خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

Hamraz.MB

همراه رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
25/8/19
ارسال ها
77
امتیاز واکنش
150
امتیاز
113
زمان حضور
3 ساعت 36 دقیقه
نویسنده این موضوع
چگونه نقد کتاب بنویسیم؟

در یک سایت نقد ادبی، به کسانی که می‌خواهند نقد کتاب بنویسند رهنمودهای سودمندی داده شده است. نکات مهمی از این رهنمودها بدین شرح است:

نقد این نیست که کتابی را خلاصه کنیم. در نقد باید به این پرسشها پاسخ داد: چگونه؟ چرا؟ و تا چه اندازه قابل قبول؟
نقد لزوما ایراد گیری و به اصطلاح پنبه نویسنده را زدن نیست. نقد در واژه یعنی جدا کردن سره از ناسره و گفتن نقطه‌های قوت و ضعف داستان، و اینکه چرا شما کتاب را اینگونه می‌بینید. سه گام مهم در فراگرد نقد باید برداشته شود.

گام نخست: در نظر گرفتن چند پرسش - وقتی نوشته‌ای را می‌خوانید، باید این پرسشها در ذهنتان باشد:
1- نکته اصلی نویسنده 2- هدف او 3- مخاطَبان مورد نظر وی 4- در پیشبرد نکته اصلی، نویسنده از چه مسیر استدلالی پیروی می کند 5- در پشتیبانی از هدف خود از چه شواهدی بهره می گیرد 6- پیش فرضها یا پیشداوریهای نویسنده کدامها هستند.

سودمند تر آنست که در خلال خواندن کتاب درباره این پرسشها پاسخها را یادداشت کنیم.

گام دوم: ارزیابی - کتاب را خوانده‌اید و حالا نوبت ارزیابی‌تان از دیدگاههای نویسنده است. این پرسشها می‌تواند شمارا در ارزیابی کتاب یاری دهد:

1- آیا نوشته، منطقی بود؟
2- متن، روشن، سازمان‌یافته و ساده فهم بود؟
3- دیدگاههای نویسنده دقیق بود؟
4- آیا نکته‌های مهم به خوبی پرورانده شده بود؟
5- آیا شواهد کافی در تایید بحث او وجود دارد؟
6- بحث نویسنده از دیدگاه اصلی وی پشتیبانی می‌کند؟
7- آیا متن، برای مخاطَب مورد نظر مناسب است؟
8- آیا نوشته، در برگیرنده دیدگاههای حال و آینده او هست؟
9- آیا متن به شما در درک موضوع مدد می‌رساند؟
10- آیا واژه یا جمله‌ای در کتاب هست که واکنش شدید شمارا برانگیخته باشد؟ کدامها؟ واکنش شما چه بود؟
11- سرچشمه واکنش شما به این مساله چه بود؟ نخستین بار کی با این مفهوم آشنا شدید؟ کجا؟ آیا اشخاص، یا نوشته‌هائی را سراغ دارید که بر دیدگاه شما تاثیر گذاشته باشند؟ آنها تا چه پایه بر متن کتاب اثرگذار بوده یا با آن در تناقض بوده اند؟

گام سوم، طرح نقد ونگارش آن: در نگارش نقد سعی نکنید مقاله تان از ساختار کتاب مورد نقد دنباله روی کند، وگرنه ظن آن خواهد رفت که شما کتاب را خلاصه کرده‌اید. در درآمدی به مقاله، به موضوع نقد و دیدگاه خود بپردازید. با پیش کشیدن جنبه‌هائی از بحث کتاب از دیدگاه خود دفاع کنید، و با خلاصه‌ای از بحث و تاکید دوباره بر دیدگاه عمده خود مقاله را به پایان ببرید.

در این رهگذر، ابتدا دیدگاه‌های نویسنده کتاب را توضیح دهید. فرازهائی از کتاب را عینا در تایید مطلب خود بیاورید. حالا دیدگاه خودرا بگوئید، و اینکه در این باره چه فکر می کنید. به بیان چند دیدگاه کتاب که با آنها موافق و مخالفید بپردازید‌. در نقل مطالب کتاب، می‌توانید مطلب را به عینه نقل کنید یا خلاصه‌اش کنید و بگویید آن مطلبها چگونه شما را در پیشبرد نظرتان یاری می دهد.

توصیه نویسنده به کسانی که می‌خواهند در زمینه نقد کتاب کار کنند، این است که کتاب را مقدمتا به منظور کسب اطلاعات نخوانید؛ در خواندن کتاب دنبال راههای اندیشیدن به درونمایه آن باشید، و نحوه استدلال در متن را بیابید.


•…چگونه می توان یک کتاب را نقد کرد…•

 
  • تشکر
Reactions: Narges_Alioghli

Hamraz.MB

همراه رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
25/8/19
ارسال ها
77
امتیاز واکنش
150
امتیاز
113
زمان حضور
3 ساعت 36 دقیقه
نویسنده این موضوع
شیوه نقد
منتقد برای تهیه انتقاد کتاب باید کتاب را عمیقاً مطالعه کند. البته برای نوشتن معرفی کتاب می‌توان کتاب را به شیوه فنی و اختصاری خواند و به اصطلاح میان‌بر زد، و مقدمه و پیشگفتار و نتیجه و معرفی پشت جلد یا خلاصه فصلها و نظایر آنها را خواند و گزارش کوتاهی –بدون ارزیابی- از آن به دست داد. ولی نقد کتاب بدون خواندن کامل کتاب- وسوسه یا خطری که ممکن است ناقدان حرفه‌ای و پرکار را تهدید کند- اگر هم با ترفند زدن امکان داشته باشد، به سان چراغ دروغ بی‌فروغ است و از مقوله گندم‌نمایی و جو فروشی است.

منتقد مسئول حداقل باید یک بار اثر مورد انتقاد خود را بخواند و در طی این خواندن، به کمک علایم و اشاراتی که در حواشی کتاب به جا می گذارد، یا «خارج‌نویس» کردن مطالب مورد نیاز، یادداشتهای کافی برای تحریر مقاله و در واقع نقد خود فراهم کند. خواندن منتقدانه، مثل خواندن ویراستارانه، خواندن عادی نیست، خواندنی است عمیقتر و دقیقتر، همراه با ارزش‌گذاری و یادداشت‌برداری.

باید به هر کتاب از دو جنبه کلی نگاه کرد: الف) از نظر صورت؛ ب) از نظر محتوا. البته در این تقسیم نمی‌توان خط قاطعی بین مسائل محتوایی و صوری کشید. فی‌المثل نثر یک اثر غیرادبی آیا از مقوله صورت است یا محتوا؟ لذا این تقسیم‌بندی استعجالی و برای تسهیل بیان مطلب است.

الف) ارزیابی و انتقاد صوری: 1) ارزیابی صوری کتاب از قبل از بای بسم‌الله آغاز و به بعد از تای تمت ختم می‌گردد. منظور از قبل از بای بسم‌الله این است که منتقد باید به بررسی صحت صفحه عنوان –و تطبیقش با عنوان روی جلد و صفحات پیش از متن، از جمله صفحه حقوق بپردازد. و اگر مؤلف (یا مترجم یا مصحح) یا همکارش- یعنی ناشر- از استانداردهای رایج عدول کرده‌اند، آن را یادآور شود و یا اگر به روی آنها نمی‌آورد از آن به سایر بی‌دقتیهای متن رهنمون گردد. کتابهای فاقد صفحه عنوان به کلی بی‌سابقه نیست، به ویژه هنگامی که یک کتاب چاپ سنگی، به شیوه افست تجدید چاپ می‌شود،‌ گاه دیده شده که صفحه عنوان عادی برای آن نمی‌گذارند. بعد از صفحه عنوان نوبت به صفحه پشت آن یعنی صفحه حقوق می‌رسد که بسیاری از کتابهای چاپ ایران، هنوز از این نظر کامل نیستند. یعنی فی‌المثل در یک اثر ترجمه شده اگر نام کامل مؤلف را می‌آورند (که باید به خط لاتین هم بیاورند) عنوان اصلی اثر را به همان زبان اصلی یاد نمی‌کنند. یا فی‌المثل نمی‌نویسند که یک اثر چاپ چندم است. یا –و این رایج‌ترین نقص بسیاری کتابهاست- تاریخ چاپ اثر را ذکر نمی‌کنند و نظایر آن.

2)سپس نوبت به فهرست مندرجات می‌رسد. نداشتن فهرست مندرجات (آنجا که لازم است، نه فی‌المثل در یک رمان) یک عیب اساسی است و منتقد باید این خطا را بگیرد و بگوید.

3)سپس نوبت به پیشگفتار یا مقدمه مؤلف یا مترجم می‌رسد. ابتدا باید گفت پیشگفتار [=foreword/preface] با مقدمه [=introduction] فرق فنی دارد. پیشگفتار ربط ماهوی و مستقیم با محتویات کتاب ندارد، ولی مقدمه ارتباط ماهوی و محتوایی دارد و گاه بدون خواندن آن نمی‌توان به خوبی از یک اثر سر درآورد. پیشگفتار بر محور مسائل جنبی نظیر نحوه و شرایط تهیه یک اثر یا تجدید چاپ آن یا سپاس از دست‌اندرکاران ویرایش و نشر و حکایت تجدید نظر مؤلف در طبع چندم یک اثر و نظایر آن دور می‌زند. در مقدمه غالباً تز یا طرح اولیه یک اثر به اختصار مطرح می‌گردد و مؤلف هدف خود را از نگارش آن اثر و مباحث اساسی آن را با خواننده در میان می‌گذارد. و گاه تفصیل یا اثبات یک امر یا مسأله مجمل را که در مقدمه آمده به عهده متن می‌گذارد. منتقد باید هشیار باشد که آیا به این وعده‌ها در متن عمل شده و آیا مؤلف از عهده شرح و اثبات آن برآمده است یا خیر.

4)سپس باید به منطق و روش تدوین اثر پرداخت که آیا خوش تدوین است یا کلافه و درهم و برهم. این مسأله خود از مقوله محتوا نیست ولی بیش از هرچیز بر محتوا و ابلاغ آن تأثیر می‌گذارد. ممکن است یک اثر از نظر محتوا برجسته و بدیع باشد ولی از نظر تدوین مغشوش و سردرگم باشد. باید دید رابـ*ـطه فصلهای کتاب طبیعی و منطقی است یا نه. ممکن است فصلهای بلند و در عین حال درخشانی در یک کتاب باشد که وقتی به دقت در آن نگریسته شود معلوم شود که خود یک رساله جداگانه است که ربطش با سایر بخشهای آن کتاب فقط در وحدت مؤلف است، نه در وحدت موضوع. در این مواقع منتقد می‌تواند ایراد بگیرد و حذف آن فصل را –برای چاپهای بعد- به مؤلف پیشنهاد کند.

گاه ممکن است یک اثر، با آنکه باید به فصلها و زیرفصلهای متعددی تقسیم شود، راستا و یک تکه سراسر کتاب را بدون هیچ‌گونه تقطیعی در موضوع، یا تنفسی به خواننده، طی کرده باشد. این هم ایرادی اساسی است و باید گوشزد کرد.

اگر اثر مورد انتقاد ترجمه است باید دید که آیا مترجم تدوین و تبویب متن اصلی را رعایت کرده است یا نه، و اگر نکرده چه دلیل عملی یا عقل‌پسندی داشته است. در بسیاری از موارد دیده می‌شود که مترجم از پاراگراف‌بندی متن اصلی، بدون هیچ دلیل عدول می‌کند. حتی عدول از نقطه‌گذاری متن اصلی هم باید موجه و مفید به حال خوانندگان باشد، تا چه رسد به مسائل مهمتر. در تصحیح متون نیز نقطه‌گذاری، و پاراگراف‌بندی حایز اهمیت است چه غالب متون قدیمی از اول تا آخر کتاب حتی یک بار هم به سر سطر نمی‌آیند، و حتی یک نقطه –یا سایر علامات سجاوند در سراسر آنها به کار نمی‌رود. انجام این وظیفه از مصحح انتظار می‌رود، که حتی می‌تواند از پیش خود [آزادانه یا در قلاب] عنوانهای اصلی و فرعی بگذارد و کتاب را خوانا و شیوا کند.

5)یکی از مسائل مهم صوری یا صوری-محتوایی، نثر یک اثر اعم از ترجمه یا تألیف است که حتماً باید شیوا و رسا باشد. سلامت نحو و نثر از نخستین بایستنیهای یک اثر است. گاه بیماری نحو و نثر بر محتوا نیز اثر می‌گذارد و محتوا را بیمارگونه و بی‌ربط می‌نمایاند. هرگونه بی‌روشی و بی‌اعتدالی در نثر اثر –از جمله فارسی‌گرایی یا سره‌نویسی یا عربی‌زدگی یا فرنگی‌مآبی افراطی- را باید گوشزد کرد و نادرست شمرد. سبک و سلیقه شخصی و ذوق ورزی فقط تا حد معینی مجاز و مقبول است. همین طور واژگان‌سازی و واژگان‌بازی نباید از سر سیری و تفنن باشد، و محتوا یا شیوه عادی و عرفی اهل زبان را تحت‌الشعاع قرار دهد. به ویژه در زمینه‌هایی که معادلها و مترادفات پسندیده و جاافتاده‌ای وجود دارد. بعضی از اهل قلم هستند که از به کار بردن عبارات کلیشه، و به طور کلی کلیشه‌های عادی زبان که بافت پیوندی هر زبانی را تشکیل می‌دهد پرهیز دارند و با آوردن تعبیرات و ترکیبات خود ساخته فراوان، غرض خود را –اگر اصولاً غرضی داشته بوده باشند- نقض و نخستین وظیفه زبان را که تفهیم و تفاهم است نفی و وقت خوانندگان را تلف می‌کنند. زبان میراث مشترک است و همه اهل زبان و اهل قلم در حفظ و انتقال آن مسئولیت مشترک دارند و تصرفات من درآورده در زبان جایز نیست و منتقدان در این‌باره مسئولیت خطیری دارند.


•…چگونه می توان یک کتاب را نقد کرد…•

 
  • تشکر
Reactions: Narges_Alioghli و !MeŁłКa ƝasłƦłaƝ!
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا