- عضویت
- 16/4/19
- ارسال ها
- 139
- امتیاز واکنش
- 2,012
- امتیاز
- 163
- محل سکونت
- MHD
- زمان حضور
- 1 روز 6 ساعت 27 دقیقه
نویسنده این موضوع
سلام دوستان . اینجا چند تا پیشنهاد براتون می زارم که به کارتون میاد . همه شون رو خودم امتحان کردم و خداروشکر موفق بودن .
اتفاقات گذشته
1. ایده ی اول برای رمانایی که می خواید یه مسیر طولانی از زندگی یک فرد رو توصیف کنید . برای مثال داخل یکی از رمان های خودم برای این که اتفاقات سه سال قبل رو بتونم برای خواننده واضح کنم و برای درک کردن رمان ، کمکی به خواننده کرده باشم از کابوس های شبانه استفاده کردم . یا مثلا زمانی که شخصیت اصلی داستانم با شخصیت مکمل روبرو می شد ، خاطرات به صورت صحنه یا عادت های روزانه از جلوی چشماش رد می شدن .
مثال : با دیدنش به یاد روز های قبل می افتم . روزهایی که حتی قهوه تلخ هم ظرفیت تلخی شان را نداشت ...( اینجا می تونید با یه توضیح مختصر خواننده رو مجاب کنید که رمان رو ادامه بده و به دنبال مجهول بگرده که شما می تونید مجهولتون رو در قالب کابوس یا حرف های اطرافیان در بیارید )
مثلا :
" یاور ـ پروانه ؟ شوخی ات گرفته ؟ این یه بمب دست ساز نیست که به راحتی بشه خنثی اش کرد
... "
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مفهوم غیر مستقیم
2 . تو مثال دوم شما یه واقعه مهم ولی تلخ رو به تصویر می کشید . واقعه ای که ممکنه مربوط به سه سال قبل باشه . که باز هم باید در قالب یه جمله کاملا غیر مستقیم به خواننده بفهمونید که مربوط به سه سال قبله
مثال :
" و چه راحت گرفتار شدم در بازوان دو مردی که مرا از زندگی جدا کردند . دو مردی که سه سال رنج و عذاب را به سادگی برایم خریدند "
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
واقعه ی حال ، زودگذر ولی تاثیر گذار
ایده ی سوم برای کسایی که می خوان یه واقعه مهم رو در زمان حال خیلی سریع به نمایش بزارن . اینجور مواقع روند داستان تنده و می خواید زود گذر و تاثیر گذار باشه . تو اینجور موقعیت هایی می تونید از چند تا سنبل استفاده کنید .
مثلا عطر نشانه عشق زود گذره و اگر مردی بخواد از زنی جدا شه به اون عطر هدیه می ده ( جا های زیادی می بینیم عطر رو برای باز کردن باب دوستی کادو می دن . اما عطر به نشانه جدایی و دوستی زود گذر یا همون تب تنده ) . یا اگه مردی برای زنی گل رز کادو ببره به معنی اینه که می خواد ازش خواستگاری کنه و یا اون رو خیلی دوست داره . یا اگر مردی برای زنی گیتار بنوازه به معنی عشقیه که پابرجا و مخفیه . یا برای قسمتایی که ادبی هستن می تونید نوای دریا رو که سنبل ارامش هست مد نظر قرار بدید .
سنبلای زیادی هستن که حالا من فقط این چند تا رو بلد بودم . می تونید از دوستاتون بپرسید . یا داخل کتاب های مختلف بگردید . برای مثال یه کتابی هست به اسم راز گل ها ، داخل اون معنی گل ها و تقدیم کردنشون به دیگری رو نوشته . یا مثلا نوا های موسیقی که هرکدوم نشانه ای دارن . خود ابزار الات موسیقی هرکدومشون یه نوع سمبلن . می تونید از تاریخچه هاشون هم بفهمید .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
گذر تاریخی
ایده ی سوم رو تو جاهایی به کار می بریم که زمان مشخص نیست و بیشتر مورد استفاده رمان های تخیلیه . برای مثال داخل یه رمان تخیلی شخصیت اول در زمان سفر می کنه . اینجا می تونید از ارز ، واحد پول ، گویش ، فرهنگ ، زبان و حتی خط استفاده کنید .
مثال : " از ماشین زمان پیاده می شوم . به دنبال اریانا می گردم . از مرد گدایی می پرسم ـ شما یه دختر با موهای طلاهایی ندیدید ؟ ... با لحن عجیبی شروع به حرف زدن می کند . مرد دیگری به کنارش می اید . سکه ی عجیب و تاریخی را به مرد گدا می دهد ... "
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
انگیزه نگارش
این ایده برای کسایی که یا حوصله ندارن رمانی رو شروع کنند یا حوصله ندارن اون رو ادامه بدن .
دوستان توجه کنید که شما باید در طول نوشتن از دو زاویه ی دید برخوردار باشید . زاویه دید نویسنده و زاویه دید خواننده . اگر برای ابتدای داستان قلم تون لنگ می زنه و یا حوصله ندارید می تونید به صورت قصه برای خودتون یه دور مرورش کنید . ریسک پذیر باشید . نگران شخصیت داستان نباشید . اجازه ندید داستان روال عادی داشته باشه . حتی اگه نیاز بود مهره های مکمل رو بسوزونید . اون موقع برای وارد کردن مهره های جدید می تونید یه داستان با کشش فوق العاده بسازید . سعی نکنید بنویسیدش . هنوز اول کارید . داستان رو اونقدر هیجانی و جالب تو مغزتون مرور کنید که ناخوداگاه دست به قلم ببرید . اینطوری راحت تر و با ذهن باز می تونید داستان منحصر به فرد تون رو رقم بزنید .
اما برای کسانی که رمان در حال تایپ دارن و حوصله ادامه دادنش رو ندارن ... من خودم نوشته های روی کاغذم با نوشته های داخل سایت ، زمین تا اسمون فرق دارن . هنوز علتش برای خودم مشخص نیست اما به نظر من وقتی به خواننده هاتون و واکنش اون ها نسبت به قسمت های هیجانی داستان تون فکر کنید ، قلم تون اونقدر قوی می شه که همه دلشون می خواد ادامه اش رو بشنون . اما با این حال برای جذاب تر شدنش وقتی دست تون خسته شد و به جاهای جذاب داستان رسیدید نوشتن رو متوقف کنید و خواننده رو برای خوندن ادامه منتظر بزارید . اینطوری خواننده های رمان تون خودشون شما رو قانع می کنند که دست به قلم بشید . یادتون نره ریسک پذیر باشید و حتی اگه لازم بود می تونید مهره های مکمل رو بسوزونید ...
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اتفاقات گذشته
1. ایده ی اول برای رمانایی که می خواید یه مسیر طولانی از زندگی یک فرد رو توصیف کنید . برای مثال داخل یکی از رمان های خودم برای این که اتفاقات سه سال قبل رو بتونم برای خواننده واضح کنم و برای درک کردن رمان ، کمکی به خواننده کرده باشم از کابوس های شبانه استفاده کردم . یا مثلا زمانی که شخصیت اصلی داستانم با شخصیت مکمل روبرو می شد ، خاطرات به صورت صحنه یا عادت های روزانه از جلوی چشماش رد می شدن .
مثال : با دیدنش به یاد روز های قبل می افتم . روزهایی که حتی قهوه تلخ هم ظرفیت تلخی شان را نداشت ...( اینجا می تونید با یه توضیح مختصر خواننده رو مجاب کنید که رمان رو ادامه بده و به دنبال مجهول بگرده که شما می تونید مجهولتون رو در قالب کابوس یا حرف های اطرافیان در بیارید )
مثلا :
" یاور ـ پروانه ؟ شوخی ات گرفته ؟ این یه بمب دست ساز نیست که به راحتی بشه خنثی اش کرد
... "
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مفهوم غیر مستقیم
2 . تو مثال دوم شما یه واقعه مهم ولی تلخ رو به تصویر می کشید . واقعه ای که ممکنه مربوط به سه سال قبل باشه . که باز هم باید در قالب یه جمله کاملا غیر مستقیم به خواننده بفهمونید که مربوط به سه سال قبله
مثال :
" و چه راحت گرفتار شدم در بازوان دو مردی که مرا از زندگی جدا کردند . دو مردی که سه سال رنج و عذاب را به سادگی برایم خریدند "
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
واقعه ی حال ، زودگذر ولی تاثیر گذار
ایده ی سوم برای کسایی که می خوان یه واقعه مهم رو در زمان حال خیلی سریع به نمایش بزارن . اینجور مواقع روند داستان تنده و می خواید زود گذر و تاثیر گذار باشه . تو اینجور موقعیت هایی می تونید از چند تا سنبل استفاده کنید .
مثلا عطر نشانه عشق زود گذره و اگر مردی بخواد از زنی جدا شه به اون عطر هدیه می ده ( جا های زیادی می بینیم عطر رو برای باز کردن باب دوستی کادو می دن . اما عطر به نشانه جدایی و دوستی زود گذر یا همون تب تنده ) . یا اگه مردی برای زنی گل رز کادو ببره به معنی اینه که می خواد ازش خواستگاری کنه و یا اون رو خیلی دوست داره . یا اگر مردی برای زنی گیتار بنوازه به معنی عشقیه که پابرجا و مخفیه . یا برای قسمتایی که ادبی هستن می تونید نوای دریا رو که سنبل ارامش هست مد نظر قرار بدید .
سنبلای زیادی هستن که حالا من فقط این چند تا رو بلد بودم . می تونید از دوستاتون بپرسید . یا داخل کتاب های مختلف بگردید . برای مثال یه کتابی هست به اسم راز گل ها ، داخل اون معنی گل ها و تقدیم کردنشون به دیگری رو نوشته . یا مثلا نوا های موسیقی که هرکدوم نشانه ای دارن . خود ابزار الات موسیقی هرکدومشون یه نوع سمبلن . می تونید از تاریخچه هاشون هم بفهمید .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
گذر تاریخی
ایده ی سوم رو تو جاهایی به کار می بریم که زمان مشخص نیست و بیشتر مورد استفاده رمان های تخیلیه . برای مثال داخل یه رمان تخیلی شخصیت اول در زمان سفر می کنه . اینجا می تونید از ارز ، واحد پول ، گویش ، فرهنگ ، زبان و حتی خط استفاده کنید .
مثال : " از ماشین زمان پیاده می شوم . به دنبال اریانا می گردم . از مرد گدایی می پرسم ـ شما یه دختر با موهای طلاهایی ندیدید ؟ ... با لحن عجیبی شروع به حرف زدن می کند . مرد دیگری به کنارش می اید . سکه ی عجیب و تاریخی را به مرد گدا می دهد ... "
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
انگیزه نگارش
این ایده برای کسایی که یا حوصله ندارن رمانی رو شروع کنند یا حوصله ندارن اون رو ادامه بدن .
دوستان توجه کنید که شما باید در طول نوشتن از دو زاویه ی دید برخوردار باشید . زاویه دید نویسنده و زاویه دید خواننده . اگر برای ابتدای داستان قلم تون لنگ می زنه و یا حوصله ندارید می تونید به صورت قصه برای خودتون یه دور مرورش کنید . ریسک پذیر باشید . نگران شخصیت داستان نباشید . اجازه ندید داستان روال عادی داشته باشه . حتی اگه نیاز بود مهره های مکمل رو بسوزونید . اون موقع برای وارد کردن مهره های جدید می تونید یه داستان با کشش فوق العاده بسازید . سعی نکنید بنویسیدش . هنوز اول کارید . داستان رو اونقدر هیجانی و جالب تو مغزتون مرور کنید که ناخوداگاه دست به قلم ببرید . اینطوری راحت تر و با ذهن باز می تونید داستان منحصر به فرد تون رو رقم بزنید .
اما برای کسانی که رمان در حال تایپ دارن و حوصله ادامه دادنش رو ندارن ... من خودم نوشته های روی کاغذم با نوشته های داخل سایت ، زمین تا اسمون فرق دارن . هنوز علتش برای خودم مشخص نیست اما به نظر من وقتی به خواننده هاتون و واکنش اون ها نسبت به قسمت های هیجانی داستان تون فکر کنید ، قلم تون اونقدر قوی می شه که همه دلشون می خواد ادامه اش رو بشنون . اما با این حال برای جذاب تر شدنش وقتی دست تون خسته شد و به جاهای جذاب داستان رسیدید نوشتن رو متوقف کنید و خواننده رو برای خوندن ادامه منتظر بزارید . اینطوری خواننده های رمان تون خودشون شما رو قانع می کنند که دست به قلم بشید . یادتون نره ریسک پذیر باشید و حتی اگه لازم بود می تونید مهره های مکمل رو بسوزونید ...
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ایدههایی برای نویسندگان
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com