- عضویت
- 6/12/19
- ارسال ها
- 410
- امتیاز واکنش
- 9,752
- امتیاز
- 263
- محل سکونت
- تهران
- زمان حضور
- 19 روز 17 ساعت 42 دقیقه
نویسنده این موضوع
البته بعد از اون هم ماجرای ساغر پیش اومد و من و جان راجع به خودمون چیزی به کسی نگفتیم. قرارمون بر این شد که بعد از جشن عروسی ساغر، جان با مادر خودش و مادر من صحبت کنه.
- سودا؟ سودا؟ آهای سودا وایسا.
و این هم اِما بود که سوداسوداگویان افتاده بود دنبالم. بین دوستهام اولین کسی که پیش خودم آوردمش اِما بود...
- سودا؟ سودا؟ آهای سودا وایسا.
و این هم اِما بود که سوداسوداگویان افتاده بود دنبالم. بین دوستهام اولین کسی که پیش خودم آوردمش اِما بود...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
رمان هفت سرزمین | بیتا صادقی کاربر انجمن رمان ۹۸
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com
آخرین ویرایش توسط مدیر: