- عضویت
- 16/7/18
- ارسال ها
- 1,274
- امتیاز واکنش
- 34,299
- امتیاز
- 443
- زمان حضور
- 9 روز 5 ساعت 59 دقیقه
امروز پسر بچه ۵ ساله ثبت نام کردیم اسمش هومن بود، مامانش گفت اگه استادش خوشگل نباشه سر کلاس نمیره، حتی اصرار داشت عکس استاد رو نشون بچش بدیم ببینه میپسنده یا نه؛
خم شدم سمت بچه گفتم: هومن خیلی برای این کارا زوده هااا
رو کرد به مامانش گفت: مامان همینو میخام.
از خنده کبود شدم من
▧▨▧▨
رفتم تو صرافي گفتم ببخشيد سَوا كنم چنده ؟ گفت چي ميگي ؟
گفتم خودتون رو تابلو زديد درهم ٤٣٥٠ ،
خواستم ببينم جدا كنم چند درمياد؟
بیشور با كش پول دنبالم كرد ميخواست بزنه تو چشمم
▧▨▧▨
کاپ دایورتو خونسردی رو باید بدن به این خانمه که
امروز از فروشگاه اومد بیرون کیسه شو گذاشت زمین روسریشو درست کنه موتوریه خریداشو دزدید گاز داد رفت اینم داد زد
بستنی توشه زود بخور آب نشه حیفه
▧▨▧▨
پسره ﺗﻮ ﺟﺎﺩﻩ ﭼﺎﻟﻮﺱ
ﺩﻣﺎﻏﺸﻮ ﺍﺯ ﺷﻴﺸﻪ ﻣﺎﺷﻴﻦ ﻛﺮﺩﻩ ﺑﻴﺮﻭﻥ
ﻳﻪ ﻧﻔﺴﻰ ﺑﻜﺸﻪ….
ﭘﻠﻴﺲ ﺍﺯ ﭘﺸﺖ ﺑﻠﻨﺪﮔﻮ ﮔﻔﺘﻪ
آغا ﺁﺭﻧﺠﺘﻮ ﺑﺒﺮ ﺗﻮ, ﺧﻄﺮﻧﺎﻛﻪ
خم شدم سمت بچه گفتم: هومن خیلی برای این کارا زوده هااا
رو کرد به مامانش گفت: مامان همینو میخام.
از خنده کبود شدم من
▧▨▧▨
رفتم تو صرافي گفتم ببخشيد سَوا كنم چنده ؟ گفت چي ميگي ؟
گفتم خودتون رو تابلو زديد درهم ٤٣٥٠ ،
خواستم ببينم جدا كنم چند درمياد؟
بیشور با كش پول دنبالم كرد ميخواست بزنه تو چشمم
▧▨▧▨
کاپ دایورتو خونسردی رو باید بدن به این خانمه که
امروز از فروشگاه اومد بیرون کیسه شو گذاشت زمین روسریشو درست کنه موتوریه خریداشو دزدید گاز داد رفت اینم داد زد
بستنی توشه زود بخور آب نشه حیفه
▧▨▧▨
پسره ﺗﻮ ﺟﺎﺩﻩ ﭼﺎﻟﻮﺱ
ﺩﻣﺎﻏﺸﻮ ﺍﺯ ﺷﻴﺸﻪ ﻣﺎﺷﻴﻦ ﻛﺮﺩﻩ ﺑﻴﺮﻭﻥ
ﻳﻪ ﻧﻔﺴﻰ ﺑﻜﺸﻪ….
ﭘﻠﻴﺲ ﺍﺯ ﭘﺸﺖ ﺑﻠﻨﺪﮔﻮ ﮔﻔﺘﻪ
آغا ﺁﺭﻧﺠﺘﻮ ﺑﺒﺮ ﺗﻮ, ﺧﻄﺮﻧﺎﻛﻪ
■مطالب طنز ■
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com
آخرین ویرایش توسط مدیر: