خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

MacTavish

مدیـر بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  100000000
  
عضویت
16/8/19
ارسال ها
3,661
امتیاز واکنش
13,898
امتیاز
348
زمان حضور
79 روز 12 ساعت 50 دقیقه
نویسنده این موضوع


همیشه سقوط بشقاب پرنده‌ها در دنیای یوفولوژی بسیار جذاب و اسرارآمیز هستند. پرونده‌ای امروز در مورد آن بحث خواهیم کرد مربوط به حادثه‌ای در شهر کوچکی در تگزاس می‌شود. براساس گزارشات، بعد از سقوط یوفو در آرورا سرنشین‌های آنها، که به گفته‌ی اهالی این شهر هیچ شباهتی به انسان‌ نداشت و متعلق به این جهان نبودند، در گورستان شهر دفن شدند. چندین شاهد عینی ادعا می‌کنند که یک کشتی هوایی را در آسمان آرورا «Aurora» که در حال سقوط بود، دیده‌اند. این حادثه 5 سال پیش از اینکه برادران رایت موفق به اختراع هواپیما شوند، رخ داده است. آیا این حادثه واقعیت دارد یا یک افسانه است. با گجت نیوز همراه باشید.

ساعت شش صبح، یک یوفو نزدیک به سطح زمین به سمت شمال پرواز می‌کرد که ناگهان با برج آسیاب بادی منزل قاضی پراکتور «Proctor» برخورد کرد. مردم زیادی برای کمک به قاضی به نزدیک خانه او رفتند ولی آنچه که شاهدش بودند غیرمنتظره بود. آقای تی جی ویمز که در آن زمان افسر واحد خدمات سیگنالی ارتش و یک ستاره شناس بود، ادعا می‌کرد که یکی از خلبانان این کشتی از ساکنان مریخ بود. در این حادثه کسی جان سالم به در نبرد، و یک مراسم تدفین برای او برگزار شد و بعد از خاکسپاری او در گورستان شهر، لاشه‌های کشتی هم درون چاهی ریخته و از آن به بعد این حادثه به فراموشی سپرده شد. با گذشت زمان که شاهدان عینی این واقعه از دنیا می‌رفتند، این حادثه رفته رفته به داستان‌های تخیلی و افسانه تغییر می‌کرد.

در اواخر نوامبر ۱۸۹۶، هزاران نفر در فاصله ۲۴۰۰ کیلومتری این شهر یعنی در ایالت کالیفرنیا مدعی شدند که یک کشتی پرنده را در آسمان دیده‌اند. در ایالت تگزاس بین ماه‌های آوریل و می ۱۸۹۷ بیش از ۲۰ گزارش مختلف توسط صدها شهروند از این کشتی‌ها به اطلاع مقامات مسئول رسید. سرعت پرواز این کشتی‌ها بین ۲۵۰ تا ۵۰۰ کیلومتر بر ساعت تخمین زده می‌شد. در آن زمان، سریع‌ترین وسیله نقلیه، قطارهایی بودند که بیشترین سرعتشان بین ۵۵ تا ۶۵ کیلومتر در ساعت بود. به همین دلیل این که یک نفر مدعی حرکت یک وسیله نقلیه با سرعت ۵۰۰ کیلومتر در ساعت باشد، برای هیچ کس قابل درک نبود. داستان حادثه آرورا برای بیش از ۷۰ سال در سکوت، به فراموشی سپرده شده بود تا این که در سال ۱۹۷۳، بیل کیس «Bill Case» با یک مقاله دوباره توجه‌ها را به آرورا جلب کرد. ناگهان عده زیادی از یوفولوژیست‌ها از سراسر کشور به این منطقه سرازیر شدند تا راز این حادثه را کشف کنند. حادثه آرورا با دیگر گزارش‌های یوفو تفاوت داشت، چرا که پای یک جسد در میان بود؛ جسد یک بیگانه.

سرعت پرواز این کشتی‌ها بین ۲۵۰ تا ۵۰۰ کیلومتر بر ساعت تخمین زده می‌شد. در آن زمان، سریع‌ترین وسیله نقلیه، قطارهایی بودند که بیشترین سرعتشان بین ۵۵ تا ۶۵ کیلومتر در ساعت بود.​

محققان سپس با مردی از اهالی آرورا به نام براولی اوتس «Brawley Oates» آشنا شدند که از آرتروز روماتیسمی رنج می‌برد. او مدعی بود که این بیماری با سقوط یوفو در آرورا مرتبط است. اوتس در سال ۱۹۴۹ به محل سقوط نقل مکان کرده بود و مدت‌ها در آنجا زندگی می‌کرد. او پس از نقل مکان به این مزرعه، چاه را تمیز کرده و تکه‌های فلزی درونش را از آن بیرون آورده بود. به باور او، آبی که آنها برای مدت حدود ۱۲ سال از آن چاه بیرون کشیده و نوشیده بودند، به شدت بر سلامتی او تاثیر منفی گذاشته بود. او که مدعی بود این چاه آلوده به رادیواکتیو است، پس از مدتی، آن را پر و از دسترس خارج کرد. به این ترتیب، یک مشکل دیگر سر راه محققان قرار گرفت و آن نبود مدارک مستدل در مورد این سقوط یوفو در آرورا و ادعاهای مرتبط با آنها بود.



آقای تی جی ویمز که در آن زمان افسر واحد خدمات سیگنالی ارتش و یک ستاره شناس بود، ادعا می‌کرد که یکی از خلبانان این کشتی از ساکنان مریخ بود​

داستان سقوط یوفو در آرورا برای بیش از ۷۰ سال در سکوت، به فراموشی سپرده شده بود تا این که در سال ۱۹۷۳، بیل کیس «Bill Case» با یک مقاله دوباره توجه‌ها را به آرورا جلب کرد. ناگهان عده زیادی از یوفولوژیست‌ها از سراسر کشور به این منطقه سرازیر شدند تا راز این سقوط یوفو در آرورا را کشف کنند. این حادثه با دیگر گزارش‌های یوفو تفاوت داشت، چرا که پای یک جسد در میان بود؛ جسد یک بیگانه. توصیفات شاهدان عینی از این حادثه، بیگانه را با بدنی کوچک در حد بدن یک کودک، توصیف می‌کردند که با دیگر گزارش‌های سرنشینان یوفوها، همخوانی و شباهت زیادی داشت. «هیدن هیوز» جز اولین کسانی بود که برای تحقیق به این شهر رفتند. او متوجه شد که آنجا، منطقه‌ای بسیار کوچک در حد یک روستاست. البته او متوجه رفتار عجیب ساکنان این منطقه شد. آنها گاهی با خوشرویی در مورد این تحقیق به او کمک می‌کردند و سپس ناگهان انزواطلب می‌شدند. محققان پس از کسب اطلاعات اولیه، تلاش کردند تا در مورد تکه‌های فلزی لاشه کشتی تحقیق کنند. آنها با فلزیاب به جان این ملک افتادند و تمام نقاط آن را گشتند. سپس در هر نقطه مشکوک، حفاری کردند و اجسام فلزی آن را از زمین خارج کردند. بیشتر این اجسام، چیزهایی بودند که در هر مزرعه‌ای می‌تواند وجود داشته باشد؛ چیزهایی مثل میخ‌ها، قفل‌ها یا میله‌های خم شده آهنی؛ سپس یک قطعه اسرارآمیز کشف شد.



جان شوسلر «John Schuessler» که مدیر بزرگ‌ترین سازمان تحقیقات یوفولوژی در جهان یعنی «موفان» است، در این مورد چنین توضیح می‌دهد: این قطعه دو بار مورد آزمایش قرار گرفت. اولین بار، سال ۱۹۷۳ یعنی بلافاصله پس از کشف آن بود. این قطعه در آن زمان برای من فرستاده شد و من هم آن را برای آزمایش به یک آزمایشگاه هوافضا فرستادم. این آزمایشگاه به صورت تخصصی برای تشخیص قطعات مختلف وسایل پروازی ساخته شده بود و در نتیجه، بهترین و پیشرفته‌ترین وسایل روز را در اختیار داشت. آنها اولین آزمایش‌ها را روی این قطعه انجام دادند. برای آنها درک ماهیت این قطعه سخت بود، زیرا پس از برش، مشخص شد که ۹۵ درصد آن آلومینیم خالص است و پنج درصد باقی مانده‌اش از آهن است. این نوع ترکیب امکان‌پذیر نبود. همین‌طور، برخلاف موارد دیگر که کمی روی یا فلزات دیگر هم در قطعات آهنی وجود دارند، هیچ فلز دیگری درون آن وجود نداشت. نتیجه دیگری که از این آزمایش‌ها به دست آمد، این بود که نشان داده شد این قطعه فلزی مذاب بوده و در تماس با هوا سرد و جامد شده است. بنابراین ما این طور نتیجه گرفتیم که این قطعه احتمالا در نتیجه انفجار این کشتی هوایی روی زمین افتاده و به مرور زمان درون خاک راه پیدا کرده است.


با این که در ابتدا نام آزمایشگاه به درخواست مسئولان آن فاش نشده بود اما آزمایشگاه دوم یعنی آزمایشگاه «آناستس» در تگزاس هم همین آزمایش‌ها را روی این قطعه انجام داد و به نتایج مشابهی دست پیدا کرد. به باور مسئولان آزمایشگاه این آلیاژ می‌توانست در زمین به وجود آمده باشد اما ساختن آن با دقتی که در قطعه مشاهده می‌شد، نیازمند سازوکار بسیار پیشرفته‌ای بود که در آن زمان وجود نداشت. برای عده‌ای از یوفولوژیست‌ها، یافتن این قطعه به معنای داشتن مدرکی دال بر یک واقعه عجیب در این نقطه از زمین است. با تمام این تفاصیل، بسیاری از یوفولوژیست‌ها هنوز این سقوط یوفو در آرورا را بدون توضیح می‌دانند و حتی از آن به عنوان مدرکی برای اثبات وجود حیات فرازمینی یاد می‌کنند و هنوز هم کسانی وجود دارند که با جدیت، تحقیقات خود را در مورد این پرونده ادامه می‌دهند.


جان شوسلر «John Schuessler» مدیر بزرگ‌ترین سازمان تحقیقات یوفولوژی در جهان یعنی «موفان» است.

بسیاری از مشهورترین یوفولوژیست‌های جهان، در دهه‌ی ۱۹۷۰به این شهر سفر کردند تا راز این سقوط یوفو در آرورا و صحت ادعاهای مطرح شده در مورد آن را بررسی کنند. موفان در پایان تحقیقاتش، گزارشی ۱۹۹ صفحه‌ای در مورد سقوط یوفو در آرورا منتشر کرد که امروزه از وبسایت این سازمان قابل دانلود است. این گزارش شامل تاریخچه، گزارش‌های روزنامه‌ها، گزارش‌های متالورژی، مصاحبه با اهالی آرورا و تقریبا هر نوع اطلاعات دیگری است که بخواهید در مورد این سقوط یوفو در آرورا داشته باشید. در انتهای این گزارش، نتیجه‌گیری شده که اصل وقوع این حادثه، واقعی بوده است و داستان آن همانطور که در روزنامه منعکس شده بود، اتفاق افتاده است. کندوکاوی در جراید جالب است بدانید که تنها چهار روز پیش از چاپ این خبر، روزنامه‌های تگزاس ده‌ها خبر و مقاله در مورد بالن‌ها و کشتی‌های پرنده چاپ کرده بودند. در زمان سقوط یوفو در آرورا یعنی در سال ۱۸۹۷ حدود یک قرن از پرواز اولین بالن‌های هوای گرم می‌گذشت. پرواز آن‌ها بر فراز تگزاس هم مسئله‌ای غیرعادی نبود. اما چیزی که شاید بسیاری ندانند، این مسئله است که روزنامه‌ها در تگزاس عادت داشتند تا با نوشتن داستان‌های هر چه هیجان‌انگیزتر، مخاطبان را به خود جلب کنند و حتی در این مورد با هم رقابت می‌کردند.



در آن زمان، ۳۸ روزنامه‌ی مختلف، اخبار و اطلاعات ۲۳ کشور را به اطلاع مردم می‌رساندند. این که اخبار معمولی در اثر رقابت میان روزنامه‌ها، به صورت مبالغه‌آمیزی تبدیل به حوادث عجیب و خارق‌العاده شوند، اصلا مسئله‌ای غیرعادی نبود. به همین دلیل، روزنامه‌ی «News Morning Dallas» تصمیم گرفت تا پس از یک هفته اخبار رنگارنگ و ضدونقیض در مورد کشتی‌های هوایی، یک شماره را به جالب‌ترین آنها اختصاص دهد. در صفحه‌ی 5 شماره‌ی ۱۹ آوریل ۱۸۹۷ مطلبی در مورد ۱۶داستان موردعلاقه‌ی سردبیر به چاپ رسید. این که چرا یوفولوژیست‌ها این داستان را از میان تمام داستان‌های دیگر به عنوان یک اتفاق واقعی انتخاب کردند، برای ما مشخص نیست، در صورتی که گزارش‌های کناری این ستون کوتاه، حقیقتا داستان‌هایی بسیار مضحک بودند و واضح است که بیشتر شوخی هستند تا چیزی دیگر. نویسنده‌ای به نام بیل پورترفیلد «Bill Porterfield» در سال ۱۹۷۳،مدتی را با دیگر محققان و یوفولوژیست‌ها در آرورا گذراند. او به سراغ افرادی رفت که نامشان در روزنامه آمده بود.

اولین مقاله‌ای که در مورد سقوط یوفو در آرورا به چاپ رسید، توسط یک تاجر پنبه در آرورا به نام اس ای هیدون «S.E.Haydon» نوشته شده بود. البته او در دوران رونق اقتصادی این شهر یعنی پیش از دهه‌ی 1890 فعالیت بیشتری داشت. قاضی پراکتور که ظاهرا سقوط در ملک او اتفاق افتاده بود، قاضی این منطقه و از دوستان هیدون بود. هر دوی این افراد، سابقه ی هزل نویسی داشتند و اشعار و مقاله های مختلفی را در این سبک، منتشر کرده بودند. حتی پراکتور نسخه ای به سبک هزل را از داستان سقوط سفینه ی هیدون نوشته بود و آن را در روزنامه ی شخصی اش با نام آرورا نیوز «Aurora News» منتشر کرده بود. می گویند زمانی که افسر ارشد شهر، یعنی جی دی رینولدز «J.D.Reynolds» آن را خواند، در حالی که از شدت خنده، صدایش به غرش می‌ماند، گفته بود: قاضی این بار دیگر سنگ تمام گذاشته. پورترفیلد حتی توانست آقای تی جی ویمز «T.J.Weems» را که در این مقاله به عنوان افسر ارتش ایالات متحده و یک چهره‌ی صاحب نام در ستاره شناسی معرفی شده بود، پیدا کند. البته آقای ویمز در حقیقت، آهنگر و دامپزشک آرورا بود و در زمینه‌ی ستاره‌شناسی، چیزی بیشتر از دیگر اهالی ساده‌ی شهر نمی‌دانست.



شبهات سقوط یوفو در آرورا

ویمز در کنار هیدون و پراکتور، تنها تاجران شهر بودند. دهه‌ی 1890برای آرورا، اصلا دوران خوبی نبود. دوباره همه‌گیری بیماری‌های خطرناک مانند تب زرد عده‌ی زیادی از مردم شهر را از پا در آورده بود. همسر و دو نفر از چهار پسر هیدون هم قربانی همین بیماری‌ها شده بودند. از طرف دیگر، قرار بود تا یک خط راه آهن، راه ارتباطی و تجاری این شهر و نقاط دیگر باشد، اما پس از کشیده شدن راه آهن، هیچ قطاری به این منطقه سفر نکرد. همین طور، یک نوع آفت به اصلی‌ترین محصول این منطقه یعنی پنبه حمله‌ور شده و به مزرعه‌داران، ضربه‌های سنگینی وارد کرده بود. به همین دلیل، تجارت هیدون هم به شدت از این امر ضربه خورده بود. دست آخر هم یک آتش‌سوزی عظیم، بیشتر مرکز شهر را تبدیل به خاکستر کرد. در سال 1897، تقریبا تمامی مردم از آرورا به نقاط دیگر رفته بودند. پورترفیلد به این نتیجه رسیده بود که تنها این حس شوخ طبعی توانسته بود هیدون و پراکتور در این شهر فلک‌زده نگه دارد.

با کنار هم گذاشتن تمام اینم مسائل، تنها می‌توانیم این گونه استدلال کنیم که نوشته‌ی هیدون، تنها یک شوخی بود. باید توجه داشت که هیچ مدرکی دال بر وجود چندین تن لاشه، نوشته‌های عجیب خلبان بازبانی شبیه یه هیروگلیف، گزارش برگزاری مراسم تدفین برای خلبان این حادثه و در نهایت، افسر ارتش و ستاره‌شناس بودن ویمز واقعا وجود ندارند. تنها چیزی که واقعا آن جا وجود داشت، یک شهر بود که فقط برای اهالی‌اش اهمیت داشت و اگر داستان برخورد یک سقینه‌ی فضایی با یک آسیاب و دفن خلبان فرازمینی‌اش نبود، شاید هرگز دوباره رونق گدشته‌اش را باز نمی‌یافت. این داستان، بسیار کوتاه است؛ داستان مردانی که رویایی داشتند و اکنون می‌دیدند که رویایشان در حال تبدیل شدن به یک کابوس است. این داستان‌ها، تبدیل امید به ناامیدی را روایت می‌کردند. هر دوی این داستان‌ها در انتها در یک گورستان به پایان می‌رسیدند. پورترفیلد نتوانست بفهمد که زندگی هیدون و پراکتور در آخر به کجا کشید، اما آنها بی‌شک یا در گورستان آرورا هستند یا در روح داستانی که خلق کردند تا دوران سخت، کمی آسان‌تر بگذرد.


جیم مارس «Jim Mars» یکی دیگر از یوفولوژیست‌های حاضر در آرورا بود که توانست با شاهدان ماجرا مصاحبه کند. او کتاب‌های بسیاری در زمینه‌ی یوفولوژی و نظریات توطئه به رشته‌ی تحریر درآورده است.

آزمایش روی قطعات فلزی

یوفولوژیست‌ها بر این باورند که پس از سقوط یوفو در آرورا تکه‌های متلاشی شده‌ی این سفینه در اطراف خانه‌ی قاضی پراکتور پراکنده شده بود. آنها توانستند چند تکه را از زمین این محوطه بیرون بیاورند و حتی مورد آزمایش قرار دهند. این آزمایش‌ها تحت نظارت یکی از مدیران ارشد سازمان موفان به نام جان شوسلر «John Schuessler» انجام شده بود. در نهایت، توجه محققان به یک تکه آلیاژ جلب شده که درصد بالایی آلومینیم و کمی آهن در خود داشت. این قطعه از آن جهت غیر عادی است که معمولا آلیاژهایی آلومینیم در خود، مس دارند و نه آهن. البته اگر در اینترنت یک جست و جوی سریع بکنید، خواهید دید که انواع مختلفی از آلیاژهای آلومینیم یا خلوصی در حد 99/999 درصد هم برای فروش وجود دارند و در همه جای دنیا هم قابل تهیه هستند. آلیاژهای آلیمینیوم و آهن هم اصلا ترکیب خارق العاده‌ای و نایابی نیستند. از طرف دیگر هم، این که موفان، نام این آزمایشگاه را فاش نکرده است، اصلا به استناد ادعاهای آنها در این مورد، کمکی نمی‌کند. در گزارش موفان آمده است که سطح ظاهری این قطعه نشان می‌دهد که در حالت مذاب بوده است و در نتیجه، احتمالا بر اثر انفجار این وسیله‌ی هوایی به این شکل درآمده است. اما این روش نتیجه گیری، درست نیست، چرا که با استناد به صحت یک پیش فرض ثابت نشده، نباید یافته‌ها را تفسیر کرد. در واقع در تمام گزارش موفان، تلاش بر این است تا با درست در نظر گرفتن پیش فرض‌ها، یافته‌ها را تعبیر و تفسیر کنند.​


سقوط یوفو در آرورا؛ یکی از اسرارآمیزترین پرونده‌ها در تاریخ یوفولوژی

 
  • تشکر
Reactions: Parya_n
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا