خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.
  • شروع کننده موضوع ^Roya^
  • تاریخ شروع

^Roya^

اخراج شده
کاربر اخراج شده
کاربر مسدود شده
کاربر رمان ۹۸
عضویت
22/8/19
ارسال ها
83
امتیاز واکنش
400
امتیاز
183
زمان حضور
1 روز 8 ساعت 36 دقیقه
نویسنده این موضوع
کتاب سینمای اروپا بعد از ۱۹۸۹



European Cinema after 1989
Luisa Rivi
New York: PALGRAVE MACMILLAN™, ۲۰۰۷
سقوط دیوار برلین در ۱۹۸۹م، شکست کمونیسم در ۱۹۹۱م، و در پی آن، پیدایش یک سری قیام‌های دیگر، زمینه را برای ظهور ملی‌گرایی در مرکز و شرق اروپا فراهم کرد. در این میان، سینما صحنه‌ای برای نمایش این رویدادها بود. تحولات تاریخی، اقتصادی و اجتماعی ـ فرهنگی سبب بازنگری‌هایی شد که سخن گفتن در مورد اروپایی جدید را ایجاب می‌کرد. در اینجا فهم اینکه چگونه اروپا خود را به مثابۀ یک قلمرو، جوهری و اسطورۀ بنیان‌گذار تفکر غربی از نو تعریف می‌کند، از اهمیت بسزایی برخوردار است. و سینما یکی از محمل‌های تجلیِ این تعریف جدید بود. از سوی دیگر، تولیدات و محصولات جدید سینمایی راه‌های جدیدی برای بازاندیشی در مورد اروپا از لحاظ ژئوپولیتیک و حتی سمبلیک پیش نهادند. از این منظر، هدف کتاب «سینمای اروپا بعد از ۱۹۸۹»، بررسی نقش و جایگاه سینما به مثابۀ نهاد و صنعت در طراحی اروپای پس از جنگ سرد است. و پرسشی که می‌خواهد بدان پاسخ دهد عبارت از آن است که «چگونه محصولات جدید، اروپای پس از ۱۹۸۹ را تعریف می‌کنند و سینما چه تفسیری از اروپای قدیم و جدید ارائه می‌دهد؟» بالطبع، نخستین مسئله در اینجا پدیدۀ فراملیت‌گرایی و محصولات سینمایی پس از ۱۹۸۹م است. در سال ۱۹۸۶م رویدادهای بسیاری از جمله ایجاد یک بازار واحد اروپایی، پیمان ماستریخت در ۱۹۹۲م، انتشار پول جدید یعنی یورو در ژانویه ۲۰۰۲م، و گسترش اتحادیۀ اروپایی از شش کشور به ۲۷ کشور تا سال ۲۰۰۷م نوعی مرکزگرایی را در میان ملل اروپایی به‌وجود آورد. بندیکت اندرسون می‌گوید که در این وضعیت، سخن گفتن از یک ملت مطرح نیست، بلکه ما با مجموعه‌ای از دولت ـ ملت‌ها روبه‌رو هستیم که با هم اروپای فراملی را به‌وجود آورده‌اند و می‌کوشند یک هویت پان‌اروپایی را شکل دهند؛ هویتی که واجد ملت‌های چندزبانه و حتی چندفرهنگی است. فیلم‌هایی که بر مبنای این مجموعۀ پیچیده و در عین حال واحد ساخته می‌شدند مجموعه‌ای از گرایش‌های سـ*ـیاسی، کاپیتالیسم مشترک، توزیع و مصرف جهانی را در خود داشتند. از طرفی، ترکیبی از منابع مختلف و متفاوت از جمله تلویزیون، اعتبارات مالی خصوصی و مستقل، دخالت دولت، تولیدات سینمایی بین کشورهای مختلف اروپایی، اصول و مبانیِ پروژۀ یک اروپای واحدِ فراملیتی را زیر سؤال می‌برد. نویسنده معتقد است که نباید به آسانی از کنار اتفاقات تاریخی و داستان‌هایی که حول آنها شکل گرفته است عبور کرد، بلکه این داستان‌ها همچنان زنده و تأثیرگذارند و کاری که باید انجام گیرد آن است که باید به نحوی روشمند آنها را از نو صورت‌بندی کرد تا بتوانند واقعیتی هرچند ناهمگن را انعکاس دهند.

کتاب حاضر به طور کلی حول چند موضوع اصلی نگاشته شده است؛ این موضوعات به این مسئله می‌پردازند که چگونه سینما، اروپا را بعد از دوران جنگ سرد از نو تعریف می‌کند؛ موضوعاتی از جمله فراملیت‌گرایی، تولیدات سینمایی اروپا در این دوران و ظهور اروپای پسااستعماری از جمله موضوعاتی است که کتاب حاضر بدانها پرداخته است. کتاب افزون بر مقدمه، از سه بخش و شش فصل مشخص تشکیل شده است. عنوان نخستین فصلِ بخش نخست، «گفتمان سـ*ـیاسی حول اتحادیه اروپا: اروپای فراملی» است. این فصل به نقشۀ جدید سـ*ـیاسی ـ اقتصادی اروپا می‌پردازد و زمینه‌های شکل‌گیری نوعی اروپاگرایی را شرح می‌دهد؛ زمینه‌هایی که بعدها در سینمای این دوران تجلی پیدا کرد. نویسنده معتقد است سقوط امپراتوری شوروی، ظهور جهانی شدن، استعمارزدایی از امپراتوری‌های غربی همگی عوامل احیای نهضت اروپایی بود که سرآغازش تاریخ نمادینِ ۱۹۸۹م به‌شمار می‌آید.

فصل دوم، با عنوان «بازگشت مظلومان: سینمای اروپا و محصولات جدید سینما»، به عناصری می‌پردازد که از طریق آنها اروپای جدید را می‌توان تفسیر کرد و زوایای پنهان آن را نشان داد. در این فصل سـ*ـیاست‌های فرهنگی جدید و به طور خاص فیلم‌های جدید مورد بررسی قرار گرفته‌اند. نویسنده در این فصل به طور خاص «فرهنگ» را در انتقال اروپا به دورۀ جدید مؤثر می‌داند. نویسنده به نقل از دیوید هاروی می‌گوید که فرهنگ به نوعی کار یک تاجر را می‌کند، اما در عین حال، فرهنگ از تجارت هم پا فراتر می‌گذارد، به این معنی که اگر محصولات جدید به ناگزیر از دل یک ضرورت اقتصادی و مالی برخاسته‌اند، این محصولات می‌توانند بیانگر نیازهای یک طبیعت نمادین دیگر نیز باشند. فیلم‌های جدید، در حقیقت یک اروپای فراملیتی را تصویر می‌کنند که می‌تواند به این نیازها پاسخ دهد. نویسنده به طور خاص در این فصل از دو فیلم «سرزمین و آزادی» (ساختۀ کن لاچ در ۱۹۹۵) و «سرزمین هیچ کس» (ساختۀ دنیس تانویچ در ۲۰۰۱م) نام می‌برد؛ چه این دو فیلم دقیقاً یک تصویر فراملی جدید از اروپا را نمایش می‌دهند.

بخش دوم کتاب، به تحلیل دو فیلم خاص می‌پردازد که تحولات و تغییرات اخیر را به تصویر کشیده‌اند و پیکربندی جدید و دقیقی از اروپا به‌دست داده‌اند. فصل سوم، تقریری از فیلم «نوستالژی» (محصول سال ۱۹۸۳م) است که نشان می‌دهد چگونه اندری تارکوفسکی هم‌زمان درون یک داستان بزرگ دیالکتیکی کار می‌کند و چگونه پا فراتر از آن می‌گذارد. نویسنده در فصل چهارم، به سراغ تاریخ می‌رود. او گمان می‌کند که تاریخ در وضعیت کنونی پسامدرنیته کارکرد ندارد و لذا باید کنار گذاشته شود. فیلم «زیرزمین» (Underground) ساختۀ ایمِر کوستاریکا در سال ۱۹۹۵م پاسخی است به این مدعا؛ چون این فیلم سقوط یوگسلاوی را از جهات مختلف به تصویر می‌کشد. فیلم یادشده در واقع نمایش یک استنباط تاریخی است و در عین حال، روند ساختار تاریخی را در معرض یک نقد روشنگرانه و البته کوبنده قرار می‌دهد.

بخش سوم و پایانی کتاب به وضعیت پسااستعماری اروپا می‌پردازد و ساختارهای متنوع و صورت‌بندی‌هایی را که این قاره طی زمان پیدا کرده است می‌کاود. اروپا عملاً به فضایی پسااستعماری تبدیل شده است که در آن، مهاجران جدید، مهاجران قدیم، و کسانی که به‌هرحال اکنون «اروپایی» خوانده می‌شوند، در کنار یکدیگرند و باید وضعیت ناپایدار خود را تغییر دهند. فیلم‌هایی مثل «لامریسا» (Lamerica) ساختۀ جانی آملیو (۱۹۹۴) و «لاپرومسه» (Lapromesse) ساختۀ ژان پیر (۱۹۹۶) از جمله فیلم‌هایی هستند که نقاط استعمارزده را به روشنی به تصویر می‌کشند و به یک اروپای جدیدِ تمرکززدایی‌شده، پیوندی و ممزوج اشاره دارند.


سینمای اروپا بعد از..

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا