- عضویت
- 21/4/19
- ارسال ها
- 5,684
- امتیاز واکنش
- 25,043
- امتیاز
- 473
- زمان حضور
- 82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
١- بیست سال پیش در مجموعه ی مقالاتی که به کوشش گروهی از پژوهشگران در یک جلد به خاطره ی و. مینورسکی اهدا شد، مقالهای به چاپ رساندم که در آن ضمن تجزیه و تحلیل مقدمه ی ابن مقفع درباره ی زبانهای ایرانی، بر معانی گوناگون نامهای پهلوی، پارسی و دری تاکید کردم (لازار، ١٩۷١). من موضوع یاد شده را بدین مناسبت برگزیده بودم که در میان مباحث فراوان مورد علاقه مینورسکی، تاریخ زبانها همواره یکی از موضوعهایی بود که توجه او را به خود جلب میکرد. اکنون که دادههای تازه امکان تکمیل این مقاله را به من میدهد، خوشوقتم که آن را به نشانه ی احترام، همراه با درودهای دوستانه به تاریخدان دیگری که او هم علاقه ی ویژه ای به تاریخ زبانها ابراز میدارد، پیشکش کنم.
٢- مقدمه ی ابن مقفع با بیانی کم و بیش مشابه از طریق الفهرست ابن ندیم، مفاتیح العلوم خوارزمی و معجم البلدان یاقوت به دست ما رسیده است. لفظ "پهلوی" در این نوشته بی تردید بر زبان پارتی دلالت میکند، بنابراین بدان نمیپردازیم. درباره "پارسی" گفته شده است که زبان موبدان، دانشمندان و امثال آنان و همچنین زبان فارس است و اما "دری" (منسوب به «در»)، زبان دربار و «شهرهای مداین» است. اما این نوشته ضمن بحث درباره دری میافزاید که «در میان زبانهای گفتاری مردم خراسان و مشرق، زبان گفتاری مردم بلخ است که بر دیگر زبانها غلبه دارد».
اما این توصیفها خالی از ابهام نیست. "پارسی" به طور قطع نام فارس میانه ی ادبی است که ما آن را به طور سنتی، بر اثر یک خطای شگفت اما بسیار دیرسال، "پهلوی" مینامیم. "دری" همان فارسی است یا به عبارت به تر، بنا به نوشته ی ابن مقفع «زبان گفتاری مشترک حوزهای است که از آن ناشی شده». این زبان از پایان دوره ی ساسانیان در پایتخت و بسیار فراتر از آن، در بخش وسیعی از کشور شاهنشاهی گسترش یافته بود. این زبان که کاربرد آن به زبان گفتاری محدود میشد، صورت تحول یافته ی خودمانیتر از فارسی میانه بود. من در مجموعه ی سال ١٩۷١ نوشتم:
"دری"، زبان پایتخت و دربار پادشاهی، زبان گفتاری مشترکی است که از دیدگاه گویششناسی از "پهلوی" [پارتی] و بیش تر به دلایل سبکشناسی از "پارسی" متمایز میشد (برگ ١١٤).
تصویری که طرح نخستین آن بدین صورت ریخته شد، در مجموع رضایت بخش بود. با این همه، رابـ ـطه ی میان فارسی میانه ی ادبی و گونه زبانی کاربردی مردم فارس مبهم بود و اشاره به گونههای زبانی کاربردی مردم مشرق در مورد دری، از همه مبهم تر. بنابراین، آن مقاله با پرسشهایی درباره ی دو نکته ی زیر پایان میگرفت:
چه گونه میتوان گفت که "پارسی" زبان مردم فارس بوده است؟ این مساله که "پهلوی"، زبان آثار مکتوب، بتواند زبان گفتاری معمول این ایالت باشد منتفی است. در فارس، مانند هر جای دیگر، به زبان کتابت سخت نمیگفتند (برگ ١١٤ ) اما اشاره به بلخ و خراسان در مورد زبان "دری"، به احتمال میبایست با اظهار نظر مقدسی جغرافی نویس مرتبط باشد. وی درباره ی گونه های محلی فارسی متداول در شرق ایران میگوید که گونه بلخی از همه شیواتر است. اما اگر "دری" زبان گفتار مشترکی بوده که در شاهنشاهی ساسانی گسترشی عظیم داشته است، چه نیازی ابن مقفع را بر آن میدارد که به تصریح از خراسان نام ببرد؟ «عبارت روشن نیست و غیر عادی به نظر میرسد: انتظار خواننده بیشتر آن است که به اطلاعات کلیتری دست یابد» (برگ ١١۵).
شکل گیری زبان فارسی
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com