خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.
وضعیت
موضوع بسته شده است.

bita sadeghi

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/12/19
ارسال ها
410
امتیاز واکنش
9,752
امتیاز
263
محل سکونت
تهران
زمان حضور
19 روز 17 ساعت 42 دقیقه
نویسنده این موضوع
تند و با عجله بلند شدم و گفتم:
- خوبید آقای جان؟
- چرا جمع می‌بندی؟ من فقط یه نفرم.
- خب شما رئیس من هستید.
- دلیلت من رو زیاد قانع نکرد. از این به بعد جان صدام بزن.
- من نمی‌تونم آقای...
- فقط جان! من و تو مثل دوتا دوستیم. از وقتی هم رو دیدیم همین‌طور بودیم؛ اما این رفتار سرد و خشک تو و این رسمی بودنت من...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان هفت سرزمین | بیتا صادقی کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • جذاب
  • عالی
Reactions: طوفان سفید، YeGaNeH، زهرا.م و 20 نفر دیگر

bita sadeghi

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/12/19
ارسال ها
410
امتیاز واکنش
9,752
امتیاز
263
محل سکونت
تهران
زمان حضور
19 روز 17 ساعت 42 دقیقه
نویسنده این موضوع
- به نظرت این مشکوک نیست؟
- چی مشکوک نیست؟
- نباید حداقل صدای پرنده‌ای چیزی می‌اومد؟ خیلی مشکوک می‌زنه.
قلبم تندتر از همیشه تو سـ*ـینه‌م می‌کوبید و حال خرابم رو خراب‌تر می‌کرد.
تو جنگل پیش می‌رفتیم بدون اینکه چیزی ازش بدونیم.
- سودا به نظرم اینجا بمونیم.
- چرا؟
- هم اون درختا مناسب خوابیدنن، هم به آب...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان هفت سرزمین | بیتا صادقی کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • جذاب
  • عالی
Reactions: طوفان سفید، YeGaNeH، زهرا.م و 19 نفر دیگر

bita sadeghi

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/12/19
ارسال ها
410
امتیاز واکنش
9,752
امتیاز
263
محل سکونت
تهران
زمان حضور
19 روز 17 ساعت 42 دقیقه
نویسنده این موضوع
جان کارهایی رو که گفته بودم موبه‌مو انجام می‌داد و قطرات عرقی که روی پیشونیش بود نشان از موفقیت و در عین حال فشاری بود که بهش وارد می‌شد.
- چه احساسی داری؟
- حرارت بدنم خیلی بالا رفته و بدنم سسته.
- خوب و کافیه. حالا گرما رو تو وجودت حرکت بده و مستقیم به‌سمت دستات هدایت کن؛ درست مثل جریان خون توی رگات؛ اما...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان هفت سرزمین | بیتا صادقی کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: طوفان سفید، YeGaNeH، زهرا.م و 22 نفر دیگر

bita sadeghi

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/12/19
ارسال ها
410
امتیاز واکنش
9,752
امتیاز
263
محل سکونت
تهران
زمان حضور
19 روز 17 ساعت 42 دقیقه
نویسنده این موضوع
خودش شروع کرد به توضیح دادن:
- غیب و ظاهر کردن اشیا راحته؛ اما یه محدودیتایی داره که تو ظاهر کردن بیشتره؛ اما خیلی ابتدایی نیست؛ برای همین یاد گرفتنش زمان بیشتری لازم داره.
- انگار خیلی چیزا رو باید یاد بگیرم.
- بله، خیلی چیزا رو باید یاد بگیریم.
- بگیریم؟
با چشم‌های متعجب بهش نگاه کردم که گفت:
- خود من هم...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان هفت سرزمین | بیتا صادقی کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • جذاب
  • عالی
Reactions: طوفان سفید، YeGaNeH، زهرا.م و 21 نفر دیگر

bita sadeghi

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/12/19
ارسال ها
410
امتیاز واکنش
9,752
امتیاز
263
محل سکونت
تهران
زمان حضور
19 روز 17 ساعت 42 دقیقه
نویسنده این موضوع
- خداروشکر!
- ترسیدی؟
- خیلی نگرانت شدم.
- حالا که خوبم.
- چیکار کنیم تو این تاریکی؟ نیروهام کار نمی‌کنن....

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان هفت سرزمین | بیتا صادقی کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: طوفان سفید، YeGaNeH، زهرا.م و 21 نفر دیگر

bita sadeghi

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/12/19
ارسال ها
410
امتیاز واکنش
9,752
امتیاز
263
محل سکونت
تهران
زمان حضور
19 روز 17 ساعت 42 دقیقه
نویسنده این موضوع
- اون مرد که یه زمان اسم پدر رو یدک می‌کشید، زندگیم رو نابود کرد و تنها توی وجود من ویرانی، ترس و بی‌اعتمادی گذاشت. باعث شد تا الان که به این سن برسم مدام با یه روانشناس در ارتباط باشم و همیشه مامان و خواهرم باید نگران باشن که مبادا مشکلی برای من پیش بیاد. همچین پدری رو نمی‌خوام. نیازی بهش ندارم. من...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان هفت سرزمین | بیتا صادقی کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: طوفان سفید، YeGaNeH، زهرا.م و 21 نفر دیگر

bita sadeghi

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/12/19
ارسال ها
410
امتیاز واکنش
9,752
امتیاز
263
محل سکونت
تهران
زمان حضور
19 روز 17 ساعت 42 دقیقه
نویسنده این موضوع
نگران به جان نگاه کردم. توی این مدت کمابیش یه شناختی ازش داشتم. می‌دونستم که مهربون و خودداره؛ البته اگه عصبانی بشه بد عصبانی می‌شه و به راحتی هم مهار نمی‌شه. فقط الان امیدوارم که بتونه خودش رو کنترل کنه!
از شدت نگرانی به جون لـب‌هام افتاده بودم و دور از چشم مارینا می‌جویدمشون، بلکه از استرسم کم بشه.
به...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان هفت سرزمین | بیتا صادقی کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: طوفان سفید، YeGaNeH، زهرا.م و 17 نفر دیگر

bita sadeghi

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/12/19
ارسال ها
410
امتیاز واکنش
9,752
امتیاز
263
محل سکونت
تهران
زمان حضور
19 روز 17 ساعت 42 دقیقه
نویسنده این موضوع
نفسی حرصی کشیدم. وضعیت جان هم بهتر از من نبود؛ اما با یادآوری حرف‌های مامان و آتوسا تونستم خودم رو آروم کنم.
«دشمن با نفوذ به ذهن و احساساتت سعی در عصبی کردن و به زانو درآوردن تو داره. اون قصد داره تو رو با خشم و ترس زمین بزنه؛ اما تو باید عاقل و منطقی...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان هفت سرزمین | بیتا صادقی کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • تشویق
  • عالی
Reactions: طوفان سفید، YeGaNeH، زهرا.م و 21 نفر دیگر

bita sadeghi

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/12/19
ارسال ها
410
امتیاز واکنش
9,752
امتیاز
263
محل سکونت
تهران
زمان حضور
19 روز 17 ساعت 42 دقیقه
نویسنده این موضوع
لبخندی تلخ‌تر از زهر زدم. ای کاش می‌شد فراموشش کنم همه‌شون رو!
- ما کجاییم؟
با صدای جان به خودم اومدم.
- جان حالت خوبه؟
و نگران بالای سرش رفتم.
- من خوبم. چه اتفاقی افتاده؟
- نمی‌دونم اینجا چیکار داریم؛ اما من اینجا رو می‌شناسم.
- اینجا کجاست؟
- ساحل الماس.
خوابم مو‌به‌مو داشت تکرار می‌شد؛ حتی...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان هفت سرزمین | بیتا صادقی کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • تشویق
  • عالی
Reactions: طوفان سفید، YeGaNeH، زهرا.م و 18 نفر دیگر

bita sadeghi

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/12/19
ارسال ها
410
امتیاز واکنش
9,752
امتیاز
263
محل سکونت
تهران
زمان حضور
19 روز 17 ساعت 42 دقیقه
نویسنده این موضوع
- متوجه نمی‌شم.
- جان من... من اون هکر دوازده‌ساله‌ام.
جان شوکه شد که ادامه دادم:
- تو آخرین مأموریتی که با مامان اومده بودم فهمیدم مجرمی که مامان همیشه در تعقیبش بوده پدر خودم بوده به همراه دوست دخترش، همون زنی که دیدی. قبل از اون، چند سال پیش، قبل از ترک کردنمون حرفایی زده بود که کاملاً ازش متنفر شده...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان هفت سرزمین | بیتا صادقی کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • تشویق
  • عالی
Reactions: طوفان سفید، YeGaNeH، زهرا.م و 16 نفر دیگر
وضعیت
موضوع بسته شده است.
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا