خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Ayda_Na

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
8/8/18
ارسال ها
268
امتیاز واکنش
2,706
امتیاز
178
سن
22
محل سکونت
Tehran
زمان حضور
5 دقیقه
نویسنده این موضوع
نام رمان :
_ همچنان فرشته بمان
نویسنده :
_ آیدا نامجو
ژانر :
_ عاشقانه ، اجتماعی ، تراژدی
خلاصه :
_ و از بین تمامی روسری هایت "باد" را بیشتر از همه دوست دارم ... به موهایت می آید :)
لینک رمان:
http://forum.roman98.com/threads/793/


رمان همچنان فرشته بمان | آیدانامجو کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: MĀŘÝM، Narges_Alioghli، mahaflaki و 8 نفر دیگر

ØMĪĎ

شاعر انجمن
شاعر انجمن
  
عضویت
11/8/18
ارسال ها
101
امتیاز واکنش
2,830
امتیاز
213
محل سکونت
همین حوالی
زمان حضور
8 روز 21 ساعت 41 دقیقه
نقد رمان «همچنان فرشته بمان»: دختران ابدی

توجه:این نقد ممکن است متن رمان را لو بدهد.
رمان«همچنان فرشته بمان» اثری فمینیستی است که قبل از عاشقانه بودن یا هر چیز دیگری، هویتِ اجتماعی دارد.«همچنان فرشته بمان» را در حالی نقد می کنم که گریسته ام،لبخند زده ام،متعجب شده ام و در عین امیدواری، نا امیدی را لمس کرده ام؛ چه رمانی می تواند فرصت احساس کردن همه ی اینها رایکجا به شما می دهد؟
بگذارید از همین اول سوالی از شما بپرسم: تا حالا یک رمان،داستان و یا دلنوشته ی فمنیستی خوانده اید؟ اگر جوابتان «نه» است، باید بگویم چیز زیادی را هم از دست نداده اید! احتمالا همه ی تلاش آن مطلب این بوده که ظلمی را که به زنان می شود، آنقدر بزرگ نمایانه نشان بدهد که همه ی خواننده ها را به آبغوره گرفتن بیاندازد! با اینکه«همچنان فرشته بمان» هم فمینیستی است، اما جز در چند بخش، چنین بلایی را بر سرمان نمی آورد.
مقدمه ی رمان،هما چیزی بود که انتظار داشتم.مقدمه ای مبهم، با فاکتورهای رمزگونه که خواننده را کنجکاو می کند.فکر می کنم در نقد رمان «پرتره» بود که گفتم: مقدمه حکم چَکِ اولِ دعوا را دارد؛ بقیه دعوا یک طرف و چَکِ اولِ دعوا یک طرف! مهم است که چَکِ اول را چه کسی می زند.آیا نویسنده با جذبِ مخاطب در همون خطوط ابتدای رمان، چَکِ اول را می زند، یا خواننده چَکِ اول را با ترک کردن رمان، به نویسنده می زند؟!
«همچنان فرشته بمان» شروعی آرام،متفاوت و دلپذیر دارد.متن ابتدای رمان، نمونه ی خوبی از ترکیبات شاعرانه و دوق ادبی است.معجونی از جذابیت و تعلیق است که خواننده را سرخوشِ واژه واژه ی رمان می کند.آنقدر قوی و پر مغز است که خواننده کلمه به کلمه اش را می خواند و از دست نمی دهد.در یک کلام، عالی و بی نقص است.اول داستان را که می خوانیم، توصیفاتی عاشقانه را از یک الهه ی زیبایی مجسم می کنیم؛توصیفاتی بسیار عاشقانه! وقتی متوجه می شویم که این رب النوع زیبایی،مادر شخصیت اصلی رمان،آناهیتا، است، می فهمیم که رابـ*ـطه ی مادر و فرزندیِ بسیار نزدیکی در بینشان جریان دارد.
در بسیاری از بخش های رمان، بجای فعل «گفتم»،از «لـ*ـب زدم» استفاده شده که نوآوری جالبی است اما وقتی در استفاده از ن افراط می شود، کمی توی ذوق می زند.
ایراداتی هم به واقع گرایی رمان وارد است؛ نمونه اش رفتارعجیب یکی از معلمان آناهیتا(خانم حیدری) است؛بخصوص وقتی که مقابلش دعوایی روی می دهد. این عکس العمل بسیار برایم عجیب و دور از واقعیت بود.فکر نمی کنم این رمان،سورئالیستی باشد؛ پس لازم نیست فرا واقعی جلوه کند. از آنجایی هم که رئالیستی است، باید حتما واقع گرایانه باشد.
دیالوگ های رمان،قوی و با رنگ وبوی حادثه گرایی است.خلاء توصیف را حس میکنیم اما این خلاء به خوبی با عنصر داستان پردازی پر شده است.متن رمان هم ساختار محکمی دارد.متنی اجتماعی،آکنده از اعتراض وفریاد که متاسفانه باعث می شود بعضی از بخش های رمان لحن شعاری داشته باشند؛بخصوص پست های آخرِ رمان.
وقتی آراد،برادر آناهیتا، مشغول بافتن موهای آناهیتاست، جمله ای در بین توضیحات بین دیالوگ ها می خوانیم که لازم است به آن بپردازیم؛ به این جمله دقت کنید: «اگر تا چند دقیقه دیگر ادامه می داد، صددرصد زیر دستانش خوابم می برد»؛ کلمه ی«صددرصد» بار منطقی قویی دارد و استفاده از آن در میان فضای عاطفی و سیل کلمات سراسر احساسی، به متن لطمه می زند.
آرام آرام که پیش می رویم،تِم فمینیستی رمان آشکارتر می شود.پدر آناهیتا مردی است که خرده چرندیات زن ستیزانه را بشدت باور دارد.نمی دان به خاطر دارید یانه، اما رمان«آبنبات چوبی» هم تِم فمینیستی تندی داشت، تند تر از هر رمانی که خوانده بودم؛ حتی تند تر از«شاهزاده خانم» اثر جین ساسون! اما حتی «آبنبات چوبی» هم از پدر خانواده چنین خیولایی نساخته بود! (در وقت مناسب، نقدِ رمان«آبنبات چوبی» را که تقریبا یک سال پیش انجام دادم،در سایت قرار خواهم داد). درضمن، در ادبیات سمبلیک و نمادین، پدر نماد راس یک سیستم هم هست!
در جایی از رمان، نیم صفحه جمله، که با«جرم من چه بود» شروع می شوند را می بینیم.اگر برایتان سوال است که هدف نویسنده از این رمان چیست، باید جواب این سوال را در این جملاتِ«جرم من چه بود» جستجو کنید.
زاویه ی دید رمان از اول شخص که از ابتدای رمان با آن همراه بودیم، ناگهان در میانه ی رمان به دانای کل(=سوم شخص) تغییر می کند.این خودش جای بحث دارد، اما ایراداین است که در سوم شخص یا دانای کل، باید بیطرفِ مطلق باشد! بنابراین واژه ای مثل«خدا رو شکر» که در اول شخص معمول است(چون از آن کلمه هایی است که شخصیت ها می گویند؛نه راوی) در سوم شخص نباید بکار برود؛وگرنه راوی هم حال و هوای شخصیت ها را می گیرد.
از جذابیت های«همچنان فرشته بمان» ، کات(=برش) و گریز هایی است که نویسنده در زمان مناسب می زند.یکنواختی را از بین می برد؛ گرچه یکنواختی برای رمان پرحادثه مثل «همچنان فرشته بمان» خنده دار است!
مناظره آناهیتا با سلمان فر،معلم دینی اش، از آن مواردی است که رمان را به سمت تاثیر منفی می کشاند.آناهیتا در این مناظره قصد دارد به سلمان فر بقبولاند که انجام خودِ عملی که در رمان ذکر شده،مضرر نیست، بلکه این احسا گنـ*ـاه بعد از آن عمل است که ضرر می رساند! حالا به عنوان خواننده، از نویسنده سوالی کنیم: اگر وجدان قویی داشته باشم، باید از دروغگویی و غیبت هم احساس گنـ*ـاه کنیم؛ اما آیا این احساس گنـ*ـاه باعث اختلالات هورمونی،کاهش بینایی،ضعف اعصاب و... می شود؟! پس مشکل از خودِ عمل است، نه احساس گنـ*ـاه آن! بهرحال، این قسمت از رمان باید مورد بازبینی نویسنده قرار بگیرد و به نظر برای مخاطبان کم سن وسال رمان، نابهنجار است.
در این مناظره که توازنی در آن حس نمی شود،سلمان فر به عنوان فردی مذهبی و متعصب و آناهیتا به عنوان جوانی روشنفکر و آزادیخواه نشان داده می شوند؛در واقع، یکی نماینده دین و دیگری نماینده آزادیخواهی است.مضمون مناظره در یک کلام، بچگانه و بیجاست! اولا که موضوع بهتری برای ایجاد اختلاف نظر و دعوای لفظی بین آناهیتا و سلمان فر وجود نداشت؟ دوما، هر کودکی می داند که میل، جزئی از فطرت انسان است که خدا آن را به انسان عطا کرده تا در راه درست از آن استفاده کند؛ یعنی ازدواج! خلاصه منتظر یک مناظره ی دوطرفه، عادلانه و پرهیجان نباشید؛این مکالمه بیشتر شبیه تاخت و تاز به برخی از دیدگاه های دینی است.
نگران نباشد! «همچنان فرشته بمان» با وجود کمبود ها، نقاط قوتی هم دارد که منحصر به فردند.از نقاط قوتِ ادبی رمان،تفسیری است که آناهیتا از اذان دارد.گرچه ابتدای این صحنه، گویی برش خورده است و داستان از هیاهوی گفتگو با سوگند بر سر خواستگاریِ هیراد، به میان مسجد پرتاب می شود، ولی در ادامه روند بهبود را طی می کند و آرام آرام جایش را در قلب خواننده باز می کند.
احتمالا بالای بعضی از پست های رمان،عناون بندی ها را دیده اید.راستش را بخواهید، نویسنده نباید ابتدای هر پست، عنوان را لو بدهد؛ مثلا بگوید:فلش بک،زمان حال و... .نویسنده باید اجازه بدهد تا خواننده خودش این موضوع را کشف کند. می دانم، کار خیلی سختی است؛ بخاطر همین است که اکثر نویسنده ها از این نوع نوشتن پرهیز می کنند.
رمان خط سیر پر فراز و نشیبش را ادامه می دهد؛ تا اینکه برش می خورد و به موقعیتی پرتاب می شود که در آن هیراد، اناهیتای بیهوش را به دوش دارد و او را با خود می برد که ظلمی تلافی جویانه در حقش بکند؛ در حق آناهیتایی که نه تنها او را در راه رسیدن به سوگند ناکام گذاشت، بلکه مدتها بود شعله ی هوسی را در درونش شعله ور ساخته بود.هیراد با خرواری از خشم آتشین و هـ*ـوس آتشین تر،آناهیتا را تر سر حد مرگ می زند و به او بی احترامی می کند.اگر تا اینجای نقد را با دقت خوانده باشید،می دانید که من در یکجا از نقد، «همچنان فرشته بمان» را با «آبنبات چوبی» مقایسه کرده بودم؛ گویا بیشتر از این ها شباهت دارند! شباهت دیگرشان این است که هیرادِ «همچنان فرشته بمان» دقیقا مثل رامینِ«آبنبات چوبی»، شخصیتی مازوخیستی دارد که از زجرِ **** لـ*ـذت می برد.جالب تر اینکه، هر دو فقدان مادر را به نوعی حس کرده اند! آیا این همه شباهت تصادفی است؟ قطعا یکی از رمانها، تحت تاثیر دیگری بوده است!
متاسفانه تابویِ روایط کلیشه ای رمانهای عاشقانه در«همچنان فرشته بمان» هم شکسته نمی شود.بله، من هم مثل شما خیلی امیدوار بودم؛ ولی گویا باید حالا حالاها منتظر بمانیم!شروع کلیشه ای کل کل دو کاراکتر را این بار بین آناهیتا و سروش می بینم که ای کاش نمی دیدیم!
صحنه ی بیرون انداخته شدن آناهیتا هم کلیشه است! اما کلیشه ای تاریخی که بسیار جذاب است؛ به آن اصطلاحا«طردِ فاحشه» می گویند.این بخش از رمان اگر اشکتان را در نیاورد، دستِ کم غمگینتان خواهد کرد!
اسم یکی از شخصیت های کلیدی رمان «ژاسمن» است!اسم یکی از شخصیت های فرعی هم«حوروش» است؛ که از قضا دختر است! وقتی می خواهید شخصیتی قابل باور بسازید، بهتراست اسمش هم قابل باور و معمول باشد.
یک سوال که شاید برای شما هم ایجاد شده باشد:چرا آناهیاتا باید وقتی که بعد از طرد شدن از خانه بهوش می آید،نسبت به دکوراسیون خانه ی «ژاسمن» ذوق زده باشد و احساس شعف کند؟! ناسلامتی،او را بد*کاره خوانده اند و در چشم بر هم زدنی، از زندگی که 18سال مالکش بوده ساقط کرده اند! خانواده اش را ازدست داده و اکنون در چشمِ یک شهر فاحشه است!
وقتی هیراد به آناهیتا می گوید که آراد از همه چیز خبر داشته است، دو اتفاق مهم می افتد:
اولین اتفاق:نویسنده آخرین مذکرِ خوبِ رمان را هم «بد» می کند تا خواننده با تمام وجود به ماهیت فمینیستی رمان پی ببرد.
اتفاق دوم:وقتی آناهیتا گفته های هیراد را در مورد آراد،هم رد و هم تایید می کند، به طرز مسحور کننده ای تقابل همیشگی عشق و منطق،عقل و دل و فکر و احساس را می بینیم.خلاصه باید به نویسنده تبریک بگویم: آفرین! شما موفق شدید تا سر حد نابودی غمگین مان کنید! جالب تر این است که در واقع تنها نقطه ی از رمان که خواننده احساس همزادپنداری بیشتری با آناهیتا می کند و غرق در مصائب او می شود، همین بخش است؛این بخاطر هنرِ توصیف حالات است که این همه روی آن تاکید داریم.
از نقاط قوت رمان،نمادگرایی آن است.تا حالا رمان سایتی ای در سبک سمبولیسم ندیده بودم؛«همچنان فرشته بمان» هم قرار نیست اینگونه باشد.در واقع، بیشتر ناتورالیستی است تا نمادگرایانه؛ اما رگه های نمادگرایی به وضوح در آن قابل دیدن است.نمونه اش وقتی که آناهیتا قرص می خورد و تا آستانه ی مرگ پیش می رود،قبلش روی آینه یک کلمه نوشت؛ یک رنگ که بصورت باستانی نماد جنسِ مذکر است:آبی!
پست های آخر رمان،آهسته آهسته از حیطه ی داستانی بودن خارج می شوند و رنگ وبوی شعار می گیرند.رمان،جدای از شعاری شدن،خیلی ریتم تندی هم پیدا می کند؛ درجایی از رمان،ضربه ای به سر آناهیتا می خورد که باعث بیهوشی اش می شود.به محض به هوش آمدن متوجه می شود که در مسیر مالزی است! این فرآیندِ ضربه به سر، بیهوشی شدن و در مکانی دیگر به هوش آمدن را در جاهای دیگر رمان داریم؛ اما این یکی دیگر خیلی عجیب است!
با همه ی نقص ها،«همچنان فرشته بمان» بعد از «زنی دیگر»، بهترین رمان سایتی است که خوانده ام.

اگر دنبال تجربه ای ارزشمند،تلخ و به یاد ماندنی هستید،توصیه می کنم رمان «همچنان فرشته بمان» را نگاهی بیاندازید.


رمان همچنان فرشته بمان | آیدانامجو کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • تشویق
  • جذاب
Reactions: FaTeMeH QaSeMi، MĀŘÝM، حنانه سادات میرباقری و 13 نفر دیگر
وضعیت
موضوع بسته شده است.
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا