خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

Mahora

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
29/5/20
ارسال ها
372
امتیاز واکنش
2,601
امتیاز
228
محل سکونت
از دیار دور
زمان حضور
15 روز 6 ساعت 23 دقیقه
ماندن به پای کسی که دوستش داری
قشنگ ترین اسارت زندگی است !
*
می کوشم غــــم هایم را غـــرق کنم اما
بی شرف ها یاد گرفته اند شــنا کنند.
*
انسانم !
ساکت ، چون درخت سیب !
گسترده ، چون مزرعه ی یونجه !
و بارور ، چون خوشه ی بلوط !
به جز خداوند ،
چه کسی شایسته ی پرستش من خواهد بود ؟!
*
از آجیل سفره عید چند پسته لال مانده است
آنها که دهان گشودند ، خورده شدند
آنها که لال مانده اند ، می شکنند
دندانساز راست می گفت
پسته لال ، سکوت دندان شکن است


دل نوشته‌های حسین پناهی

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Mahora

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
29/5/20
ارسال ها
372
امتیاز واکنش
2,601
امتیاز
228
محل سکونت
از دیار دور
زمان حضور
15 روز 6 ساعت 23 دقیقه
نیــــستیـم…
به دنیا می آییم،
عکس ِ یک نفره می گیریم…
بزرگ می شویم، عکس ِ دو نفره می گیریم…
پیر می شویم، عکس ِ یک نفره می گیریم…
و بعد دوباره باز نیـــستیم…
*
بی شک جهان را به عشق کسی آفریده اند ،
چون من که آفریده ام از عشق
جهانی برای تو !
*
می دانی … !؟
به رویت نیاوردم …! از همان زمانی که جای ” تو ” به ” من ” گفتی : ” شما ”
فهمیدم پای ” او ” در میان است*

گز میکند خیابانهای چشم بسته از بر را
میان مردمی که حدودا میخرند و
حدودا میفروشند
در بازار بورس چشمها و پیشانی ها
و بخار پیشانیم حیرت هیچ کس را بر نمی انگیز.


دل نوشته‌های حسین پناهی

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Mahora

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
29/5/20
ارسال ها
372
امتیاز واکنش
2,601
امتیاز
228
محل سکونت
از دیار دور
زمان حضور
15 روز 6 ساعت 23 دقیقه
بازیگری را از وقتی شروع کردم که موفق شدم در چشم مخاطبم اولین دروغ زندگی ام را بگویم.
*
گاه حجم یک کلاغ کنتراست یک تابلو را حفظ می کند.
*
یادمان باشد کسی مسئول دلتنگی ها و مشکلات ما نیست
اگر رد پای دزد آرامش و سعادت را دنبال کنیم
سرانجام به خودمان خواهیم رسید که در انتهای هر مفهومی نشسته ایم
و همه چیزهای تلنبار مربوط و نامربوط را زیر و رو میکند.
*
خودنویس ها نوشت افزار پیامبرانند و کاغذهای کاهی به قطعه زمینی شبیه اند که از دستی پاک به ارث مانده اند.
*
من تو! تو و من! ما زاده شدیم و کلمه زاده شد. و این چنین آغاز شد تراژدی تخریب انسان خدا
از شیطان که کلمه بود و از کلمه که شیطان بود! کلمه یی از پس کلمه یی زاده می شد
و انسان بنای همه چیز را بر کلمه نهاد و خدا را با کلمه تعریف کرد
و تا این لحظه هرگز نیندیشید که کلمه نیاز ما بود و خدا نیاز نبود
و خدا کلمه نبود! خدا. خدا بود و هرگز کسی به این حقیقت نیندیشید !


دل نوشته‌های حسین پناهی

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Mahora

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
29/5/20
ارسال ها
372
امتیاز واکنش
2,601
امتیاز
228
محل سکونت
از دیار دور
زمان حضور
15 روز 6 ساعت 23 دقیقه
می خواهم برگردم به روزهای کودکی آن زمان ها که : پدر تنها قهرمان بود .
عشق. تنها در مادر خلاصه میشد بالاترین نقطه ی زمین.
شانه های پدر بود . بدترین دشمنانم. خواهر و برادر های خودم بودند . تنها دردم.
زانو های زخمی ام بودند. تنها چیزی که میشکست.
اسباب بازیهایم بود و معنای خداحافظ. تا فردا بود.
*
در آغاز سکوت بود و سکوت خدا بود و خدا کلمه نبود. که کلمه نیاز بود.
*
همه چی از یاد آدم میره الا یادش که همیشه یادشه.
*
من نه نان و نه غم و نه حتی سینما را هیچگاه جدی نگرفته ام .من برای اتلاف وقت بازی می کنم
بعد از مرگم متوجه خواهید شد که چرا در چنین نقشهای کودکانه ای ظاهر می شوم


دل نوشته‌های حسین پناهی

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا