خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

زهرا قریب

اخراج شده
کاربر اخراج شده
کاربر رمان ۹۸
عضویت
28/7/19
ارسال ها
81
امتیاز واکنش
1,478
امتیاز
163
زمان حضور
2 روز 22 ساعت 3 دقیقه
نویسنده این موضوع
دلتـون نگیـره از تلخـے‌ها
یڪــ نفـر هسـتــ همیـن حوالـے ...
دورتر از نگـاه آدم‌ها
نزدیڪــ ‌تر از رگ گردن...
روزی چنـان دستتـونُ مےگیـره
ڪہ مات میشن تمـام ڪسـانے ڪہ
روزی به شمـا پشـت پا زدن ...
خــدا رو احساس ڪن


حرف‌های خودمونی

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: دونه انار، Fatemeh14 و ~ZaHrA~

زهرا قریب

اخراج شده
کاربر اخراج شده
کاربر رمان ۹۸
عضویت
28/7/19
ارسال ها
81
امتیاز واکنش
1,478
امتیاز
163
زمان حضور
2 روز 22 ساعت 3 دقیقه
نویسنده این موضوع
سوگند به روز وقتی نور می گیرد و به شب وقتی آرام می گیرد که من ، نه تو را رها کرده‌ام و نه ، با تو دشمنی کرده‌ام(ضحی ۱-۲)

***
افسوس که هر کس را به تو فرستادم تا به تو بگویم دوستت دارم و راهی پیش پایت بگذارم او را که مرا به سخره گرفتی. (یس۳۰)

***
و هیچ پیامی از پیام هایم به تو نرسید مگر از آن روی گردانیدی.(انعام ۴)

***
و با خشم رفتی و فکر کردی هرگز بر تو قدرتی نداشته ام(انبیا ۸۷)


***
و مرا به مبارزه طلبیدی و چنان متوهم شدی که گمان بردی خودت بر همه چیز قدرت داری. (یونس ۲۴)

***
و این در حالی بود که حتی مگسی را نمی توانستی و نمی توانی بیافرینی و اگر مگسی از تو چیزی بگیرد نمی توانی از او پس بگیری (حج ۷۳)
:"

***
پس چون مشکلات از بالا و پایین آمدند و چشم هایت از وحشت فرو رفتند وتمام وجودت لرزید چه لرزشی، گفتم کمک هایم در راه است
و چشم دوختم ببینم که باورم می کنی اما به من گمان بردی چه گمان هایی .( احزاب ۱۰)

***
تا زمین با آن فراخی بر تو تنگ آمد پس حتی از خودت هم به تنگ آمدی و یقین کردی که هیچ پناهی جز من نداری، پس من به سوی تو بازگشتم تا تو نیز به سوی من بازگردی
، که من مهربان ترینم در بازگشتن. (توبه ۱۱۸)

***
وقتی در تاریکی ها مرا به زاری خواندی که اگر تو را برهانم با من می‌مانی، تو را از اندوه رهانیدم اما باز مرا با دیگری در عشقت شریک کردی.(انعام ۶۳-۶۴)
***
این عادت دیرینه ات بوده است، هرگاه که خوشحالت کردم از من روی گردانیدی
و رویت را آن طرفی کردی و هروقت سختی به تو رسید از من ناامید شده‌ای.
(اسرا ۸۳)

***​
آیا من برنداشتم از دوشت باری که می شکست پشتت؟
(سوره شرح ۲-۳)

***
غیر از من خدایی که برایت خدایی کرده است ؟ (اعراف ۵۹)
***
پس کجا می روی؟ (تکویر۲۶


حرف‌های خودمونی

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: دونه انار، SAEEDEH.T و Fatemeh14

زهرا قریب

اخراج شده
کاربر اخراج شده
کاربر رمان ۹۸
عضویت
28/7/19
ارسال ها
81
امتیاز واکنش
1,478
امتیاز
163
زمان حضور
2 روز 22 ساعت 3 دقیقه
نویسنده این موضوع
پیامی از سوی خدا به بنده های دل شکسته....
می دانم هر از گاهی دلت تنگ می شود. همان دل های بزرگی که جای من در آن است، آن قدر تنگ می شود که حتی یادت می رود من آنجایم.
دلتنگی هایت را از خودت بپرس و نگران هیچ چیز نباش!
هنوز من هستم.

هنوز خدایت همان خداست!

هنوز روحت از جنس من است!
اما من نمی خواهم تو همان باشی!

تو باید در هر زمان بهترین باشی.

نگران شکستن دلت نباش!

می دانی؟ شیشه برای این شیشه است چون قرار است بشکند.
و جنسش عوض نمی شود ...
و می دانی که من شکست ناپذیر هستم ...
و تو مرا داری ...برای همیشه!

چون هر وقت گریه می کنی دستان مهربانم چشمانت را می نوازد ..

چون هر گاه تنها شدی، تازه مرا یافته ای
چون هرگاه بغضت نگذاشت صدای لرزان و استوارت را بشنوم،
صدای خرد شدن دیوار بین خودم و تو را شنیده ام!
درست است مرا فراموش کردی، اما من حتی سر انگشتانت را از یاد نبردم!
دلم نمی خواهد غمت را ببینم ...
می خواهم شاد باشی ...
این را من می خواهم ...
تو هم می توانی این را بخواهی. خشنودی مرا.
من گفتم : وجعلنا نومکم سباتا (ما خواب را مایه آرامش شما قرار دادیم)
و من هر شب که می خوابی روحت را نگاه می دارم تا تازه شود ...
نگران نباش! دستان مهربانم قلبت را می فشارد.
شب ها که خوابت نمی برد فکر می کنی تنهایی ؟

اما، نه من هم دل به دلت بیدارم!
فقط کافیست خوب گوش بسپاری!
و بشنوی ندایی که تو را فرا می خواند به زیستن!
پروردگارت ...
با عشق !


حرف‌های خودمونی

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: SAEEDEH.T، Fatemeh14 و moh@mad

moh@mad

کاربر ممتاز
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/9/19
ارسال ها
6,469
امتیاز واکنش
22,972
امتیاز
423
زمان حضور
50 روز 5 ساعت 6 دقیقه
کیفیت را فدای کمیت نکنید
یک دانه نابش را داشته باشید
یک عمر به عالم و آدم پُزَش را بدهید
رنگین کمان ها به چشم بهم زدنی ناپدید میشوند!


حرف‌های خودمونی

 
  • تشکر
Reactions: دونه انار، Fatemeh14 و زهرا قریب

moh@mad

کاربر ممتاز
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/9/19
ارسال ها
6,469
امتیاز واکنش
22,972
امتیاز
423
زمان حضور
50 روز 5 ساعت 6 دقیقه
وقتی دلت تنگ کسی میشه؛ حاشیه نرو، قصیده نباف
صاف و پوست کنده برو بهش بگو: فلانی دلم برات تنگ شده
تهش اینه که میگه: ممنون
یا شاید تو بهترین حالتِ ممکن بگه: منم همینطور
حداقلش اینه که پیش دلِ خودت شرمنده نیستی
حرفشو زدی و آرومش کردی
بعداً پشیمون نمیشی که چرا اون روز حرف دلمو نزدم، شاید معجزه ای میشد!


حرف‌های خودمونی

 
  • تشکر
Reactions: دونه انار، Fatemeh14 و زهرا قریب

moh@mad

کاربر ممتاز
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/9/19
ارسال ها
6,469
امتیاز واکنش
22,972
امتیاز
423
زمان حضور
50 روز 5 ساعت 6 دقیقه
گاهی وقتا برای خواسته های خودمون دعا میکنبم
و به محض رسیدن به آونا گرفتار میشیم !
برای خواسته ها مون خوب تمرکز کنیم...
تا داشته هامون رو آز دست ندیم


حرف‌های خودمونی

 
  • تشکر
Reactions: دونه انار، Fatemeh14 و زهرا قریب

زهرا قریب

اخراج شده
کاربر اخراج شده
کاربر رمان ۹۸
عضویت
28/7/19
ارسال ها
81
امتیاز واکنش
1,478
امتیاز
163
زمان حضور
2 روز 22 ساعت 3 دقیقه
نویسنده این موضوع
قرار من...
قرار من با خـــدا این شد که...
من چشمامو ببندم..دستمو بذارم توی دستــــ خدا و باهاش برم جلو...
خدایــــا...قول بده توی مسیـــر دستمو ول نکنی...
قول بده مواظبــــ سنگای جلوی پام باشی...
قول بده مواظبــــ آخرش باشی...
من...تا جایی چشمامو باز نگه داشتم که می دونستم چی خوبه و چی بــــد...

ولی از این به بعدش با تــــو...

من اسمشو میذارم دوستـــی و تکیـــه به تـــو...

و تــــو اسمش رو بذار توکل...
می دونم از توکل به هرکس پشیمـــون میشـــم
ولی از توکل کردن به تــــو هیچ وقتـــــ پشیمـــون نمی شـــم...
مواظبمــــون باش و هوامون رو داشتــــه باش.
‌ "خدای" من در "هوایت"هوایی شدم
"بی آنکه" بدانم بدون "هوایت"
"هوایی" نیست.
"هوایم" را در تمام"لحظه های"
"بی هواییم" داشته باشی.
آمین
:aiwan_light_heart:


حرف‌های خودمونی

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: دونه انار، moh@mad و Fatemeh14

زهرا قریب

اخراج شده
کاربر اخراج شده
کاربر رمان ۹۸
عضویت
28/7/19
ارسال ها
81
امتیاز واکنش
1,478
امتیاز
163
زمان حضور
2 روز 22 ساعت 3 دقیقه
نویسنده این موضوع
نویسنده :Mari J
خداوند وعده نكرده...


خداوند وعده نکرده که آسمان همیشه آبی باشد!
که راه زندگی تا پایان، گـُل و ریحان و سنبل باشد!
خداوند وعده نکرده است، آفتابِ بی‌باران
شادیِ بدون غم
و آسایشِ بی‌رنج را …
اما
خداوند وعده کرده است ،
که هر روز نیرو ببخشد
با هر سختی ، آسانی و آسایش آورد
در راهِ زندگی چراغ هدایت آویزد،
بلاها را به لطافت درآمیزد
و از آسمان ، یاری فرستد
با شفقتی بی دریغ ،
و عشقی بی کرانه …


حرف‌های خودمونی

 
  • تشکر
Reactions: دونه انار، moh@mad و Fatemeh14

Fatemeh14

نویسنده انجمن
نویسنده انجمن
  
عضویت
30/8/19
ارسال ها
311
امتیاز واکنش
7,680
امتیاز
263
سن
22
زمان حضور
6 روز 8 ساعت 56 دقیقه
اگه دلت خواست گریه کن.. هرجا که خواستی! یادت باشه که هیچ کسی بهت قول نداده بود گریه ات نگیره!! حداقل تا اون زمان..
اینو بدون دروغگو هم بین سایه ها، امید پیدا می کنه و لبخند می زنه!
خواستی گله کن.. کسی جلو دارت نیست؛ اینو بدون، که خودتی و خودت!
تو تنهایی بهترین تجویز خودت چیه؟! اون انجام بده! تا اون موقعی که این دوران رو طی کردی و خودتو خوب شناختی؛ اجازه بده که بعضی ها بخوان انتقادت کنن و یا وارد دنیات بشن؛ چون خودتو خوب شناختی! ^_^


حرف‌های خودمونی

 
  • تشکر
Reactions: دونه انار، moh@mad و زهرا قریب

moh@mad

کاربر ممتاز
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/9/19
ارسال ها
6,469
امتیاز واکنش
22,972
امتیاز
423
زمان حضور
50 روز 5 ساعت 6 دقیقه
باید بفهمی وقتی دلت می گیره تنهایی
باید یاد بگیری از هیچ کس توقع نداشته باشی
باید عادت کنی که با کسی درددل نکنی
باید درک کنی که هر کس مشکلات خودشو داره
باید بفهمی وقتی ناراحتی ، دلتنگی ، یا بی حوصله ای
هیچ کس حوصله ی تو رو نداره
دیگه باید فهمیده باشی همه رفیق وقتای خوشی اند !


حرف‌های خودمونی

 
  • تشکر
Reactions: دونه انار و Fatemeh14
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا