خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

~HadeS~

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
14/2/20
ارسال ها
485
امتیاز واکنش
15,485
امتیاز
353
زمان حضور
123 روز 16 ساعت 51 دقیقه
نویسنده این موضوع
(یاس، اصالتت کو)
ما تو حصار هم
تو توو حصار من
من تو حصار تن
می خواد بذاره کم
پشتِ نقاب تنگ
منم نظاره گر
عدالت مُرد
صداقت مُرد
شرافت مُرد
قناعت مُرد
درایت مُرد
سخاوت مُرد
نجابت مُرد رفاقت مُرد
قضاوت بُرد
حسادت بُرد
حماقت بُرد
حکایت بُرد
وقاحت بُرد
جنایت بُرد
اصالتت کو
اصالتت کو
اصالت و گم کردم
من زیر پوسته های این شهر
قرق جبر بلوف و جعل
دروغ محض شنود و شک
جنون و جنگ
بلوغ جهل
جلو چشمم
غرور در شرف مرگ
تومور درد قلمبه تر
حدود صد تا رخ دارم
نمی دونم کدومشم
این بالا
ابر و مه مضطرب از تو له
منزجر از خونه مثل مار از پونه
در پی روزنه پشتِ سر پر تنش
پیش رو ممتنع سرنوشت مبهمه
مثل برق و باد گذشت
داستانم همین شد
تو حیاط خونمون
حتی آسمانم زمین خورد
از اون طرف آینده شد از آن کیا
ما نشستیم به دوخت و دوز پارگی ها
مخلص واقعی جاشو داد به ناخالصی‌ ها
عمق وجودم ظلمات مثل غار سیاه
با این حال با این دنیا دارم کار زیاد
رفتنی از نگاه مقابل داره میاد
نقشه ها ابترن رهسپار سفرم
شرح حال رفتنم از نگاه دفترم
می درم روکِشت این ترک رو بشه
خوار شدم تو چشت خار میشم تو چشت
برگ و ساقه آدمه ولی مرده ریشه ها
که جاشو داده به خوی و خصلت گرگ بیشه ها
زبون به فرم نیش مار
و گربه میشه هار
میشکنیم همو و
می رقصیم رو خرده شیشه ها
نامحسوس بد شدم
طوری که عادی شه روندم
دیگه واسم مهم نبود حتی آتیش جهنم
واسه چاله های خودم
چاه جدید کندم
خیلی وقته تو زندونِ خودم وکیل بندم
مقتدر توی قاب
منفجر تو نقاب
کوچه ها توی خواب
کوچ ما به سوی خاک
دیگری این خونست حرف نزن
می دونم که دارم یه کتاب نو رو
از وسط می خونه
اصالتت کو
اصالتت کو
اصالت منو خاطره گرفت
که به ارق به اعتقاداتم خاتمه بده
پرتوی مثلث خونه و رفیق و مدرسه
جادوم کرد و
گفت به قافله برس
میتی که راه می رفت
یه باطن کرخت
حس می کنم الان دیگه باطله طلسم
تاریخ بهم می گه پی عدالت نگرد
از روز ازل حساب بکن لغایت ابد
قانون گذار بی قانون ما حامی قانونیم
ولی قصه عوض میشه وقتی خالیه جا نونی
وقتی شک داری به خودت یعنی اسوه هراسی
شرایط مسببه که دیگه نخبه نسازیم
اینه که جای ذوق و پول و کار و شغل اساسی
نشستیم به تماشای پای **** مجازی
واسه شب امتحان می خونی جدول ضرب
فردا نماز می خونی واسه شب اول قبر
آهنگ فله ای می خونی واسه شب کنسرت
همه چی واسه کسب تکلیفه نه از ته قلب
قبل ارتباط دک قبل استعداد سَد
قبل اعتماد شک قبل احترام چک
و فهمیدم و ماحصلش قبل افتخار ننگ
آموزش غلط جامعه رو استعمار کرد
چکیده های تجربه هامون رو پس میدیم با شعر
مهم نیست رو آهنگام می خواد چه تصویری باشه
فیلما هیچ کدوم وصف شعر ما نمی شدن
تو لحظه های ما همه صحنه ها واقعی بودن
که گرون تموم می شد واسه من رویا دوست
تا سوال به موندن یا رفتن
یه گل یا پوچ
اینجا مثل یه کوسه بزرگم تو آکواریوم
اونجا یه ماهی کوچیک تو عمق اقیانوس
چه بی مزه مسیری که راز و معما نداشت
انتظار توام با تلاش یعنی امید
ولی این‌ کلمه رو اجتماع انتظار نامیده
اینجا واژه امید بوی نا میده​


متن آهنگ‌ های | یاس

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • جذاب
Reactions: Narín✿، Asal_Zinati و MacTavish

~HadeS~

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
14/2/20
ارسال ها
485
امتیاز واکنش
15,485
امتیاز
353
زمان حضور
123 روز 16 ساعت 51 دقیقه
نویسنده این موضوع
(یاس، بغض یعنی)
بغض یعنی
بغض يعني درد هايي كه رسيدن به گلوت
بغض يعني تنهايی و نمونده هيچكی پهلوت
بغض
بغض يعني كه غرورت نذاره بريزن اشكات
بغض يعني حرف هايي كه خشك شدن پشت لـ*ـب هات
بغض
بغض يعني شب هاي تنهايي و خرابي
بغض يعني فكر و خيالش نذاره بخوابي
بغض يعني جز رفتن ديگه هيچ كاري نداري
بغض يعني كه هنوز هم اون رو دوستش داري
بغض يعني خنده هاي ساختگي
يعني شكنجت بكنن و تو مبادا آخ بگي
همه منتظر اينن يه جايي گاف بدي
بكوبنت زمين كه فردا نتوني راه بري
بغض يعني يه برهان پنهان
برم كنسرت ولي به عنوان مهمان
بغض يعني پا به سن بذارم
بازم نمي تونم تو ايران پا به سن بذارم
انگار واسه بالا رفتن وجود داره يه راه
ولي خدا غرور داده به ما
چرا، بعد اين همه اين همه بدو بدو
تو آخرش هم رسيدي به فرودگاه امام
بغض يه زن يه مرد ساكته
يه دستت پاسته يه دستت ساكته
كي تو اون لحظه قادر به درك حالته؟
هيچكي، بغض لحظه ترك خاكته
نگو بي ملاحظست نگو بي ادبه
چونكه بعضي وقتا بعضي حرفا مي طلبه
مهم اينه كه دلتو به يك دنياي واقعي قرص كردي
آدم بيدار حقيقت رو ديد، بغض يعني
يه فرزند تو دار با يه لبخند رو كار
كه از درون شكسته شده با يه حسرت يه تومار
حرف تو خونه اي كه يه دم جنگ و طوفان
و بعد همه خسته شدن و پدر رفته تو هال
جا انداخت و خوابيد خونه پادگانه
فردا مامان زجه زنان توي دادگاهه
صداش گرفته دلشكسته حنجره خشك
طلاق اين كلمه روح بچه رو كُشت
بغض يعني دروغ بوده حس تو به من
مفصله قصش گذاشتم ورس دو بگم
وقتي اون كسي كه مي خواستي نداري ديگه پيشِت
حرف نگفتت درد نهفتت رو هم ميشه
بغض يعني حسرت اون چيزايي كه نداشتي
بغض يعني هيچ وقت نشد اون جوري كه مي خواستي
بغض يعني زخم هايي كه جا مونده از رفيقت
بغض يعني هيچ وقت خوب نشه اين درد عميقت
همه از غريبه خوردن ولي من از خودي
تويي كه، مي خواستي هر زمان كه هـ*ـوس كني
با تحقير و تخريب هات منو تو قفس كني
پس اين كه من هستم تو ساختي نگو عوض شدي
نمي توني بگي عوض شد نسبت به تو رفتارم
از دور و بر و اطرافيات بپرس دربارم
وقتي من پات وايستادم منم بدون حق دارم
ولي كسي پاي من واينستاد به جز شلوارم
من حلقه تو دستت خواستم از ته دلم
ولي تو مي خواستي كه بزني همون حلقه رو به گوشم
مي خواستي برات لباس برده رو بپوشم
تو از اونا بودي كه فقط مي خوان قلبم رو بدوشن
قصه اونجا بامزه شد كه از ما خسته شد
تا دلم وابسته شد در هاي وا بسته شد
ياد و خاطره هات كلمه هاي با ارزشو
كنار هم ديگه جمع كرد رو كاغذ نشوند
ولي اين روزا نمي مونن و مي گذرن
يه روزي باز صداي خنده هامو همه مي شنون
يه روز كه من بالام و اونا تنها درجا مي زنن
فردا هر جا مي پرن و با ده تا از ما تيك زدن
ولي تو تنها دليل آشتيم بودي
با دنيا تو اون كسي كه خواستيم بودي
تو رو خودم ديدم تو هم كاش تيم بودي
با من، تنها دونه اي كه كاشتيم بودي
داشتيم لوتي؟ من بد عادتت كردم
نه؟ رفتي همه جا گفتي من آدمش كردم
هه بلد خان با دو تا كار شدي طلبكار
من كه صد برابر حال دادم كه طمع كار
بذار دست تو هم تو اين رابـ*ـطه رو بشه
مي دوني اونيكه توي جمع ساكته تو چِشِه
يكيم پيدا مي شه كه بهت نخ بده
كه بشيني بد منو جوري بگي كه طرف بهت حق بده
ببين، اين نخ ها مثل نخ دندونه
واسه اونا همه چي يه شب گرمه فردا يخ بندونه
خلاصه اينم آخرين ورسم
به روم نيار تو دلت بگو آفرين پسر​


متن آهنگ‌ های | یاس

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: Asal_Zinati و MacTavish

~HadeS~

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
14/2/20
ارسال ها
485
امتیاز واکنش
15,485
امتیاز
353
زمان حضور
123 روز 16 ساعت 51 دقیقه
نویسنده این موضوع
(یاس، من ادامه میدم)
این روزگار قلب من رو چاک داد
خوردم زمین و روبروم وایستاد
و گفت که دستام رو بگیر و
تا دستام رو بردم سمتش خندید و داد
همه به ظاهر گرم ولی نظاره گر
نگاه شادشون به دردم اضافه کرد
اون ها که داشتن تو عقده می مردن
اون ها که سر سفره ما لقمه می خوردن
تا این رو فهمیدن که ما زمین خوردیم
تماشا می کردن و تخمه می خوردن
منم جواب دادم با یه آه بلند
اون ها نشستن و منم تو راه قلّم
اون هایی که من رو به حال خودم
رهام کردن که تو درد هام ناله کنم
فعلا مهم هدفه ولی ببین وقتش می رسه
که زندگینامشون رو پاره کنم
همخوان:
بکوب پاهات رو محکم روی زمین و باز
بگو اینجا تازه اول مسیره روی پات
بمون انتهای این مبارزه برد با ماست
بدون وقت نیست پاشو
بگو من ادامه می دم
من ادامه می دم تو این قصه بیدارم
واسه صد تا البوم تکست و بیت دارم
ادامه می دم تا وقتی حرف هست
آتشفشان رو نمی شه با برف بست
له شدم وقتی باید غنچه می دادم
حالا توی اوج درد و اوج بیدادم
ولی تا الان هم به درد هام فرجه می دادم
ببین خود من برج میلادم
ادامه می دم و مرز ها رو می شکنم
اینو می گم به اون ها که حرف هامو می شنون
من تو زیرزمینم اینجا خونم رو ساختم
ادامه می دم تا وقتی جونم رو باختم
دنیا بهم ضربه زد بخشیدم بی شک
هر چی زخمی تر وحشی تر می شم
واسه رسیدن به هدفی که پی اشم
رپ رو می ذارم کنار ولی به یه شرط
وقتی رپ فارس رو بسازم و بمیرم
طرفدار ها زیر جنازم رو بگیرن
بشینن همگی کنار تابوت
بگن یاس همیشه به یاد ما بود
همخوان :
بکوب پاهات رو محکم روی زمین و باز
بگو اینجت تازه اول مسیره روی پات
بمون انتهای این مبارزه برد با ماست
بدون وقت نیست پاشو
بگو من ادامه می دم
ورس ٣:
اونکه پای خونواده جنگید
خاطرات مثل کوله بار سنگین
رو دوشمه هنوز هم عذابم می ده
ولی به زندگی باز هم جوابم اینه
هی زندگی چی کار کردی با من
تو این رو بهم بگو تو نامردی یا من ؟؟؟
ولی این رو بدون این تویی که تهش باختی
من ادامه می دم هنوز من رو نشناختی
تا اون روز که ببینم ایران بهشته
من این رو می گم و دارم ایمان بهش
من ادامه می دم حتی توی قفس
حالا باز بیا دور ما رو دیوار بکش
من عمرم رو تو ظلمت سر نکردم
من واسه رسیدن شانس صبر نکردم
من با صفر یه کاری کردم که مطمئنم
خیلی ها با صد تا صد نکردن
من ادامه میدم
دعا می کنیم که خدا به بدخواهامون هم بیشتر بده بلکه دست از سر ما بردارن
چه سوختیم چه ساختیم
چه بردیم چه باختیم
چه لری چه لاری
چه کردی چه فارسی
چه بلوچ چه گیلک
چه ترکی چه ساری
شکفتیم شکافتیم
شتافتیم تا ساختیم​


متن آهنگ‌ های | یاس

 
آخرین ویرایش:
  • جذاب
  • تشکر
Reactions: Narín✿ و Asal_Zinati

Narín✿

سرپرست بخش کتاب
سرپرست بخش
ناظر کتاب
ویراستار انجمن
  
  
عضویت
1/12/19
ارسال ها
2,272
امتیاز واکنش
44,318
امتیاز
418
محل سکونت
☁️
زمان حضور
107 روز 12 ساعت 35 دقیقه

(از بند ناف تا خط صاف)


کلی انگیزه داشتم حیف شد حالام بالام ولی رو سیف مد
این همه راهو برو به امید فردایی که یهو میبینی غیب شد
اجی مجی لا فرجی یه عده فعالن و ما فلجیم تو این وضعیت واقعا عجیب باس کلی دم رو با قلم چید
این بحث رو نمیشه تعبیرش کرد میگن آینده رفته از این کشور
واسه جماعت گنجشک روزی آینده یعنی همین امشب
ولی جیک نزن درخواست نکن دیگه هیچ رقمه پرواز نکن
ساکت هیس نخند آواز نخون دیگه واسه هیچ نفر راه باز نکن
منظور اینه که به زور خواب باشی باس یادت بره که یه روز بال داشتی
دست بسته جلو قلدر مملکت گل و قلقل
هر کی رسید یه پاپوش برید هر کی تونست از این چارگوش گریخت
حرفات رو نمیتونی باز گوش کنی مجبوری که بشینی باز گوش کنی
لای جوونا صحبت وصیت و گریزونیم از لغت نصیحت و محاسن
روی صورته نه سیرت و نشستیم روی گسل حقیقت
اونا که شب ها تو ضیافتن از اون سر دنیا میگه ویوا وطن
با چند تا کلمه پی نیابتن فقط آدما هیزم سیاستن
با اینکه مغز درگیر کاره فکرم زیر تیر داره مقصد دیگه تیره تاره ولی من می مونم
میدونم میخوان از من چی بسازن حتی تو فکرشون من نمیبازم
بذار حالا روم شطرنجی بذارن ولی من می مونم
با اینکه مغز درگیر کاره فکرم زیر تیر داره مقصد دیگه تیره تاره ولی من می مونم
میدونم میخوان از من چی بسازن حتی تو فکرشون من نمیبازم
بذار حالا روم شطرنجی بذارن ولی من می مونم
میزنن بهم قر نمیشم منو شوکه نمیکنه فرم این شهر
آدما مثل چاهین که هر چی حال بدی انگاری پر نمیشن
واسه من غریبه نمای شهر انگار همه بازیگر نمایشن
روزها همه چی رو میبینم و بهش فکر میکنم تویه تمام شب
حالا فاز بد نگیر و کله بکوب به باقی راه جلو بله بگو
بلا بارونه مرهم با قطره چکون دیگه راه چاره میشه خنده ژکوند
سنجشمون گردش پول یعنی ارزش ها افتاده از چشمون
یکی فلسفه هاشو تا دسته چپوند واسه اثبات فلسفه کله شکوند
دیدِ بد*کاره گرد نیمه حمله ور تیز و اهل فن که کی به صرفه تره
اینه مهد فخر دیگه معرفت دید و حد فهم زیر خط فقر
ظاهر رو ببینی اصل هوش تو باطن جای یه مغز فضله موش
لای برندا خودشو پیچیده هویت و هسته پوچ
عین میوه های هورمونی پی زر و کیسه های پر پول
که جار بزنی و دیده ها رو کور کنی با ایده های فرغونی رخ بگیری و میز کارو پر کنی
از جماعت لق کندم این بادبادکها به یه نخ بندن
این چهره عصبی گارد قبلیه که خیلی ها اومدن و زخم کردن
با اینکه مغز درگیر کاره فکرم زیر تیر داره مقصد دیگه تیره تاره ولی من می مونم
میدونم میخوان از من چی بسازن حتی تو فکرشون من نمیبازم
بذار حالا روم شطرنجی بذارن ولی من می مونم
با اینکه مغز درگیر کاره فکرم زیر تیر داره مقصد دیگه تیره تاره ولی من می مونم
میدونم میخوان از من چی بسازن حتی تو فکرشون من نمیبازم
بذار حالا روم شطرنجی بذارن ولی من می مونم
واسه همینه زندگی رو مبارزه میبینم با برنامه مقابلت میشینم
من اعصاب بیست سال دیگمو الان دارم از بدن خودم مساعده میگیرم
پوست شهر رو جلو همه می کنم اون زیر پره از مغز بی هدف
من جواز سانسور رو نمیدم حرف قشنگا رو که همه میزنن
رپ یعنی حجامت روح تنبیه قضاوت کور تفکیک عدالت و زور خونه آخر تجارت و پول
تو حرف و عمل همه کار ها در حد تا قلم رو دارم از همه دارا ترم
ولی یه وقتا حس میکنم حالم خوش نیست یه حمزه میشه چتر بالا سرم
و با کلمه تصویر مرداب رو کشیدم اونجا که منو به صلابه کشیدن
به جا اینکه از پا افتاده بشینم دندون نیشمو سمباده کشیدم
دیگه مهم نیست چه سالیه از این جا به بعد وقت اضافیه
میری سرپایینی و سرعت میگیری میبینی شصت ساعت یعنی یه ثانیه
تا وقتی وداع بگی دار فانی کارت اینه که پر کنی جای خالی
انگار افتادی وسط چاه تاریک فقط تصویر ماهو داری
از اونجا که بریده شد بند ناف تا اون وقتی که پایان یه خط صافه
قدم ها رو یه جوری من میکوبم که جاودانه بشه رد پام
قصه رو از ته میبینم به پر و پام بد پیچیدن
پس میگیرم حقمو بعد میمیرم صد بارم بشکنم گچ میگیرم
من درگیره باید و نباید شدم آدما رو خواستم رعایت کنم
حل شده بودم تو طبیعت دورم حالا برمیگردم به حقیقت خودم
با اینکه مغز درگیر کاره فکرم زیر تیر داره مقصد دیگه تیره تاره ولی من می مونم
میدونم میخوان از من چی بسازن حتی تو فکرشون من نمیبازم
بذار حالا روم شطرنجی بذارن ولی من می مونم
با اینکه مغز درگیر کاره فکرم زیر تیر داره مقصد دیگه تیره تاره ولی من می مونم
میدونم میخوان از من چی بسازن حتی تو فکرشون من نمیبازم
بذار حالا روم شطرنجی بذارن ولی من می مونم
منبع: muzicestan.blog.ir


متن آهنگ‌ های | یاس

 

Narín✿

سرپرست بخش کتاب
سرپرست بخش
ناظر کتاب
ویراستار انجمن
  
  
عضویت
1/12/19
ارسال ها
2,272
امتیاز واکنش
44,318
امتیاز
418
محل سکونت
☁️
زمان حضور
107 روز 12 ساعت 35 دقیقه

[ورس یک]

ساعتا ثانیه وار ، رها توو قافیه ها
امید به باقیِ راه ، واسه گوشِ تو سـ*ـاقی ناب
پیرامونِ حاشیه پُر ، پیام توو قافیه گم
آماده راهی عمق ، یه استعداد ذاتی بمب
ولی چی بگم بشه ملکه ذهنی که پر خَش و تَرکه
بگم همه چی خوبه؟ کَلکه ، مرهم زخمِ تو نمکه
رنگ میره به تیرگی ، سکوت عمیقِ اپیدمی
بذار نمکو بریزم ، وَ اِلّا بعدِ این شبا سپیده نی
نه ، چشم رو بستم توو اوج فکر
چشم من بازه پشتِ پلک
میشینم کنجِ ذهن ، به انتظار یه معجزه
کله به رقم گرم ، یک صفر عقب گرد
همینو نمه میرم تا اون جایی که
دستِ خواب یهو یقم کرد
ولی دیگه نمیذارم که بازم بگذره
چَک میزنم خوابم بپره
عجیب اینه هر چقدر که
حالم بد تره کارم بهتره
اونی که تا طلوع آفتاب بیداره
کم میخوابم چون خواب خواب میاره
از در و دیوار خونه داستان میباره
آشنا ها بیگانه واسه داشته هات میخوانت
نگام به اون گوشه ، دکمه یه لکه خون روشه
برو فشارش بده
شهر رو با حرفات باز به چالش بکش
توو نگاه تو یه چوب خشک
بی آب و خاک ولی رو به رشد
نگاه میکنم به دور و وَرم
میکروفون رو میگیرم تووی مشت
من آسمانو سقفم میبینم
پای کار توو خلوت میشینم
تازه ها رو توو دفتر میچینم
واژگانو رو کَلّت میگیرم
جنگ نرم ، مگه نه
فَکتِ رپ ، فک لق
متفکرم
خشکه حنجرم ، پشت پنجرم

[کروس]
دَندِ نرم کاسبا ، چار چوب و قالبا
غریب و آشنا
من رو خاکریزِ باورام وایستادم
دند نرم کاسبا ، چار چوب و قالبا
غریب و آشنا
من رو خاکریزِ باورام وایستادم

[ورس دو]

جای خون میلوله سم
نون رو میکشی از میونِ سنگ
جالب اینه که چه ببری ببازی
بلدن بگن میدونستم
طعنه یِ دشمن طعنه دوست
جا خالی میدم من همه یِ روز
این ماجرا ادامه داره
تا زمانی که بشی آفتابِ لبه یِ بوم
هر روز بی حس تر ، پُر ایده ولی بی بِستر
مگه میشه تو بتونی جا بدی تموم
آب دریا رو توو استخر
عصبی لبریز حرارت ، نمیگم انگیزه ندارم
وقتی که هنر رو زمین زدن
من باید از دست و پاش سنگریزه درارم
در حال عبور از گله
گوش های مریض و عفونت کرده
مارکتِ بی داستان
واسه هنرِ ایران شده میراث دار
در تنگنای نفرتم با غلظت شدید (بدویید)
یا رب مباد آنکه صدا معتبر شود
صدایی که یکساله از صفر صد پله مرتفع شود
و بدین سان موسیقی هنر از زیر بیخ و بُن فلج شود
اینطوری بگم که نود و نه درصدش سیاسته
یک درصد مابقیش لیاقته
مغز آکبند شل گو
با دو تا کار شد از پایه الگو
یه سیم به میک یه سیم پایِ گلدون
فقط یه هیتِ چیپ راه پُل بود
تریبون رو گرفت توو دست جولان داد
یک شبه کشید بالا دلار وار
لـ*ـب و دهن فقط شعار داد
تو عمل فقط رقم و شماره کارت
بایست گِل بگیرن در مارکتی رو که
اینا واسش بشن سکان دار
ولی نوش جونت ، حلالتون
سلامتیت بلا به دور
مدیره یه ساله شیرّتو میدوشه
نیش زبونمو طلا بدون
این طرف متد کار و کسب
اینه که تو رو فروخت و بارو بست
اون ور قصه یه داروغست
مینویسی و می ذاره پا رو دست
پوکِ استخون عاشقا
جغد شوم رو بوم شاعرا
ساز کوک‌ با دخل و خرج کاسبا
پس کُلهم توو پولِ ماجرا
فقط آب نباتِ گوش توو باجه ها
ما در جستجوی روح ِواژه
ولی مهر و مومه روی نامه ها
که میگه جا نداره خونه واسه ما
داد میزدیم و رئیس کَر بود
زهر کلمه غلیظ تر شد
ما بچه طَرد شده خونه‌ ایم
که مسیرش از همه تمیز تر بود
نمی خوام دل شاد کنم
نیومدم که ارشاد کنم
وظیفه من و اسلحم اینه که
مغز هنر بی مغز رو هدشات کنم
مایتو ساختی با ماله کشی
ولی پایتو باختی با کار یه شاهی
وقتی می بینی نصفت باگه
جزئت تو کل فقط استهلاکه
ثروت شهرت میل، مرد
کدومش تو رو دعوت کرد؟
من که هوادار هر سه شم
ولی توو موسیقی پِی ارزشم
صدات این روزا تو گوش پره
مارکت میخواد تو گوش فروش کنه
اسم عجیب غریب بذار رو آلبوم
که به همین واسطه فروش کنه
تو یه لقمه بودی
یه ناجی دیدی با یه رخ لوتی
هفتاد سی به نفع اون
یعنی صدات بلبل با مخ طوطی
مدیره تو رُلِ میانجی
بینِ تو و حقیقت ها دیوار چید
تو خودت نرو، به خودت بیا
از خواب زمستونی بیدار شید
می شینی تو حصار شیک
هنر تو، حساب جیب
چطوری می تونی ستاره شی؟
تولید اثر سفارشی
جالب قصه اینجاشه
چی درسته که این باشه
هر کسی هر چقدر که دیدگاهشه
فرش قرمز دنیا زیر پاشه

[کروس]

دَندِ نرم کاسبا ، چار چوب و قالبا
غریب و آشنا
من رو خاکریزِ باورام وایستادم
دند نرم کاسبا ، چار چوب و قالبا
غریب و آشنا
من رو خاکریزِ باورام وایستادم


منبع: موزیک تکست


متن آهنگ‌ های | یاس

 
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا