رمان پگاه | pega.h17 کاربر رمان ۹۸

مرسانا · 17/10/19

نام رمان: پگاه

نام نویسنده: pega.h17

ژانر: اجتماعی

خلاصه:
این رمان درمورد دختری نوجوان است؛ که در فضای مجازی با مردی که شانزده سال از خودش بزرگتراست، چت می کند و این چت کردن کم‌کم منجر به دوستی میان آن‌ها می‌شود؛ و به هم علاقه مند می‌شوند. یک روز دونفر ناشناس به دختر پیام می‌دهند حقایقی را در مورد مرد آشکار می‌کنند؛ که دختر اول باور نمی کند ولی با آوردن مدرک متوجه می‌شود که پسر دروغ‌های زیادی به او گفته است.

تاپیک تایپ رمان پگاه

N.99 · 12/11/19

نمیدونم حرفام جز نقد حساب میشه یا ن...
ولی رمانی که داری مینویسی خیلی بچه گانست یکی دوتا پارتشو خوندم انگاری تو دفتر خاطراتت داری مینویسی همین هیچ چیز جالبی نداره...
حتی بعضی از کلماتو مثلا مینویسی هی میگی یعنی چی...الانا یه دختر دبیرستانی تز همه چی خبر داره...حتی به درصد هم پیش نمیاد که چیزی ندونه...
خیلی باید کناب بخونی تا بتونی یه رمان بنویسی...
تو ذهنت تجزیه تحلیل کنی یه مکان تخیل کنی و حتی دیلوگ شخصیتای تو کتاب... .

مرسانا · 13/11/19

N.99 گفت:
نمیدونم حرفام جز نقد حساب میشه یا ن...
ولی رمانی که داری مینویسی خیلی بچه گانست یکی دوتا پارتشو خوندم انگاری تو دفتر خاطراتت داری مینویسی همین هیچ چیز جالبی نداره...
حتی بعضی از کلماتو مثلا مینویسی هی میگی یعنی چی...الانا یه دختر دبیرستانی تز همه چی خبر داره...حتی به درصد هم پیش نمیاد که چیزی ندونه...
خیلی باید کناب بخونی تا بتونی یه رمان بنویسی...
تو ذهنت تجزیه تحلیل کنی یه مکان تخیل کنی و حتی دیلوگ شخصیتای تو کتاب... .

اولین رمانمه ولی تو رمان دیگم که دارم تو دفترم می نویسم به نظر خودم اون بهتره. این رمان اولاش بر اساس واقعیته پس نمی تونم زیاد توش دست کاری کنم. رمان بستن درب بهشت که دارم می نویسم بر اساس تخیلمه خودم از اون بیشتر خوشم میاد ممنون از نظرت تو پارت های بعدی بیشتر دقت می کنم.

زهرا قریب · 13/11/19

موضوع رمان جذابیت داره و در مورد واقعیات اجتماع ماست و با توجه به واقعی بودنش فکر می کنم عبرت دهنده و آموزنده هم باشه. از این جهت تبریک به حسن سلیقه ی شما. رمان با توجه به اینکه واقعی هست خیلی زیباتر می شد اگر بعضی جاها با چاشنی تخیل هم آمیخته می شد. مثلا شاید شما هیچ وقت مدرسه و محل سکونت کسی رو که رمان رو بر اساس واقعیت زندگیش نوشتید ندیده باشید ولی می تونید با استفاده از قدرت تخیل توصیفش کنید و به داستان رنگ و لعاب بدید و کش دارش کنید تا بیشترش دیالوگ نشه. همونظور که بعضی از پست ها همه ش شده دیالوگ و البته کوتاه هم هستند. در مورد اشکالات نگارشی گاهی کلاه آ رو نذاشته بودید گاهی هم می ها و کلمات مرکب رو روی هم نوشته بودید. بعضی جاها هم انگار مسقیم داشتید با مخاطب صحبت می کردید. مثل: بذار به حرف‌های معلم بیچاره گوش بدم... به نظر من اگه این رو می خواید به عنوان یک سبک در نظر بگیرید ایرادی نداره ولی از ابتدا تا آخر داستان باید همین منوال باشه که رمان پگاه اینطوری نبود. توی پارت دو هم این کار تکرار شده که بهتر بود بجاش می نوشتید: پیش خودم گفتم حوصله ی رمان خوندن ندارم... یک جایی هم از پارت 2 که قبلا هم بهتون یاد اوری کردم این دیالوگ بود: پگاه آب جوش بذار برای آب برنج که آب در یک جمله دوبار تکرار شده و درستش اینه: پگاه آب جوش بذار برای برنج. با کلمات دیگه ای که خودتون می تونید با هنر نویسندگیتون جایگزین کنید تا هم زیبا بشه جله هم کلمات تکراری نداشته باشه. پارت سوم هم همچنین کلمه ی آبی سه بار توی یک خط تکرار شد بی حوصله از کنار آسیه گذشتم و سر جام نشستم. خیلی خوابم می اومد دیشب تا صبح تو اینستا بودم. زنگ خونه خورد امروز هیچی از درس نفهمیدم دوست دارم زودتر شب شه تا ببینم محمد چکار کرد. رفتم خونه... فعل هات رو نگاه کن عزیزم اون هایی که قرمز کردم گذشته هستند ولی آبی ها حال و آینده هستند.
البته به عنوان ناظر شما زودتر از این ها باید برخی نکات رو می گفتم قصور از منه عذر خواهم. ولی نکات نگارشی رو گفته بودم...
مشتاقانه منتظرم ببینم قسمت های بعدی چی میشه.

مرسانا · 13/11/19

زهرا قریب (یا زینب) گفت:
موضوع رمان جذابیت داره و در مورد واقعیات اجتماع ماست و با توجه به واقعی بودنش فکر می کنم عبرت دهنده و آموزنده هم باشه. از این جهت تبریک به حسن سلیقه ی شما. رمان با توجه به اینکه واقعی هست خیلی زیباتر می شد اگر بعضی جاها با چاشنی تخیل هم آمیخته می شد. مثلا شاید شما هیچ وقت مدرسه و محل سکونت کسی رو که رمان رو بر اساس واقعیت زندگیش نوشتید ندیده باشید ولی می تونید با استفاده از قدرت تخیل توصیفش کنید و به داستان رنگ و لعاب بدید و کش دارش کنید تا بیشترش دیالوگ نشه. همونظور که بعضی از پست ها همه ش شده دیالوگ و البته کوتاه هم هستند. در مورد اشکالات نگارشی گاهی کلاه آ رو نذاشته بودید گاهی هم می ها و کلمات مرکب رو روی هم نوشته بودید. بعضی جاها هم انگار مسقیم داشتید با مخاطب صحبت می کردید. مثل: بذار به حرف‌های معلم بیچاره گوش بدم... به نظر من اگه این رو می خواید به عنوان یک سبک در نظر بگیرید ایرادی نداره ولی از ابتدا تا آخر داستان باید همین منوال باشه که رمان پگاه اینطوری نبود. توی پارت دو هم این کار تکرار شده که بهتر بود بجاش می نوشتید: پیش خودم گفتم حوصله ی رمان خوندن ندارم... یک جایی هم از پارت 2 که قبلا هم بهتون یاد اوری کردم این دیالوگ بود: پگاه آب جوش بذار برای آب برنج که آب در یک جمله دوبار تکرار شده و درستش اینه: پگاه آب جوش بذار برای برنج. با کلمات دیگه ای که خودتون می تونید با هنر نویسندگیتون جایگزین کنید تا هم زیبا بشه جله هم کلمات تکراری نداشته باشه. پارت سوم هم همچنین کلمه ی آبی سه بار توی یک خط تکرار شد بی حوصله از کنار آسیه گذشتم و سر جام نشستم. خیلی خوابم می اومد دیشب تا صبح تو اینستا بودم. زنگ خونه خورد امروز هیچی از درس نفهمیدم دوست دارم زودتر شب شه تا ببینم محمد چکار کرد. رفتم خونه... فعل هات رو نگاه کن عزیزم اون هایی که قرمز کردم گذشته هستند ولی آبی ها حال و آینده هستند.
البته به عنوان ناظر شما زودتر از این ها باید برخی نکات رو می گفتم قصور از منه عذر خواهم. ولی نکات نگارشی رو گفته بودم...
مشتاقانه منتظرم ببینم قسمت های بعدی چی میشه.

مرسی از نظرت تو پارت های بعد حتما رعایت میکنم.

زهرا قریب · 13/11/19

نظر من اینه که از اول با صبر و حوصله بازنویسی بشه

Fatemeh14 · 14/11/19

سلام عزیزم!
رمانت خیلی خوبه و دوسش دارم؛ فقط کاش پستات بلندتر باشن. درواقع من نمی تونم صبر کنم ببینم مثلا پارت هجده کِی کامل میشه! تازه، خیلی خوبه که رفته رفته داره هیجانی تر میشه! بی صبرانه منتظر پارت های بعدی و افزایش جذابیت هاش هستم.
خسته نباشی نویسنده ی گل!^^

مرسانا · 15/11/19

Fatemeh14 گفت:
سلام عزیزم!
رمانت خیلی خوبه و دوسش دارم؛ فقط کاش پستات بلندتر باشن. درواقع من نمی تونم صبر کنم ببینم مثلا پارت هجده کِی کامل میشه! تازه، خیلی خوبه که رفته رفته داره هیجانی تر میشه! بی صبرانه منتظر پارت های بعدی و افزایش جذابیت هاش هستم.
خسته نباشی نویسنده ی گل!^^

وقت نمی کنم زود، زود پارت بزارم

Fatemeh14 · 16/11/19

pega.h17 گفت:
Fatemeh14 گفت:

سلام عزیزم!
رمانت خیلی خوبه و دوسش دارم؛ فقط کاش پستات بلندتر باشن. درواقع من نمی تونم صبر کنم ببینم مثلا پارت هجده کِی کامل میشه! تازه، خیلی خوبه که رفته رفته داره هیجانی تر میشه! بی صبرانه منتظر پارت های بعدی و افزایش جذابیت هاش هستم.
خسته نباشی نویسنده ی گل!^^

کلیک کنید تا باز شود...

وقت نمی کنم زود، زود پارت بزارم

اشکالی نداره!
بیشترین چیزی که من می خوام اینکه، نویسنده با آرامش بنویسه تا بتونه داستان بهتری ارائه بده!
پس موفق باشی!^_^

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

کاربر فعال انجمن

عضو جدید انجمن

کاربر فعال انجمن

اخراج شده

کاربر فعال انجمن

اخراج شده

نویسنده انجمن

کاربر فعال انجمن

نویسنده انجمن

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

درباره ما

لینک‌های پیشنهادی رمان ۹۸

آمار آنلاین