- عضویت
- 16/7/18
- ارسال ها
- 1,274
- امتیاز واکنش
- 34,299
- امتیاز
- 443
- زمان حضور
- 9 روز 5 ساعت 59 دقیقه
نویسنده این موضوع
1 - خاله
معناي لغوي: خواهر مادر
معناي استعاره اي: هر زني كه با مادر رابـ*ـطه ي گرم و صميمي داشته باشد.
نقش سمبليك: يك خانم مهربان و دوست داشتني كه خيلي شبيه مادر است و هميشه براي شما آبنبات و لباس مي خرد.
غذاي مورد علاقه: آش كشك.
زير شاخه ها: شوهر خاله: يك مرد مهربان كه پيژامه مي پوشد و به ادبيات و شكار علاقه مند است.
دختر خاله،پسر خاله:همبازي دوران كودكي كه يا در بزرگسالي عاشقش مي شويد اما با يكي ديگه ازدواج مي كنيد يا باهاش ازدواج مي كنيد اما عاشق يكي ديگه هستيد.
مشاغل كاذب: خاله زنك بازي، خاله خانباجي.
چهره هاي معروف: خاله خرسه، خاله سوسكه.
داشتن يك خاله ي مجرد در كودكي از جمله نعمات خداوندي است.
2 - عمه
معناي لغوي: خواهر پدر
معناي استعاره اي: هر زني كه با پدر رابـ*ـطه ي گرم و صميمي داشته باشد،هر زني كه مادر چشم ديدنش را نداشته باشد.
نقش سمبليك: به عهده گرفتن مسئوليت در موارد ذيل: 1- جواب همه ي فحش هايي كه مي دهيد. مثال: عمته... 2- جواب همه ي محبت هايي كه مي كنيد. مثال: به درد عمه ات مي خوره... 3- توجيه كليه ي بيقوارگي ها،رفتارهاي نامتناسب شما (تنها براي دخترخانم ها). مثال: به عمه ات رفتي. 4- خيلي چيزهاي بدِ ديگه. از ذكر مثال معذوريم...
غذاي مورد علاقه: شله زرد، سمنو.
زير شاخه ها: شوهر عمه: يك مرد پولدار كه سيبيل قيطاني دارد و چندش آور است.
پسرعمه/دخترعمه: همبازي دوران كودكي كه در بزرگسالي حالتان را به هم مي زنند!!
مشاغل كاذب Match-Making.
چهره هاي معروف: عمه ليلا.
داشتن يك عمه كه در توصيفات فوق صدق نكند جزو خوش شانسي هاي زندگي است.
3 - دايي
معناي لغوي: برادر مادر
معناي استعاره اي: هر مردي كه با مادر رابـ*ـطه ي گرم و صميمي داشته باشد،هر مردي كه پتانسيل كتك خوردن توسط پدر را داشته باشد.
نقش سمبليك: يكي از معدود مرداني كه هر چند به سياست علاقه مند است اما حس گرمي به شما مي دهد، هميشه حرفهايتان را مي فهمد و مي شود پيشش گريه كرد.
غذاي مورد علاقه: فسنجون.
زير شاخه ها: زن دايي: يك زن چاق و شاد كه خيلي كدبانو است و جلوي مادر قپي مي آيد.
پسردايي،دختردايي: همبازي دوران كودكي كه در بزرگسالي مثل يك همرزم ساپورتتان مي كنند.
چهره هاي معروف: علي دايي، دايي جان ناپلئون.
سعي كنيد حتما حداقل يك دايي داشته باشيد.
4 - عمو
معناي لغوي: برادر پدر
معناي استعاره اي: هر مردي كه با پدر رابـ*ـطه ي گرم و صميمي داشته باشد.
نقش سمبليك: يكي از مرداني كه شما هميشه بايد بهش بـ*ـو*س بدهيد و بعد برويد كارتون ببينيد تا او با پدر حرفهاي جدي بزند. يكي از مرداني كه مادر به مناسبت آمدنش قرمه سبزي مي پزد و هميشه وقتي مي رود پدر ساكت شده، به فكر فرو مي رود.
غذاي مورد علاقه: قرمه سبزي، آبگوشت.
زير شاخه ها: زن عمو: يك زن خوشگل كه زياد به شما توجه نمي كند و خودش را براي مادر مي گيرد،
دخترعمو،پسرعمو: همبازي دوران كودكي كه اگر تا هجده-بيست سالگي دوام آورده باهاش ازدواج نكنيد خطر را از سر گذرانده ايد.
مشاغل كاذب: بازي در قصه هاي ايراني-اسلامي.
چهره هاي معروف: عمو زنجيرباف، عمو يادگار، عمو پورنگ.
داشتن يك عمو ي پولدار خيلي خوب است.
آسيب شناسي فک و فاميل!
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com
آخرین ویرایش توسط مدیر: