خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

*Ghazale*

مدير بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
9/8/18
ارسال ها
1,639
امتیاز واکنش
12,858
امتیاز
373
سن
21
محل سکونت
Ahvaz
زمان حضور
9 روز 3 دقیقه
نویسنده این موضوع
متافیزیک

«fringe»
با ماوراءالطبیعه اشتباه نشود.
مابعدالطبیعه یا متافیزیک یا متاگیتیک شاخه‌ای از فلسفه است که به پژوهش دربارهٔ چیستی و کُنه وجود، زندگی و جهان به عنوان یک کل می‌پردازد.
متافیزیک را ریشهٔ فلسفه می‌دانند؛ بدین معنا که فیلسوفان نخستین عمدتاً به این حوزه از فلسفه می‌پرداخته‌اند. در فلسفهٔ معاصر، به مباحث مابعدالطبیعی با شکٌاکیت بسیار نگریسته‌اند. تلفظ صحیح مابعدالطبیعه، مابَعدالطبیعه است و تلفظ مابُعدالطبیعه اشتباه است.

مسائل کهن مابعدالطبیعه

مسائلی را که در این شاخهٔ فلسفه مطرح اند، می‌توان به سه دستهٔ اصلی تقسیم کرد:
۱- مسائلی که در باب چیستی خدا و هستی هستند؛ همچون وجود و عدم و وجود خدا
۲- مسائلی که در باب چیستی انسان هستند؛ همچون جبر و اختیار
۳- مسائلی که در باب چیستی جهان هستند؛ همچون ثبات و تغیر، و ذهن و ماده


متافیزیک

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: ~XFateMeHX~، نگین نوروزی و Sheyda

*Ghazale*

مدير بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
9/8/18
ارسال ها
1,639
امتیاز واکنش
12,858
امتیاز
373
سن
21
محل سکونت
Ahvaz
زمان حضور
9 روز 3 دقیقه
نویسنده این موضوع
اعتبار مابعدالطبیعه

یکی از نکات مهمُی که بعضاً مورد غفلت قرار می‌گیرد، مسئلهٔ اعتبار مابعدالطبیعه است؛ یعنی بود و نبودش محل بحث و گفتگوی فیلسوفان است.بر این اساس می‌توان فیلسوفان را به دو دسته مابعدالطبیعی مثبت و مابعدالطبیعی انتقادی تقسیم کرد.

مابعدالطبیعهٔ مثبت، نظام‌های مابعدالطبیعی

از دیرباز، فیلسوفان مابعدالطبیعی مثبت کوشیده‌اند با طرح نظام‌هایی مابعدالطبیعی، به ترسیم تصویری ذهنی کلی از جهان بپردازند.

مابعدالطبیعهٔ انتقادی

باید گفت متافیزیک یا مابعدالطبیعهٔ برای استناد برای دو چیز مورد استفاده قرار می‌گیرد. در معنای نخست، متافیزیک به طبیعت بنیادین واقعیت و متعاقباً اصول بنیادینی که می‌توانند پایه‌ای برای طبیعت آن واقعیت به‌شمار آیند، می‌پردازد. دومین مفهوم متافیزیک، معنایی است که کانت برای آن قائل است که عبارت است از اکتشاف آن چیزی که شرایط ضروری برای برخورداری ما از هر گونه تجربه در حالت کلی را فراهم می‌آورد.
در فلسفهٔ معاصر، خصوصاً پس از فلسفهٔ انتقادی ایمانوئل کانت، به مباحث مابعدالطبیعی با شکٌاکیت بسیار نگریسته‌اند. فیلسوفان مابعدالطبیعه انتقادی، به مرز محدودیت‌های تفکٌر مابعدالطبیعی توجه می‌کنند.

می‌توان یکی از مشهورترین استدلال‌هایی را که گزاره‌های مابعدالطبیعی را بی معنا می‌داند، این گونه خلاصه کرد که تنها گزاره‌های تجربی و گزاره‌های تحلیلی معنا دارند؛ اما گزاره‌های مابعدالطبیعی نه تجربی هستند، نه تحلیلی، پس بی معنایند. گزاره‌های تجربی، گزاره‌هایی هستند که با مشاهده و آزمایش قابل ابطال باشند؛ و گزاره‌های تحلیلی، گزاره‌هایی هستند که نقیضشان با خودشان متناقض باشد.


متافیزیک

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: ~XFateMeHX~، نگین نوروزی و Sheyda

*Ghazale*

مدير بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
9/8/18
ارسال ها
1,639
امتیاز واکنش
12,858
امتیاز
373
سن
21
محل سکونت
Ahvaz
زمان حضور
9 روز 3 دقیقه
نویسنده این موضوع
فیلسوفان و دانشمندان مشهور منتقد متافیزیک

از فیلسوفان انگلیسی: دیوید هیوم، برتراند راسل، جان استوارت میل، جرج اسمیت، جرج ادوارد مور، پل دیراک، استیون هاوکینگ، فرانسیس کریک، جولیان هاکسلی

از فیلسوفان آلمان: کارل مارکس، فردریش انگلس، لودویگ فویرباخ ،ایمانوئل کانت ،آلبرت اینشتین ،آرتور شوپنهاوئر، مارتین هایدگر، زیگموند فروید، فریدریش نیچه، ارنست مایر

از فیلسوفان فرانسوی:ژان ژاک روسو، ژان پل سارتر، امیل دورکیم، آگوست کنت، میشل فوکو، پیر سیمون لاپلاس

از فیلسوفان سایر ملل:نوآم چامسکی، ادموند هوسرل، لودویگ ویتگنشتاین، ویلیام جیمز، توماس کوهن، ماری کوری ،انریکو فرمی، میخائیل باکونین، جان سرل ،ولادیمیر لنین، ایوان پاولف، ریچارد فاینمن، جیمز واتسون

منابع

رجینالد هالینگ دیل. «۴». در تاریخ فلسفه غرب. ترجمهٔ عبدالحسین آذرنگ. تهران: انتشارات ققنوس، ۱۳۸۷. صفحه ۶۱ تا ۷۲.


متافیزیک

 
  • تشکر
Reactions: ~XFateMeHX~، نگین نوروزی و Sheyda

MacTavish

مدیـر بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  100000000
  
عضویت
16/8/19
ارسال ها
3,661
امتیاز واکنش
13,898
امتیاز
348
زمان حضور
79 روز 12 ساعت 50 دقیقه
بیگ بنگ: شیادان و هدایت‌کنندگان برنامهء فریب عمومی گاه برای موجّه کردن روش‌های خود دست به دامان به‌کارگیری واژگان پر‌طمطراق و تکدّی و استقراض از اصطلاحات تخصصی حوزه‌های دانش و فلسفه می‌شوند. از آن‌‌جا که در روزگار ما با وجود گردش حجم انبوه دانش و اطلاعات عمومی ، کم‌تر از گذشته می‌توان افراد را با واژگانی چون آل، بختک، یک سر و دو گوش و …. فریب داد و اقناع کرد ، واژگانی هم‌چون متافیزیک، کوانتوم، الکترومغناطیس، انرژی و … از جمله الفاظ پرکاربرد رمّالان و فال‌گیران و نادانشمندان زمانه ماست. علی‌الظاهر مشابهت دو اصطلاح متافیزیک و فیزیک سبب شده رمّالان بر موج ناآگاهی توده‌های ناآشنا با دانش و فلسفه سوار شوند و فرومایگی اعمال فریب‌کارانه خود را بپوشانند.




به لحاظ لغوی متافیزیک متشکل از دو کلمه “متا” به معنای بَعد و “فیزیک” به معنای طبیعت است و در ترجمه های معمول آن را با “مابَعدالطبیعه” معادل می‌کنند. متافیزیک به‌معنای دقیق آن شاخه‌ای است از فلسفه (همان‌گونه که اپیستمولوژی (معرفت‌شناسی) epistemology ، زیبایی شناسی aesthetics و… شعوبی از فلسفه هستند). متافیزیک به گفته ارسطو جست‌و‌جوی نخستین اصل‌ها و علت‌ها و بررسیِ بودن به مثابهء بودن است، پرسش‌های بنیادی متافیزیک درباره بودن، نبودن، شدن، یکی، بسیاری و… است. متافیزیک در این معنا به نوعی همان “آنتولوژی” ontology (وجودشناسی) یا بودن‌شناسی است.

واژهء متافیزیک ساختهء شاگردان ارسطو و نامی بود برای نامیدن دسته‌ای از نوشته‌های او که “پس از فیزیک” بودند. ولی این نام در دوره‌های بعد به معنایی که در بالا توضیح داده شد به‌کار رفت. خود ارسطو به جای واژهء (متافیزیک) عبارت (دانش یا فلسفهء نخستین) را به‌کار برده است. افراد ناآشنا با واژگان حوزه علوم و فلسفه، مابعدالطبیعه را با ماوراءالطبیعه جابه‌جا گرفته‌اند و از روی ناآگاهی به پدیده‌های عجیب و فراطبیعی (در صورت وجود) یا به‌عبارتی آن‌چه که پدیده‌های پارانرمال paranormal خوانده می‌شوند عنوان متافیزیک اطلاق می‌کنند! محتملاً بارها شنیده‌ایم که کسانی خواص سنگ ها یا فال تاروت یا احضار ارواح و … را زیرمجموعه مسائل متافیزیکی عنوان می‌کنند و علی‌الاصول تصور می‌کنند متافیزیک به معنای پدیده‌هایی است که فیزیک از توصیف و تفسیر آن عاجز است!

این سوء‌‌برداشت تا به آن‌جا رایج و معمول شده که حتی دانشگاهیان نیز درک و قضاوت صحیحی در قبال حیطه مبحث متافیزیک ندارند. جابه‌جا گرفتن دو اصطلاح مابعدالطبیعه و ماوراءالطبیعه چنان رایج است که برای نمونه کتاب “هر آن‌چه لازمست درباره مسائل فراطبیعی (پارانرمال) بدانید”Everything you need to know about the paranormal phenomenon)) نوشتهء سیلیویا براون در فارسی ذیل عنوان (پدیده‌های متافیزیکی!) ترجمه شده‌است. مخاطب فارسی زبان، پارانرمال را با متافیزیک جابه‌جا گرفته و این دو را به غلط با هم یکی تصور می‌کند. سیلیویا براون در این کتاب از اشباح ، پری‌دریایی، خون‌آشام، اشیای ناشناخته فضایی (UFO)، احضار ارواح و طلسم و برون‌فکنی روح و هاله و … صحبت می‌کند و ناشر در مقدمه، کتاب او را این‌گونه معرفی می‌کند: کتابی که پیش رو دارید نوشتهء یکی از بزرگترین نویسندگان عرصهء متافیزیک جهان است!

سیلویا براون نویسنده چندین کتاب پرفروش با کامل ترین راهنمای خود درباره مسائل متافیزیک است! کتاب پدیده‌های متافیزیکی فرهنگ کوچکی است که تمامی مسائل متافیزیکی مؤثر بر زندگی ما را در بر می‌گیرد! طراحان برنامه فریب عمومی که عموماً تبلیغ محصولات خود را در برنامه‌های زرد تلویزیونی ماهواره‌ای و روی میلیون‌ها وب‌سایت شبکه اینترنت قرار می‌دهند نیز از این قاعده مستثنی نیستند. آنان با ترفندهای گوناگون محصولاتی نظیر تکه‌های سنگ، برچسب دفع سموم بدن!، مهره مار، دست‌بند انرژی و آرامش! ، دارو و درمان‌های دروغین افزایش قد و لاغری و CD ‌های ترک اعتیاد و … را در مقیاس انبوه به فروش می‌رسانند و سوار بر ناآگاهی عمومی ، تجارت آلوده خود را پیش می‌برند. رمّالان و شیّادان روزگار ما برای فروش تولیدات خود، دست به دامان به‌کارگیری واژگان پر ابهت و پرطنینی چون متافیزیک و امواج الکترومغناطیس و … می‌شوند تا بلکه مخاطب ناآگاه ، تصور کند کارکرد محصولات فوق، از پشتوانه‌ای علمی (مخاطب ناآگاه، متافیزیک را به‌معنای فیزیک جدید یا چیزی ورای فیزیک و لذا آن را نوعی علم تلقی کرده و بلکه معتبرتر می‌داند) برخوردار است.

به همین جهت در تبلیغات شیّادانهء آن‌ها دیگر سخنی از بلغم و صفرا و طبائع اربعه و سردی و گرمی و آب و باد و خاک و آتش نیست. سخن از متافیزیک است و نیروی مغناطیس! عبارات زیر عیناً از متن تبلیغات اینترنتی فروش مهرهء مار نقل شده است:[ … مهره مار دراولین برخورد شاید مساله ای خرافاتی بنماید، ولی علم نوین متافیزیک (؟) که از جمله علوم پیشرفته وجدید بشر است (؟) و واقعیات پنهان بسیاری از موضوعات را کشف واثبات مینماند و علم سنگ درمانی (؟)یکی از شاخه های بسیارجزیی آن است(؟) که امروزه توانسته‌است بسیاری از مشکلات حاد بشر را حل کند(؟!) درخصوص مهره مار ، متافیزیک اینگونه اظهار نظر میکند (؟؟) : هر شیء در جهان هستی به‌واسطه جوهره ساختاری خود نیرویی مغناطیسی (؟) دارد و برآیند این انرژی‌های (بالاخره نیرو یا انرژی؟!) نهفته منتشر شده از اجسام واشیاء به‌صورت بسیار مؤثر وقابل مشاهده نظمی را در جهان هستی پدید می‌آورند! …]

علی ایحال با هر رویکردی که تعریفی جامع از مابعدالطبیعه (متافیزیک) ارائه دهیم نه مهرهء مار و اثر آن بر خوشبختی و جذابیت افراد، نه خواص سنگ‌های ماه تولّد، نه فال تاروت و نه طالع‌بینی و نه نظایر این ها، هر چه که باشند هیچ‌کدام موضوع بحث متافیزیک نیستند. یک تعریف بنیادین از متافیزیک این است که در آن، نمود appearance از واقعیت reality متمایز می شود. برخی تصور میکنند این تعریف مستلزم آن است که سرفصل موضوعات متافیزیک، واقعیت جهان نادیده unseen world باشد و بلافاصله اینطور استنتاج میکنند که موضوعاتی چون روح، بختک، جن و … از آن حیث که گویا به چشم دیده نمی شوند زیرمجموعه مسائل متافیزیک هستند! متافیزیک به بیانی دیگر پرداختن به نگرش فراگیر over-all view انسان به جهان یا طبیعت است.

ماکس پلانک متافیزیک را اینگونه تعبیر میکند: “قطعه خاکی را در نظر بگیرید، و ابعاد و حدود هندسی آن و ساختار شیمیایی و فیزیکی آن را بررسی کنید، این یک بررسی علمی است. امّا همین قطعه خاک را، ضمن یک تصویر بزرگ تر و فراگیر ببینید، بیابانی را در نظر آورید با تپه ها و دامنه ها و این قطعه خاک را ، در این مجموعه از نظرگاهی بلند نظاره کنید. تصویری دیگر از آن خواهید داشت. این دومی است که تا حدودی به بینش متافیزیکی شبیه است.” متافیزیک و علم در طول هم اند . شناخت علمی درون معرفت متافیزیکی قرار میگیرد. درست مانند فیزیولوژی و بیوشیمی. فیزیولوژی رفتار بدن را تشریح میکند و بیوشیمی علمی است که در آن تفسیر شیمیایی از رفتار بدن ارائه میشود. در فیزیولوژی از انقباض و انبساط عضلات و از ترشحات غدد درون ریز سخن میگویند و از زیاد شدن قند خون و همراه با آن ازدیاد تشنگی و …، امّا بیوشیمی چگونگی همهء این مسائل را از چشم یک شیمیدان نگاه میکند و تبیین شیمیایی از این پدیده ها ارائه میدهد. توضیح می دهد که ملکول های آکتین و میوزین چگونه از منابع انرژی بدن ATP انرژی میگیرند تا انقباض و انبساط را تامین کنند. بیوشیمی تا هر کجا که پیش رود نه رقیب فیزیولوژی می شود نه بزرگتر از آن . همیشه به منزلهء جزئی از آن باقی می ماند. بعبارت دیگر بیوشیمی در طول فیزیولوژی است نه در عرض آن.

متافیزیک و علم هم در مقام تشبیه، چنین نسبتی با یکدیگر دارند. بهر حال بار دیگر تأکید می کنیم که مباحث مطروحه در متافیزیک عمدتاً مشتمل بر پرسش هایی نظیر این است که ریشهء تنوع و تعدد چیست ؟ وجود معلول چگونه وجودی است که نیازمند علّت شده است؟ چرا نمی تواند بدون علّت بوجود بیاید؟ اساساً وجود، خودش چیست؟ چرا به جای اینکه یک چیزی نباشد چیزی هست؟ آیا هستی هر کجا یافت شود کمّیت پذیر است؟ حقیقت چیست ؟ اصالت وجود و اصالت ماهیت و رئالیسم به چه معنا هستند؟ و از این رو سرفصل موضوعات متافیزیک برخلاف آنچه که عامّه می پندارند نه اشباح سرگردان است نه کف بینی نه احضار ارواح نه پیشگویی و نه غیب گویی و نه فال تاروت و نه طالع بینی و نظایر آن.​


متافیزیک

 
  • تشکر
Reactions: ~XFateMeHX~، نگار 1373 و * رهــــــا *

ASaLi_Nh8ay

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/2/20
ارسال ها
7,624
امتیاز واکنش
13,279
امتیاز
428
محل سکونت
خیابآن بَهآر | کوچه اُردی‌بهشت | پِلآکِ 1
زمان حضور
82 روز 4 ساعت 42 دقیقه
ریشه لغوی

« فیزیک » در اصل لغتی یونانی به معنی « طبیعت » است و « متا » نیز به معنی « فراتر » و « مابعد » است. لذا متافیزیک را در زبان فارسی به فراماده ، فوق‌العاده ، مابعد طبیعت و ... آورده‌اند.

مقدمه
فیزیک عبارتست از پدیده‌هایی که با حواس پنجگانه خود در حالت عادی احساس می‌کنیم. بنابراین برای دریافت متافیزیک باید از حواس برتر بهره جست. پس متافیزیک عرصه باور کردن و فیزیک عرصه داشتن است. یعنی هرگاه بخواهیم چیزی را از راه مشاهده بدانیم، وارد عرصه باور می‌شویم. به عنوان مثال ، موجودات فیزیکی مانند سنگ ، پرنده ، انسان و آب را مشاهده می‌کنیم و لذا این مشاهده عینی و تجربی است. اما موجودات متافیزیکی مانند جن و روح را نمی‌توانیم مشاهده کنیم. بنابراین وارد عرصه باور می‌شویم و این همان متافیزیک است.


رابـ*ـطه فیزیک و متافیزیک
از آنچه به صورت مقدمه ارائه شد، می‌توان نتیجه گرفت که آنچه از نظر فیزیک غیرقابل توجیه باشد، مربوط به متافیزیک است. فیزیک و متافیزیک دو مجموعه مجزا هستند که هیچ وجه مشترکی ندارند. فیزیک محدود به فضا و زمان است، در صورتی که متافیزیک فراتر از فضا و زمان است. اگر علم متافیزیک در عالم ماده و منطق ما قابل اثبات نباشد و قابلیت درک و فهم برای همه را نداشته باشد، دلیل بر نادرستی آن نیست. همچنین یک سری ذهنیت‌های خیالی در رابـ*ـطه با آن که مربوط به عالم ماورای جهان می‌شود، ربطی به متافیزیک ندارد.

آیا ندیدن دلیل بر نبودن است؟
همانطوری که یک عالم مادی وجود دارد که اسب علم و دانش تجربی بشر در آن به تاخت و تاز می‌پردازد و هر روز پرده از اسرار آن برداشته می‌شود، یک عالم غیرمادی نیز احتمالا وجود دارد و می‌توان گفت که اگر قادر به درک آن نباشیم، نمی‌توانیم ندانستن خود را دلیل بر فقدان آن بدانیم. به عنوان مثال ، می‌توان گفت که وجود حضرت احدیت را نمی‌توان با چشم مادی مشاهده نمود، ولی این امر دلیلی بر رد وجود او نیست.

البته لازم به ذکر است که این مقایسه بسیار نادرست است. چون وجود مقدس خداوند ، هرچند به چشم ظاهر قابل روئیت نیست، اما با چشم دل همواره قابل دیدن است و اگر انسان اندک بهره‌ای از عقل و دانش داشته باشد، به راحتی می‌تواند وجود خداوند را با پوست و گوشت خود احساس کند. چون همانگونه که در آیات قرآنی نیز آمده است، به هر طرف که رو کنیم، رو به سوی خداوند کرده‌ایم و از آثار خلقت بینهایت زیاد و بی شمار او نیز می‌توان پی به وجود او برد.


انجمن رمان 98 | بهترین انجمن رمان نویسی


متافیزیک

 
  • تشکر
Reactions: ~XFateMeHX~

ASaLi_Nh8ay

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/2/20
ارسال ها
7,624
امتیاز واکنش
13,279
امتیاز
428
محل سکونت
خیابآن بَهآر | کوچه اُردی‌بهشت | پِلآکِ 1
زمان حضور
82 روز 4 ساعت 42 دقیقه
آیا جهان و هستی همان است که می‌بینیم؟

هستی تنها همین نیست که با چشم سر می‌بینیم و با حواس پنجگانه خود احساس می‌کنیم. البته آنچه را هم که می‌بینیم و حس می‌کنیم در واقع همه حقیقت اشیا نیست. در ورای این عالم محسوس عالم‌هایی وجود دارد که نامرئی و نامحسوس است و می‌توان از آنها تعبیر به جهان غیب نمود. در عمق جهان متافیزیکی هم حقیقت نابی وجود دارد که فراتر از ماده است. جهان غیب را باید با چشمی دیگر و نگاهی متفاوت دید. به بیان دیگر ، باید با چشم دل و با گوش جان به سراغ جهان غیب رفت.

در واقع ، بخشی از رسالت پیامبران و رسولان الهی نیز این بوده است که چشم و گوش بشر را به همین حقایق بگشایند و به این ترتیب به دید انسان وسعت بخشند و به او یاد بدهند که فقط جلوی پای خود را نبیند و در آفاق گسترده سفر کرده و تنها به سطح ظاهری اشیا بسنده نکند و به ژرفنای عالم پی برد.


ارتباط متافیزیک و هیپنوتیزم

واژه « هیپنوتیزم » از یک کلمه یونانی که به معنی « خواب » است، گرفته شده است. در واقع هیپنوتیزم وضعیت یا حالتی است که طی آن فرد می‌تواند ، عکس‌العمل‌های خاصی در پاسخ به تلقینات از خود نشان دهد. امروزه هیپنوتیزم به صورت یک علم پذیرفته شده است و کاربردهای فراوان دارد. از این جمله می‌توان به تسکین درد بیماران ، ایجاد بی حسی و بیهوشی در بیماران ، تقویت حافظه ، تسهیل در امر یادگیری ، ایجاد و تقویت انگیزه برای مطالعه ، افزایش خلاقیت و غیره اشاره کرد. برخی معتقدند که در مراحل عمیق خلسه‌های هیپنوتیک می‌توان به ورای بعد مکان و زمان دست یافت.


مشروعیت علمی متافیزیک

در مورد متافیزیک بحث و جدلهای گوناگونی وجود دارد. برخی از نظر علمی آن را قبول کرده و برخی آن را زاییده تخیلات بشری می‌دانند. به هر حال متافیزیک به عنوان یک علم در کنار علوم دیگر وجود دارد. هرچند که در دانشگاههای معتبر رشته خاصی به عنوان متافیزیک که افرادی در سطح دکتری بتوانند در آن فارغ‌التحصیل شوند، وجود ندارد. البته در برخی کالج‌های خصوصی جاهای دیگر چنین چیزی وجود دارد.

منبع: رشد


متافیزیک

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: ~XFateMeHX~

~XFateMeHX~

کاربر برتر
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/4/20
ارسال ها
7,078
امتیاز واکنش
10,094
امتیاز
428
زمان حضور
35 روز 22 ساعت 26 دقیقه
مابعدالطبیعه یا متافیزیک و یا متاگیتیک شاخه‌ای از فلسفه است که به پژوهش دربارهٔ چیستی و کُنه وجود زندگی و جهان به عنوان یک کل، می‌پردازد.متافیزیک را ریشهٔ فلسفه می‌دانند؛ بدین معنا که فیلسوفان نخستین عمدتاً به این حوزه از فلسفه می‌پرداخته‌اند. در فلسفهٔ معاصر، به مباحث مابعدالطبیعی با شکٌاکیت بسیار نگریسته‌اند.

❗متافیزیک دانش ماورالطبیعه ، مابعدالطبیعه و الهیات تعریف میشود ، همانطور که می‌دانیم اینها همگی مربوط به فلسفه قدیم و علوم ابتدایی و بدوی بشر میشوند ، یعنی قبولاندن مسائل دینی و مذهبی برای جوامع بشری از راه‌های عقلانی و منطقی که ممکن است هیچ سروکاری با علومی همچون فیزیک و ریاضیاتی که ما می‌شناسیم نداشته باشد و یا به بیان دیگر متافیزیک عبارت است از شناخت پدیده‌های فیزیکی به استناد مطالب کتب آسمانی ، ولی ما تعریف جدیدی برای متافیزیک مطرح می‌کنیم ، یعنی علم و دانش خداوند برای آغاز خلقت ، اداره و پایان آفرینش که تمامی علوم شناخته شده توسط بشر را شامل شده و به یقین فراتر از آن هم می‌رود و میتواند علوم جدیدی را برای ما پایه ریزی کند .

همانطور که میدانیم هر علمی ، عالمی و کتب مرجعی دارد و ما برای شناخت این علم چاره‌ای جز مراجعه به کتاب مرجع این دانش یعنی قرآن نداریم ، برای اینکه علم و دانش برای بشر بیشتر جنبه اکتسابی داشته و دارد تا جنبه تحقیقی و اکتشافی ، برای اینکه تعداد دانش‌آموزان و دانشجویان به مراتب بیشتر از معلمین و اساتید است و تعداد محققین انگشت شمار است .


متافیزیک

 
آخرین ویرایش:

~XFateMeHX~

کاربر برتر
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/4/20
ارسال ها
7,078
امتیاز واکنش
10,094
امتیاز
428
زمان حضور
35 روز 22 ساعت 26 دقیقه
از این رو مطالعه این مبحث صرفا به کسانی که به خداوند و مسائل دینی علاقه و کنجکاوی دارند توصیه میشود و صد البته مطالبی که در این مبحث ارایه میشود میتواند بسیار جدید ، دور از انتظار و متفاوت با دانسته‌های فعلی ما باشد که باید همیشه به این نکته توجه کنیم که کدام نظریه به واقعیت نزدیکتر بوده و میتواند حقایق را بهتر توجیه کند و دانسته‌های ما زیاد مورد اطمینان نیستند برای اینکه ممکن است بسیار اشتباه و نادرست هم باشند و همواره نظریات جدید و انقلابی میتوانند بهتر از نظریات قدیم باشند ، برای اینکه با گذشت زمان دانسته‌های بشر دگرگون و متحول میشوند و علوم قدیمی میبایست به روز شوند و اگر به روز نشوند به یقین متروکه و رها خواهند شد .

در حقیقت متافیزیک یک حرکت جسورانه و بزرگ علمی بشر برای شناخت کلی حقایق بوده است که متاسفانه نه تنها ناکام مانده بلکه به مرور زمان دچار توهم و خرافات شده و مطالب غیر علمی نیز به آن داخل شده است . هدف ما از این مبحث احیای مجدد متافیزیک و به نتیجه رساندن آن است که در نهایت میتواند بسیاری از مشکلات بشر را مرتفع نماید ، زیرا متافیزیک علم و آگاهی است که صرفا به خداوند مربوط میشود و دانستن آن توسط بشر بسیار مفید خواهد بود .و آنچه که اروپا را در قرون وسطی به فلاکت کشید اناجیل (انجیل‌های متعدد) و احکام جعلی و تحریف شده بود نه متافیزیک و یا کلام ناب خداوند متعال یعنی همان انجیلی که خداوند به عیسی رسول الله وحی فرموده بود .

منبع: علم ماورا


متافیزیک

 
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا