود، گاهی با راهنمایی هایش مربی را عصبانی میکرد! در ضمن، او یک سری حرکتهایی دارد و زمانی که عصبانی میشود، گاهی غیر قابلکنترل میشود! یادم هست که وقتی هم اتاقی بودیم، به محضی که عصبانی میشد، بچهها میگفتند: «این باز قاطی کرد، سمتش نروید!». سریع رگهای گردنش میزد بیرون و به شدت عصبانی میشد.»
از مغرور شدن میترسد!
مغرور شدن، اولین گام برای افتادن در سراشیبی شکست است. دینمحمدی درباره اینکه چرا یورگن با فاصله امتیازی قابلتوجه تیماش با تیم دوم در جدول لیگبرتر از قهرمانی حرف نمیزند، میگوید: «این نکته خیلی مهمی است. کلوپ از همان زمان از مغرور شدن میترسید و میگفت که مغرور شدن باعث تباه شدن و شکست میشود. الان هم میبینید که تیمش با اختلاف در صدر است، اما همچنان بازیکنانش را برای هر بازی با انگیزه بالا به زمین میفرستد. او نمیخواهد که بازیکنانش مغرور شوند. ایده کارش این است که نباید تمایل بازیکنان به پیشرفت در هیچ زمانی، کم شود.»
بازیکن معمولی که مربی بزرگی شد
قرار بود پزشک شود و نسخه شفابخش دست بیماران دهد، همانطور که پدرش میخواست، اما او سر از فوتبال درآورد. متولد ۱۹۶۷ در آلمان است. فوتبال را در تیم جوانان ارگنزینگن آغاز کرد و در ۱۹۸۷ به باشگاه فروزیم راه یافت. در ۱۹۹۰ به ماینتس پیوست و بیش از ۱۱ سال در این تیم باقی ماند. این بازیکن نه چندان مهم آلمانی کارش را در ماینتس با پست دفاع شروع کرد و بعدها به خط هجومی این تیم منتقل شد و ۵۲ گل برای این تیم به ثمر رساند. اما شاید همه چیز برای موفقیتهای کلوپ از دوران بازنشستگیاش شروع شد.
کلوپ به محض آویختن کفشهایش سرمربی ماینتس شد و این تیم را برای نخستین بار به بوندس لیگا رساند. در ۲۰۰۸ به دورتموند رفت و آنجا بود که تصویر یک مربی کاریزماتیک را از خود نشان داد. او در طول هفت سال سرمربیگری در دورتموند در ۳۱۸ بازی روی نیمکت این تیم نشست. مدتها گذشت تا اینکه نتایج خوبش مدیران لیورپول را راغب کرد او را به لیگ جزیره بیاورند. کلوپ حالا چهار سال است که سرمربی لیورپول است و این روزها، اوضاع خوبی را در این تیم پشت سر میگذارد.
رکوردهای کلوپ و قرمزها
قرمزها در حالی به طور حتم برای پنجمین بار از زمان شروع لیگبرتر انگلیس فصل را بالاتر از منچستریونایتد به پایان میرسانند که تا همین جا به اندازه کل امتیازات رقیب دیرینه در جریان قهرمانیاش در فصل ۱۹۹۷-۱۹۹۶، امتیاز جمعآوری کردهاند! همچنین ۴۸۶ تیم از ۵۴۶ تیم حاضر در تمام ادوار لیگبرتر انگلیس از لیورپول فعلی در حالی که ۱۲ هفته تا پایان رقابتها مانده، امتیازات کمتری به دست آوردند؛ به عبارت بهتر ۸۹ درصد تیمها! اما آیا میدانید که صدرنشین لیگبرتر انگلیس میتواند چه رکوردهایی را همزمان با نوزدهمین قهرمانی در تاریخ لیگانگلیس بشکند؟
- لیورپول در صورت به دست آوردن ۲۵ امتیاز از ۱۲ بازی باقی مانده که اصلا برای شان دور از دسترس نیست، رکورد صد امتیاز منچسترسیتی در فصل ۲۰۱۷ -۲۰۱۸ را با قدرت میشکند.
- زودهنگامترین قهرمانی تاریخ لیگبرتر انگلیس روز ۱۴ آوریل ۲۰۰۱ توسط منچستریونایتد به ثبت رسید. لیورپول در سریعترین حالت ۷ مارس (بیش از یک ماه زودتر) و در دیرترین زمان ممکن ۲۱ مارس قهرمان خواهد شد. منچسترسیتی و منچستریونایتد در فاصله پنج بازی مانده تا پایان سریعترین قهرمانی را ثبت کردند، اما لیورپول میتواند ۹ بازی زودتر جام گرفتنش را قطعی کند.
- یکی از در دسترسترین رکوردها، رکورد بیشترین پیروزی متوالی است. لیورپول با برتری در بازی بعدیاش مقابل وستهام با رکورد ۱۸ برد متوالی منچسترسیتی برابر میشود و پیروزی بعدی در زمین واتفورد، آنها را وارد تاریخ میکند!
- شاگردان کلوپ با رسیدن به امتیاز ۷۶ پس از ۲۶ بازی رکورد شیاطین سرخ در لیگ برتر انگلیس را شکستند. شاگردان فرگوسن در آن سال در ۲۶ بازی ۷۵ امتیاز کسب کرده بودند.
سیروس دینمحمدی از روزهای هماتاقی با یورگن کلوپ میگوید!
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com