- عضویت
- 21/9/18
- ارسال ها
- 659
- امتیاز واکنش
- 9,877
- امتیاز
- 263
- سن
- 24
- محل سکونت
- ⇇کره ی خاکی⇉
- زمان حضور
- 7 روز 16 ساعت 26 دقیقه
نویسنده این موضوع
ريشه واژه «باروك» بهدرستي معلوم نيست اما تاريخنگاران ميگويند براي اولينبار از اين واژه براي توصيف آثار بينظم يا غيرعادي استفاده شد. برخي واژه باروك را از واژه پرتغالي باركو به معني مرواريد ناصاف ميدانند. واژه باروك حدودا در اواخر سده هجدهم ميلادي به مثابه توصيفي براي سبك نوظهور در هنر رايج شد و بعدها در اواخر سده نوزدهم ميلادي در نقد و تفسير هنري هم به كار رفت. اين واژه داراي دو معناي متمايز است؛ يك معناي آن در حوزه زيباشناسي است و به واكنشي در برابر سبك كلاسيسم اطلاق ميشود و در معناي ديگر اصطلاحي تاريخنگارانه است و به دوره خاصي از تاريخ اشاره دارد كه تمامي سده هفدهم و نيمه نخست سده هجدهم را در برميگيرد.
وجه مشخصه هنر باروك كه آن را كاملا از هنر كلاسيسم متمايز ميسازد، تاكيد آن بر حركت و پويايي است كه در تضاد با فرمهاي ايستا و سنگين هنر كلاسيك قرار ميگيرد. اين جنبش هنري با مايه گرفتن از نگرش انسانگرايانه دوران رنسانس، رويكردي نوين به مواهب زندگي انساني دارد و با به كارگيري شيوههايي، آميزش نور، رنگ و حركت احساسات بيننده را تحت تاثير قرار ميدهد.
سبك باروك در اواخر سده شانزدهم ميلادي و در تقابل با اولين سبك (رنسانس متاخر) يا به اصطلاح سبك «منريسم» در ايتاليا ظهور يافت و آنگاه بخش اعظم اروپا را درنورديد. يكي از ويژگيهاي برجسته اين سبك حفظ تعادل و ايجاد وحدت در عناصر متراكم و متنوع است. در سبك باروك تلاش جهت ايجاد هماهنگي و همگني بين عناصر و مفاهيم متنوع و بههمآميخته مطرح ميشود تا بدين ترتيب فضايي شكوهمند و پرابهت خلق شود.
اين سبك در معماري به صورت خلق يك فضاي كلي در مركز و الحاق فضاهاي فرعي و نماي پيشين بنا به آن نمود مييابد. در آثار نقاشان و مجسمهسازان سبك باروك، چهرهها حالت هيجانزده دارند و پيكرهها به حالت متحرك و پويا نمايش داده ميشوند. چينوشكن لباسها و نقوش مواج تزئيني در آثار اين هنرمندان به شكل اغراق شدهاي به چشم ميخورد. از ديدگاه اجتماعي، پديد آمدن سبك باروك كه همزمان با قدرتيابي مجدد كليسا به وجود آمد در ادامه تيپ اشرافمنشانه سده هفدهم ميلادي ارزيابي ميشود و برخي آن را نوعي بيان فرهنگ فئودالي و دهقاني در واكنش به ظهور ساختار نوپاي فرهنگ بورژوازي ميدانند. از جمله نقاشان برجسته اين سبك ميتوان به كاراتچي، تيهپولو، روبنس و فرانچسكو سازيلو اشاره كرد و در معماري و پيكرتراشي هم گائولي، پرانتاوئر، نويمان، برنيني، كورتونا و فرانچسكو بروميني چهرههاي مشهوري هستند.
معماري به سبك باروك
عكس را نگاه كنيد؛ تكميل كليساي «سنپيترو» را شايد بتوان بزرگترين طرح باروك در رم دانست. نقشه متراكم در مركز كه قبلا توسط «برامانته» و «ميكل آنژ» تهيه شده بود، مورد اقبال روحانيون سده هفدهم قرار نگرفت. به همين دليل «كارلو مادرنو» مامور تكميل آن به سبك نوين شد. او موظف بود كه سه بلوك از يك صحن را به هسته مركزي سابق كليسا اضافه كند و نماي تازهاي براي ساختمان كليسا بسازد. اگرچه طرحش براي نماي كليسا هرگز به اجرا درنيامد اما نماي آن شباهتهاي بسياري با طبقه اول نماي كليساي «سانتا سوزانا» دارد. بد نيست بدانيد تكميل نهايي نما توسط «جوواني لورنتو برنيني» انجام شد كه از او به عنوان برجستهترين هنرمند سبك باروك نام ميبرند.
بزرگترين و الهام بخشترين اقدام انفرادي برنيني، تهيه طرح يك ميدان عظيم در مقابل كليساي سنپيترو بود. طرح «پلكان راهنما» (همان پلكان عظيمي كه به آپارتمانهاي پاپ در واتيكان متصل ميشد) و «خيمه مقدس» (سايبان بزرگ و مفرغي براي پوشش مذبح اصلي زير گنبد كليسا به ارتفاع ۳۰ متر) از شاخصترين آثار اوست. «سرير قديس پطرس» كه بخش عظيمي از زندگي برنيني را به خود اختصاص داد، تجسمي از تلفيق پيكرتراشي با معماري است. اين سرير، چكيدهاي از جوهر تركيببندي باروك است. آفرينش و گروهبندي فرمهاي اين تركيببندي تابع خطوط مشخص ساختمان نيست بلكه تابع نيروهايي است كه از نقطه مركزي فوران نوري سرچشمه ميگيرد و منظرهاي رويايي پديد ميآورد. اين منظره مدعي القاي معناي پيروزي مسيحيت و ادعاي تسلط و برتري عقيدتي پاپهاست.
ويژگي نمايشي بودن و فراگيري هنر باروك و اجتناب آن از محدود شدن به فضاهاي بسته را ميتوان در پيكرههاي مرمرين به نام «جذبه روحي قدسيه ترز» در نمازخانه كورنارو از كليساي «سانتا ماريا دلاويتوريا» مشاهده كرد كه همگي در ابعاد و اندازههاي طبيعي كار شده است. در اينجا نيز برنيني براي گسترش و تداوم فضا از تمام امكانات معماري و پيكرتراشي و نقاشي بهره بـرده تا معناي باروك مشخص شود.
از معماران مشهور ديگر اين سبك در ايتاليا ميتوان فرانچسكو بوروميني و گوارينو گواريني را نام برد. بوروميني فضاي داخلي نمازخانه كليساي «سان ايوو» را ساخت و گواريني كاخ «كارينيانو» را با نماهاي مواج و متاثر از سبك بوروميني خلق کرد. تاثير سبك معماري بوروميني و گواريني از ايتاليا فراتر رفت و الهامبخش معماران اتريش و جنوب آلمان در اواخر سده هفدهم و اوایل سده هجدهم شد.
باروك در معماري داخلي
با توجه به اين خصوصياتي كه از سبك باروك خوانديد، وقتي اين سبك به معماري داخلي وارد شود، خصوصيات مهمي دارد:
*استفاده از رنگهاي غني، مبلمان با طرحهاي پيچيده روي پايه و همچنين استفاده از طرحهاي طلاكوب.
*متريال استفاده شده در كف شامل چوب و سراميك با كيفيت بالا.
*اتاق با ابعاد بزرگ با قاليچه دستبافت و نفيس.
*استفاده از رنگ طلايي در قابها، مجسمهها و سفالينهها.
*آينههاي بزرگ، لوسترهاي كريستال و دستگيرههاي چوبي.
رنگهاي به كار رفته در اين سبك معماري رنگهايي بسيار قوي هستند؛ تركيب رنگهاي قرمز تيره و سبز با رنگ طلايي كه عموما در كنار آينهها، تابلوها و اكسسوري به كار ميروند. در سبك باروك به جزئيات اهميت زيادي داده شده مثل چوبهاي گرهدار با طرحهايي لوكس كه براي مبلمان، ديوار و كاور پنجره به كار ميروند و مبلماني با پارچههايطرحدار دارند!
وجه مشخصه هنر باروك كه آن را كاملا از هنر كلاسيسم متمايز ميسازد، تاكيد آن بر حركت و پويايي است كه در تضاد با فرمهاي ايستا و سنگين هنر كلاسيك قرار ميگيرد. اين جنبش هنري با مايه گرفتن از نگرش انسانگرايانه دوران رنسانس، رويكردي نوين به مواهب زندگي انساني دارد و با به كارگيري شيوههايي، آميزش نور، رنگ و حركت احساسات بيننده را تحت تاثير قرار ميدهد.
سبك باروك در اواخر سده شانزدهم ميلادي و در تقابل با اولين سبك (رنسانس متاخر) يا به اصطلاح سبك «منريسم» در ايتاليا ظهور يافت و آنگاه بخش اعظم اروپا را درنورديد. يكي از ويژگيهاي برجسته اين سبك حفظ تعادل و ايجاد وحدت در عناصر متراكم و متنوع است. در سبك باروك تلاش جهت ايجاد هماهنگي و همگني بين عناصر و مفاهيم متنوع و بههمآميخته مطرح ميشود تا بدين ترتيب فضايي شكوهمند و پرابهت خلق شود.
اين سبك در معماري به صورت خلق يك فضاي كلي در مركز و الحاق فضاهاي فرعي و نماي پيشين بنا به آن نمود مييابد. در آثار نقاشان و مجسمهسازان سبك باروك، چهرهها حالت هيجانزده دارند و پيكرهها به حالت متحرك و پويا نمايش داده ميشوند. چينوشكن لباسها و نقوش مواج تزئيني در آثار اين هنرمندان به شكل اغراق شدهاي به چشم ميخورد. از ديدگاه اجتماعي، پديد آمدن سبك باروك كه همزمان با قدرتيابي مجدد كليسا به وجود آمد در ادامه تيپ اشرافمنشانه سده هفدهم ميلادي ارزيابي ميشود و برخي آن را نوعي بيان فرهنگ فئودالي و دهقاني در واكنش به ظهور ساختار نوپاي فرهنگ بورژوازي ميدانند. از جمله نقاشان برجسته اين سبك ميتوان به كاراتچي، تيهپولو، روبنس و فرانچسكو سازيلو اشاره كرد و در معماري و پيكرتراشي هم گائولي، پرانتاوئر، نويمان، برنيني، كورتونا و فرانچسكو بروميني چهرههاي مشهوري هستند.
معماري به سبك باروك
عكس را نگاه كنيد؛ تكميل كليساي «سنپيترو» را شايد بتوان بزرگترين طرح باروك در رم دانست. نقشه متراكم در مركز كه قبلا توسط «برامانته» و «ميكل آنژ» تهيه شده بود، مورد اقبال روحانيون سده هفدهم قرار نگرفت. به همين دليل «كارلو مادرنو» مامور تكميل آن به سبك نوين شد. او موظف بود كه سه بلوك از يك صحن را به هسته مركزي سابق كليسا اضافه كند و نماي تازهاي براي ساختمان كليسا بسازد. اگرچه طرحش براي نماي كليسا هرگز به اجرا درنيامد اما نماي آن شباهتهاي بسياري با طبقه اول نماي كليساي «سانتا سوزانا» دارد. بد نيست بدانيد تكميل نهايي نما توسط «جوواني لورنتو برنيني» انجام شد كه از او به عنوان برجستهترين هنرمند سبك باروك نام ميبرند.
بزرگترين و الهام بخشترين اقدام انفرادي برنيني، تهيه طرح يك ميدان عظيم در مقابل كليساي سنپيترو بود. طرح «پلكان راهنما» (همان پلكان عظيمي كه به آپارتمانهاي پاپ در واتيكان متصل ميشد) و «خيمه مقدس» (سايبان بزرگ و مفرغي براي پوشش مذبح اصلي زير گنبد كليسا به ارتفاع ۳۰ متر) از شاخصترين آثار اوست. «سرير قديس پطرس» كه بخش عظيمي از زندگي برنيني را به خود اختصاص داد، تجسمي از تلفيق پيكرتراشي با معماري است. اين سرير، چكيدهاي از جوهر تركيببندي باروك است. آفرينش و گروهبندي فرمهاي اين تركيببندي تابع خطوط مشخص ساختمان نيست بلكه تابع نيروهايي است كه از نقطه مركزي فوران نوري سرچشمه ميگيرد و منظرهاي رويايي پديد ميآورد. اين منظره مدعي القاي معناي پيروزي مسيحيت و ادعاي تسلط و برتري عقيدتي پاپهاست.
ويژگي نمايشي بودن و فراگيري هنر باروك و اجتناب آن از محدود شدن به فضاهاي بسته را ميتوان در پيكرههاي مرمرين به نام «جذبه روحي قدسيه ترز» در نمازخانه كورنارو از كليساي «سانتا ماريا دلاويتوريا» مشاهده كرد كه همگي در ابعاد و اندازههاي طبيعي كار شده است. در اينجا نيز برنيني براي گسترش و تداوم فضا از تمام امكانات معماري و پيكرتراشي و نقاشي بهره بـرده تا معناي باروك مشخص شود.
از معماران مشهور ديگر اين سبك در ايتاليا ميتوان فرانچسكو بوروميني و گوارينو گواريني را نام برد. بوروميني فضاي داخلي نمازخانه كليساي «سان ايوو» را ساخت و گواريني كاخ «كارينيانو» را با نماهاي مواج و متاثر از سبك بوروميني خلق کرد. تاثير سبك معماري بوروميني و گواريني از ايتاليا فراتر رفت و الهامبخش معماران اتريش و جنوب آلمان در اواخر سده هفدهم و اوایل سده هجدهم شد.
باروك در معماري داخلي
با توجه به اين خصوصياتي كه از سبك باروك خوانديد، وقتي اين سبك به معماري داخلي وارد شود، خصوصيات مهمي دارد:
*استفاده از رنگهاي غني، مبلمان با طرحهاي پيچيده روي پايه و همچنين استفاده از طرحهاي طلاكوب.
*متريال استفاده شده در كف شامل چوب و سراميك با كيفيت بالا.
*اتاق با ابعاد بزرگ با قاليچه دستبافت و نفيس.
*استفاده از رنگ طلايي در قابها، مجسمهها و سفالينهها.
*آينههاي بزرگ، لوسترهاي كريستال و دستگيرههاي چوبي.
رنگهاي به كار رفته در اين سبك معماري رنگهايي بسيار قوي هستند؛ تركيب رنگهاي قرمز تيره و سبز با رنگ طلايي كه عموما در كنار آينهها، تابلوها و اكسسوري به كار ميروند. در سبك باروك به جزئيات اهميت زيادي داده شده مثل چوبهاي گرهدار با طرحهايي لوكس كه براي مبلمان، ديوار و كاور پنجره به كار ميروند و مبلماني با پارچههايطرحدار دارند!
معماری باروک چیست؟!
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com