خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
نقد و بررسی کتاب آدم اول
زندگی در کشورهای تحت استعمار، تجربه‌ای پر فراز و نشیب است که هر کسی قادر به شرح و درک کردن آن نیست. اما نویسنده‌ای چون آلبر کامو که تا میان‌سالی در الجزیره -که آن زمان مستعمره‌ی فرانسه بود- ماند، توانسته به درستی و با وضوح، وضعیت و شرایط زندگی در چنین موقعیتی را در کتاب‌هایش شرح دهد.


آدم اول؛ آخرین اثر آلبر کامو
آدم اول کتابی در ژانر زندگی‌نامه است و در واقع داستان زندگی آلبرکامو است. اثری که نویسنده‌ی کتاب «بیگانه» امیدوار بود بهترین نوشته و شاهکارش باشد اما به دلیل مرگش ناتمام ماند. با این حال بعضی از منتقدین اعتقاد دارند با وجود نیمه‌تمام بودن کتاب، آدم اول یکی از نوشته‌های قدرتمند اوست که توانسته به خوبی موقعیت قهرمان داستان را شرح دهد. آخرین اثر کامو 34 سال بعد از مرگش منتشر شد. «فرانسیس کامو»، دختر این نویسنده‌ی بزرگ دست‌نوشته‌های کتاب را که در صحنه‌ی تصادف پیدا شده بود، جمع‌آوری و منتشر کرد.

کتاب آدم اول روایتی رئال از زندگی پسربچه‌ای است که بدون پدر، بزرگ می‌شود. این مسئله، شروع دغدغه‌‌ی خودشناسی در کودکی و بحران هویت شخصیت اصلی داستان از کودکی تا میان‌سالی است.

ژاک، یک ساله بود که پدرش در جنگ کشته شد و به همین دلیل هیچ خاطره‌ای از پدرش ندارد. او در چهل سالگی بر مزار پدرش می‌رود. خانواده‌ی ژاک شامل مادر مهربان اما بیسوادی است که کارگری می‌کند و برادری که به دلایلی حرفی از او نمی‌زند. با وجود این شرایط سخت، ژاک پسر سرزنده و خوشحالی‌ست که هوش بالایی دارد و برای ادامه‌ی تحصیل بورسیه می‌گیرد. اما زندگی در الجزیره، کشوری که مستعمره‌ی فرانسه است، ویژگی‌هایی دارد که مسیر فکری و شرایط زندگی ژاک را تغییر می‌دهد. او ناگزیر است در شرایط پیچیده‌ی کشورش برای رسیدن به اهدافش تلاش کند.

زندگی آلبر کامو و روابطش با نویسندگان دیگر
آلبر کامو در سال ۱۹۱۳ در الجزیره متولد شد و در چهل و شش سالگی بر اثر سانحه‌ی رانندگی درگذشت. کامو فیلسوف و یکی از مهم‌ترین نویسندگان قرن بیستم است. او علاوه بر نوشتن داستان، نمایش‌نامه و مجموعه مقالات فلسفی، سـ*ـیاسی و تاریخی؛ روزنامه‌نگاری آزاد اندیش بود. کامو نخستین نویسنده‌ از قاره‌ی آفریقاست که جایزه‌ی نوبل ادبیات را گرفت؛ دو سال پیش از مرگش.

مطرح‌ترین آثار او رمان‌های «بیگانه»، «سقوط»، «طاعون» و همچنین مجموعه مقالات فلسفی «افسانه‌ی سیزیف» و «انسان طاغی» هستند.

چهار ساله بود که پدرش در جنگ جهانی اول کشته شد. او در محله‌ای فقیرنشین با مادری بیسواد که کارگری می‌کرد بزرگ شد. کامو در توضیح تفکراتش به این دوره از زندگی خود اشاره می‌کند:«آزادی را من در آثار «مارکس» نیاموختم، بلکه خود آن را در دل فقر آموختم.»

کامو که به شدت مخالف نازیسم بود، بعد از اعدام «گابریل پری» در اواخر سال ۱۹۴۱ در گروه مقاومت فرانسوی «نبرد» عضو شد. دو سال بعد با کمک اعضای دیگر گروه، روزنامه‌نگاری زیرزمینی را شروع کرد. او در این گروه مقاومت با «ژان پل سارتر» آشنا شد و ارتباط آن‌ها شکل گرفت. آلبر کامو در کتاب «انسان طاغی» فلسفه‌ی تاریخ را مرور می‌کند و به نقد ایده‌آلیسم آلمانی می‌پردازد. پس از انتشار کتاب، «سارتر» که رابـ*ـطه‌ای طولانی مدت با کامو داشت، نوشته‌ای تند در نقد کتاب نوشت. در نهایت اختلاف نظرهای این دو درباره‌ی محتوای «انسان طاغی» به قطع رابـ*ـطه‌شان ختم شد.
کامو به عنوان فردی اگزیستانسیالیست شناخته می‌شود اما همیشه این عنوان را رد می‌کرد. او در مصاحبه‌ای درسال ۱۹۴۵ می‌گوید: «من اگزیستانسیالیست نیستم. هم «سارتر» و هم من همیشه متعجب بوده‌ایم که چرا نام ما را کنار هم می‌گذارند.»
کامو در سال ۱۹۵۳ تحصیلات خود را در رشته‌ی فلسفه تمام کرد. پایان‌نامه‌اش را درباره‌ی «فلوطین»، آخرین فیلسوف تاثیر گرفته از تمدن یونان نوشت. در زمان تحصیلش به روزنامه نگاری مشغول شد. همچنین درباره‌ی اصول نمایشنامه‌نویسی و اجرای تئاتر مطالعه می‌کرد. در همان سال در جنبش ضد فاششیستی آمستردام که «رومن رولان» یکی از بنیان‌گذاران آن بود، شروع به فعالیت ‌کرد. مدتی بعد وارد حزب کمونیست شد اما به دلیل اعتراضش به دشمنی این حزب با جنبشی ملی‌گرا از حزب کمونیست اخراج شد.
یکی از علایق شخصی کامو، ورزش فوتبال بود. دروازه‌بان تیم جوانان دانشگاه الجزیره شد اما یک سال بعد به دلیل نشانه‌های بیماری سل مجبور شد فوتبال را کنار بگذارد. سال‌ها بعد مجله‌ای ورزشی از کامو خواست تا درباره‌ی فوتبال حرف بزند. او می‌گوید: «بعد از سال‌های دراز و دیدن خیلی چیزها، مواردی را که درباره‌ی اخلاق و وظیفه‌ی انسانی می‌دانم، مدیون به ورزش هستم.»

«ویل دورانت» در یادداشتی درباره‌ی کامومی‌نویسد: «کامو در وسیع‌ترین معنای کلمه‌ انسان‌گرا بود. کامو اندیشه‌ی خود را از آسمان به امور انسانی هدایت کرد. تلاش می‌کرد که میراث فرهنگی انسان را حفظ کند، و انسان‌تر از آن بود که ایدئولوژی‌هایی را بپذیرد که به انسان فرمان می‌دهد تا انسان را بکشد. شاید به همین دلیل بود که از تمام احزاب سـ*ـیاسی کناره گرفت. در کتاب «طاعون» از زبان «تارو» می‌گوید: من در دنیای امروز جایی ندارم. هنگامی که قاطعانه از کشتن، سرباز زدم، خود را به انزوایی محکوم کردم که هرگز پایانی ندارد.»

ترجمه فارسی کتاب آدم اول
«انتشارات نیلوفر» و «نشر مرغ آمین» رمانآدم اول کامو را با ترجمه‌ی منوچهر بدیعیمنتشر کرده‌اند. منوچهر بدیعی متولد ۱۳۱۸ در اصفهان است. در میان کتاب‌هایی که ترجمه کرده، آثار ارزشمندی مثل «چهره‌ی مرد هنرمند» اثر «جیمز جویس» و «جاده‌ی فلاندر» نوشته‌ی «کلود سیمون» وجود دارند.

این کتاب در سال ۱۳۹۷ با عنوان «مرد اول» در «نشر جامی» و با ترجمه‌ی «محمود بهفروزی»چاپ شد. نوشته‌های آلبر کامو توسط مترجمان مطرحی مثل «خشایار دیهیمی»، «منوچهر بدیعی»، «محمدعلی سپانلو» و «ابوالحسن نجفی» به فارسی ترجمه و منتشر شده‌اند و انتخاب بهترین ترجمه از میان ترجمه‌هایی از نام‌های بزرگ کار سختی است.
خرید نسخه الکترونیکی ودانلود کتاب آدم اول با ترجمه منوچهر بدیعی در همین صفحه فیدیبو میسر است.

آخرین نوشته‌ی آلبر کامو روی پرده‌ی سینما
«جیانی آملیو» در سال ۲۰۱۱ فیلم «آدم اول»The First Man را با اقتباس از اثر ناتمام آلبر کامو ساخت. در این فیلم زندگی قهرمان داستان «ژاک کورمری» به تصویر کشیده شده‌است.

فیلم‌های دیگری ساخته شده‌اند که تنها اشتراک آن‌ها و کتاب کامو، نام آن‌هاست: در سال ۲۰۱۸ فیلمی به نام «نخستین انسان»First man اکران شد. این فیلم با بازی «رایان گاسلینگ»، روایتی از زندگی فضانورد آمریکایی، «نیل آرمسترانگ» است. این فیلم توجه منتقدان و مخاطبان را جلب کرد.

فیلم دیگری با همین عنوان در سال ۱۹۹۶ ساخته شد که داستان مردی از فضاست که به زمین می‌آید و هیچ زنی به او نزدیک نمی‌شود. سال ۲۰۱۷ فیلمی مستند با نام مرد اول یا آدم اول ساخته شد. در این مستند حماسی، ۲۵ میلیون سال تجربه‌‌ی جوامع بشری که با آزمایش، ماجراجویی، پیروزی و شکست‌های اجدادمان به‌دست آمده‌است، نمایش داده می‌شود.



در قسمت‌هایی از کتاب می‌خوانیم:
وقتی‌ ژاک خوب فکر می‌‌کرد می‌‌دید که بیش‌تر چیزهایی‌ را که درباره پدرش می‌‌داند از همین معلم پیری‌ شنیده است که حالا معلوم نیست کجاست. اما گذشته از جزئیات، آن چیزها بیش از چیزهایی‌ نبود که سکوت مادرش باعث می‌‌شد آن‌ها را به حدس و گمان دریابد. مردی‌ سرسخت، تلخ، که همه عمر کار کرده بود و به فرمان دیگران آدم کشته بود و هر چیزی‌ را که اجتناب از آن ممکن نبود پذیرفته بود، اما پاره‌ای‌ از وجود او بود که حاضر نشده بود کسی‌ به آن دست بزند. خلاصه، یک آدم فقیر. زیرا فقر را کسی‌ به اختیار انتخاب نمی‌‌کند ولی‌ آدم فقیر می‌‌تواند خود را حفظ کند. و ژاکمی‌‌کوشید تا با همان اندک چیزهایی‌ که از مادرش شنیده بود همان مرد را در ذهن خود تصور کند که نه سال بعد زن گرفته و پدر دو بچه شده و کار و باری‌ اندکی‌ بهتر پیدا کرده و برای‌ بسیج جنگی‌ به الجزیره احضار شده، و آن سفر دور و دراز شبانه با زن صبور و دو بچه تخس، و جدا شدن از آن‌ها در ایستگاه راه‌آهن و بعد، سه روز بعد، در آن آپارتمان کوچک «بل‌کور» ناگهان سر و کله‌اش پیدا شده با آن لباس زیبای‌ قرمز و آبی‌ و شلوار پف‌کرده هنگ سربازان الجزایری‌، عرق‌ریزان توی‌ آن لباس پشمی‌ کلفت در گرمای‌ ماه ژوئیه، کلاه حصیری‌ به دست چون نه فینه داشت نه کلاه کاسک، از زیر سرطاقی‌‌های‌ ساحل از آمادگاه دررفته بود و آمده بود تا بچه‌ها و زنش را ببوسد و غروب آن روز سوار کشتی‌ شود و از راه دریایی‌ که هرگز از راه آن به جایی‌ نرفته بود به فرانسه برود که هرگز آن را ندیده بود و آنان را محکم و کوتاه بـ*ـو*سیده و با همان قدم‌ها راه افتاده بود و زنی‌ که در بالکن کوچک بود به او علامتی‌ داده بود که او ضمن دویدن به آن جواب داده بود، برگشته بود و کلاهش را تکان داده بود و دوباره شروع کرده بود به دویدن در خیابان پر از گرد و خاک و گرما و، آن طرف‌تر، روبروی‌ سینما در روشنایی‌ خیره‌کننده صبحگاهی‌ ناپدید شده بود تا هرگز برنگردد...
ترکش خمپاره‌ای‌ که سر پدرش را شکافته بود در جعبه کوچک بیسکویتی‌ پشت همان حوله‌های‌ همان کمد بود با کارت‌هایی‌ که از جبهه فرستاده بود و او می‌‌توانست مطالب آن‌ها را با همان خشکی‌ و کوتاهی‌ از بر بگوید «لوسی‌ عزیزم. حالم خوب است. فردا قرارگاهمان را عوض می‌‌کنیم. از بچه‌ها خوب مواظبت کن. می‌‌بـ*ـو*سمت. شوهرت.»

تایپ رمان | رمان 98 | بهترین انجمن رمان نویسی


معرفی کتاب آدم اول | آلبر کامو

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: MacTavish
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا