خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

~ZaHrA~

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
27/8/19
ارسال ها
6,734
امتیاز واکنش
43,262
امتیاز
483
سن
23
محل سکونت
دنیای خیال
زمان حضور
51 روز 21 ساعت 27 دقیقه
آمدن مگر چطور می‌تواند باشد؟
آمدن مگر چطور می‌تواند باشد؟
غیر از این است که عطرت بپیچد و
من هزار بهار را
شاخه به شاخه
به پای آمدنت
شکوفه دهم...
"مریم قهرمانلو"
**********
بلاتکلیفی
آدم ها یا می‌مانند یا می‌روند
تو اما هیچکدامشان نیستی
نه آنچنان رفته که دل بسوزاند
نه آنقدر ها مانده
که خیالْ راحت کن باشد.
درد دارد این بلاتکلیفی..!
ترجیح می‌دهم روزی هزار بار از رفتنت بمیرم
تا اینکه ماندنت
قدرِ یک در پهلو کشیدن هم
به کار نیاید ...
"مریم قهرمانلو"
***
بعد از رفتنت
دستم به جایی بند نیست !
چگونه بگویم ..
خب .. اصلا
دلت برای دوست نداشتنم
تنگ نیست .. ؟!
****
معلم ریاضی نمی‌ دانست !
ولی ...
ایکس تو بودی
که پیدا نمی‌ شدی ...!
******
دست ازاین دیوانه بازی های خود بردار "دل"
ماندنی باشد خودش راهی مهیا میکند ...


دلنوشته‌های مریم قهرمانلو

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

~ZaHrA~

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
27/8/19
ارسال ها
6,734
امتیاز واکنش
43,262
امتیاز
483
سن
23
محل سکونت
دنیای خیال
زمان حضور
51 روز 21 ساعت 27 دقیقه
در من
دیوانه ای جا مانده
که دست از
دوست داشتنت بر نمی‌دارد!
با تو قدم می‌زند
حرف می‌زند
می‌خندد
شعر می‌خواند
قهوه می‌خورد
فقط نمی‌تواند
در پهلویش بگیردت ...
به گمانم
همین تنهایی
او را
خواهد کشت ...
"مریم قهرمانلو"
***********
کاش
یکی پیدا شود
به پاهایت
آمدن را یاد بدهد...
"مریم قهرمانلو"
***
شعر و بغض و اشک
کفافِ رفتنت را نمی دهند باید سر فرصت برایت بمیـرم ...
"مریم قهرمانلو"
***********
بعد از رفتنت نسبت به هر چیزی دلهره دارم!
به باز شدن در زنگ تلفن پیامک گوشی صدای آشنا نم باران راه همیشگی دلهره هایی که هیچ کدامشان تو نیستی..!
"مریم قهرمانلو"


دلنوشته‌های مریم قهرمانلو

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

~ZaHrA~

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
27/8/19
ارسال ها
6,734
امتیاز واکنش
43,262
امتیاز
483
سن
23
محل سکونت
دنیای خیال
زمان حضور
51 روز 21 ساعت 27 دقیقه
جمعه تـویی
با همه ی دوری ات
خنده رو
دلخـوشی زوری ات !
دوست ترم داری و راهی شدی
دل بکن از رفتنِ مجبـوری ات .. !
*****
مثل بوق بلند اتوبوس
مثل داغ بودن چای
یا آب یخ زیر دوش
یادت را میگویم؛
میان خنده‌هایم!
***
شما رو نمی‌دونم
اما
من که می‌گم شب
دیگه از این ساعتا به بعد
وقتِ گفتنِ
من خیلی بیشتر دوسِت دارمه،،،
****
دلیل خوب بغض‌ها
که مانده در سیاهی و سکوت تلخ روزها
هنوز دل سپرده‌ام
هنوز خسته‌ام ولی
چه بیکران ندارمت
چه عاشقانه نیستی ...
*****
حال و روز جهان را بی‌خیال
کجای دوست داشتنت بودم...!


دلنوشته‌های مریم قهرمانلو

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

~ZaHrA~

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
27/8/19
ارسال ها
6,734
امتیاز واکنش
43,262
امتیاز
483
سن
23
محل سکونت
دنیای خیال
زمان حضور
51 روز 21 ساعت 27 دقیقه
هر که پرسید دلت را چه کسی؟
خیره ماندم به همانی که تویی...
*****
من برای امروزی که تو را ندارم
ناراحت نیستم.
ناراحتم برای چهل سالگی ام
آنجا که به بهانه ی یک شعر ؛ یک آهنگ
به یادت می‌افتم
و به دخترم لبخند می‌زنم ..
من برای آن لبخند که درد دارد
ناراحتم ...
*****
آتش هم
از آسمان ببارد
سـردم است !
نمیدانم ..
به هر حال باید
بهانه ای برای در حصار گرفتنت
داشته باشم ...
***
دستِ تو رو کم دارم
خوشحالیِ چشماتو
ای بغضِ شبِ جمعه
پنجشنبه منم یا تـو .. ؟
*****
دل من فکرِ تـــــو در سر دارد
به تو جز عشـق
نباید ورزید ..
*******
نه جانم !
روز درد ندارد ..
شب است که میفهمی تا به حال
چقدر مُرده ای ...


دلنوشته‌های مریم قهرمانلو

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا