- عضویت
- 8/8/19
- ارسال ها
- 1,681
- امتیاز واکنش
- 15,271
- امتیاز
- 323
- محل سکونت
- همدان
- زمان حضور
- 62 روز 21 ساعت 12 دقیقه
نویسنده این موضوع
تحریریه معماری آرل
در این مقاله میخواهیم سر دربیاوریم که رابـ*ـطهی جرم (پُر) با فضای خالی چهجور رابـ*ـطهای است و چطور میشود در طراحی معماری از آن کمک گرفت. برای همین سعی میکنیم بفهمیم خالی در طبیعت و آثار هنری چه اهمیت و کاربردی دارد و اصلا آدم از کی و کجا برای ساختن چیزها از فضای خالی کمک گرفت. بعد از این که نقش فضای خالی را در هنرهای مختلف مرور کردیم؛ به سراغ معماری میرویم و کاربرد آن را از جنبههای مختلف و در مقیاسهای گوناگون بررسی میکنیم. در آخر هم میرویم سروقت طراحی و به این فکر میکنیم که برای بهتر شدن طرحهایمان، چطور میشود از خالی کمک بگیریم.اگر تا بهحال سعی کرده باشید چیزی مثل یک ساختمان، ظرف یا یک لباس را طراحی کنید، احتمالا متوجه شدهاید که فضاهای خالی چقدر بر چیزی که تولید میشود تاثیر میگذارند. شاید حتی اهمیت آن را در طراحی یک اثر موسیقی، فیلم یا رقص هم متوجه شده باشید. صداهای ممتد و بدون سکوت، آزار دهندهاند. از طرف دیگر در اتاقی که سکوت مطلق باشد تنها چند دقیقه دوام میآوریم. همهی زبانها از همنشینی صامت و مصوت ساخته شدهاند، چون بدون سکوت صداها بیمعنی میشوند. اگر جای سکوتها را عوض کنیم هم معنی کلمهها عوض میشود و هم مفهوم جملهها. به همین ترتیب در نقاشی و هنرهای تصویری هم؛ فضاهای خالی (منفی) به اشکال و فضاهای پُر (مثبت) شکل و معنا میدهند. فضای خالی را معمولا تفسیرهای ذهن ما پر میکند. اصلا روانشناسی گشتالت هم همین را توضیح داده که چطور ذهنمان خطوط و اشکال را طوری که میخواهد در فضاهای خالی ادامه میدهد؛ ولی خب گشتالت بیشتر در مورد شکلهای بصری اظهار نظر کرده است. میخواهم بگویم فضای خالی، جای نفس کشیدن ذهن است و این محدود به عناصر بصری یا شنیداری نیست.
"طراحی دفتر کار معماری به نام جعبه زندگی"
میشود جوری پُر و صُلـ*ـب حرف بزنیم که فقط یک معنی از آن برداشت بشود؛ مثل وقتی که جملهها را بر اساس منطق و ریاضیات کنار هم میگذاریم. این هم ممکن است که متخلخل صحبت کنیم و چندجور معنی از حرفمان برداشت شود. ادبیات فارسی کلی تکنیک برای این مدل حرف زدن دارد؛ آرایههایی مثل ایهام، استعاره یا کنایه کمک میکنند صُلبیت مفاهیم را کم کنیم و بگذاریم هر کسی برداشت خودش را داشته باشد. مثلا حافظ، استادِ حرف زدنِ متخلخل است و اینقدر پُر از خالی شعر گفته که هر کسی از ظن خود یارش شود. اولیا، از اساتید معماری دانشگاه یزد، به این دقت کرده که بنای آرامگاه حافظ هم مثل اشعارش با فضای خالی شکل گرفته و جرم صُلبی ندارد. نِی هم که عرفا اینقدر به آن مینازند، یک فضای خالی در میان خود دارد و انگار صدایی از جسم خودش تولید نمیکند؛ عرفا این خالی را به حضور خدا و وحدت وجود ربط میدهند که به آن هم اشاره میکنیم؛ ولی بگذارید کمی منطقیتر و و مرتبط با معماری بحثمان را ادامه دهیم.
"بنای آرامگاه حافظ به معنای شعرهایش با فضای خالی شکل گرفته و جرم صلبی ندارد"
برگردیم به اولِ اول تاریخ تمدن؛ موقعی که آدمها تازه شروع کردند به ساختن چیزها. خودمان را بگذاریم جای کسی که میخواهد جایی را بسازد؛ برای این که چیزهایش را در آنجا بگذارد و از آنها محافظت کند یا این که آنجا ساکن شود و زندگی کند. منطقی است که دو راه بیشتر جلوی رویمان قرار ندارد. یک راه این است که شبیه همان غارهایی که روزی اجدادمان در آنها زندگی میکردند؛ شروع کنیم به کندن اجرامی که از پیش وجود دارند؛ مثلا گودالی در زمین درست کنیم یا تپهای را بکنیم و برایش روزنههایی بگذاریم. راه دیگر این است که جرمهای اطرافمان، مثل قطعات سنگ و چوب را کنار هم بچینیم و دور آنها را با پوست و برگ و اینجور چیزها بپوشانیم. این دو حالت کلی، دو پارادایم ایجاد فضا هستند که از همان ابتدا در ذهن بشر شکل گرفتهاند. جناب گوتفرید زِمپِر در کتاب چهار عنصر معماری، برای اشاره به این دو پارادایم از نامهای یونانی استریوتومیک و تِکتونیک استفاده کرده است. پارادایم استریوتومیک به ایجاد فضا با خالی کردن اشاره میکند و در ساختن خیلی از چیزها در تمدن بشر به کار رفته است، اما حالا بیشتر ساختمانها با روش تکتونیک (مثلا تیر و ستون) ساخته میشوند.
"طراحی کتابخانه بزرگ تیانجین از گروه معماری MVRDV"
مجسمهسازی یکی از هنرهایی است که مفهوم دوگانهی پُر و خالی در آن برجسته میشود و میتوان آن را به معماری مرتبط کرد. البته برداشتی سنتی از مجسمهسازی وجود دارد که آن را هنر اِشغالِ فضا یا فُرم دادن به جرم در نظر میگیرد. برای همین هم به معماریهایی که زیادی به فرم توجه میکنند به طعنه، معماری مجسمهای میگویند. ولی هنرِ مجسمهسازهایی مثل هِنری مور ، خورگه اوتیزا و اِدواردو شیلیدا در خالی کردنِ جرم است. مثلا پیکر زنِ درازکشیدهی هنری مور را ببینیم که چطور با خالی کردن فضا در یک جرم سنگی شکل گرفته است. دو تا از این مجسمههای مور کنار موزهی هنرهای معاصر لم دادهاند. چرا راه دور برویم، مجسمههای پرویز تناولی هم کمابیش همینطوری هستند. اگر تئاتر شهر رفته باشید احتمالا چشمتان به مجسمه "فرهاد قفلزن" او افتاده که با آن تعریف صلب از مجسمه فاصله دارد. شیلیدا هم مجسمهسازی را فرایند گذاشتن فضا در جرم میبیند؛ چیزی که در مجسمهی خانههای دِلپوئِتا به نمایش گذاشته است. کمکم برویم سمت معماری.
"مجسمه هایی که با خالی کردن جرم شکل گرفته اند: . راست: اثری از خورگه اوتیزا - چپ بالا: خانههای دل پوئتا چهار، ادواردو شیلیدا - چپ پایین: مجسمهی زن آرمیده، هنری مور."
شیلیدا اثر عجیبی هم در کوههای تیندایا به جا گذاشته؛ فضایی برای انسان در دل کوه. اثر او یک مکعب ۴۵ x۵۰ x۶۰ متری است که با همراهی گروه مهندسین آروپ در وسط کوه ساخته شده است. فضای شگفتانگیز شیلیدا کمک میکند به مسائل معماری نزدیکتر شویم. وقتی میخواهیم این فضاها را از جرم کَم کنیم دو چیز به فضای خالی ما شکل میدهند؛ یکی اینکه چطور نور و سایه را به داخل بیاوریم و دیگر این که خالی ما چطور سرجایش بایستد و فرونریزد. سازه موقع خالی کردن جرم، در مقیاسهای مختلف ایدههای بسیاری به ما میدهد. مثلا ممکن است مقطع عناصر و اجزایی مثل تیر و ستون را با خالی کردن جرمشان طراحی کنیم؛ جوری که مقاومت آنها بیشتر شود و حتی تاسیسات یا اصلا کل یک طبقه را در خود جا بدهند. معمارانی مثل میگوئل فیزاک ، اوتزِن و لویی کان استاد اینجور خالی کردن عناصر و اجزای سازهای بودند. این هم ممکن است که کل فضای معماری را مثل یک سازهی توخالی ببینیم.
" اجزا و فضاهای توخالی معماری؛ راست: مکعبی در دل کوه، شیلیدا - چپ، بالا: کازاکوبرتا، میگوئیل فیزاک - چپ، پایین: طرح اپرایی در مادرید، یورن اوتزن."
جرم، در مقیاسهای مختلف ایدههای بسیاری به ما میدهد. مثلا ممکن است مقطع عناصر و اجزایی مثل تیر و ستون را با خالی کردن جرمشان طراحی کنیم؛ جوری که مقاومت آنها بیشتر شود و حتی تاسیسات یا اصلا کل یک طبقه را در خود جا بدهند. معمارانی مثل میگوئل فیزاک ، اوتزِن و لویی کان استاد اینجور خالی کردن عناصر و اجزای سازهای بودند. این هم ممکن است که کل فضای معماری را مثل یک سازهی توخالی ببینیم.
استودیوی طراحی انسِمبِل ، در سال ۲۰۱۰ طرح جالبی به اسم ترافِل اجرا کرده که با طراحی سازهی یک فضای خالی شکل گرفته است. داستان این طرح از این قرار است که آنها فضای خالی طرحشان را در داخل یک جرم تصور کردند. زمین را کندند و جرم سنگ مانند خود را با بتنریزی در اطراف دستههای یونجه ایجاد کردند. این دستههای یونجه قرار بود کمکم برداشته شوند تا سازهی اطراف آنها به مرور شکل بگیرد. این کار را هم به یک گوساله سپردند که یونجهها را بخورد. گوساله یک سال در این فضا زندگی میکرد و یونجهها را میخورد تا اینکه بالاخره گاو شد. فضای خالی شده را تمیز کردند و همهچیز برای استفادهی آدمیزاد آماده شده بود. اگر این تکنیکها برایتان جالب است، بگویید تا بعدا بیشتر در مورد اینجور طرحها بنویسیم؛ اما فعلا برگردیم به نقش فضای خالی در معماری.
"ترافل، اثر استودیوی معماری انسمبل؛ با طراحی فضای خالی در یک جرم شکل گرفته است. به گوسالهی پایین تصویر دقت کنید که چطور در عرض یک سال با خوردن یونجهها گاو میشود."
یکی از آدمهایی که به اهمیت فضای خالی توجه کرده آقای نصر است. نصر از سنتگراهایی مثل رنهگنون و شوان تاثیر گرفته بود و سعی داشت ثابت کند که همهجای هنر اسلامی خدا و اصل توحید وجود دارند. او میگوید فضای خالی مسجد جای منبسط شدن دل آدم است. انبساط در فارسی هم به معنی وسعت یافتن است و هم شاد شدن (انبساط خاطر). به زبان سادهتر میگوید که دل آدم در فضاهای خالی "باز» میشود. از این قبیل تفسیرهای عارفانه در کتابّهای نصر زیاد است؛ اما توجه او به فضای خالی میتواند به درد هر کسی بخورد. کریستوفر الکساندر هم از آن آدمهایی است که به نوعی یگانگی و کلیت در همهی چیزهای عالم باور دارد. او متوجه شده که چیزهایی که به نظر ما زنده هستند مجموعهای از مراکز کوچک و بزرگ را در مقیاسهای مختلف دارند. الکساندر پانزده ویژگی چیزهای زنده را توضیح داده که یکی از آنها، فضای خالی است. او میگوید وجود خالیها برای حفظ کلیت سیستمهای پیچیدهای مثل کهکشانها، یا حتی کوهها و درهها ضروری است و در هندسههای فرکتال هم خودش را نشان میدهد.
اصطلاح "فضا" در طراحی معمولا رابـ*ـطهی نزدیکی با مفهوم "خالی" برقرار میکند. شاید شما هم شنیده باشید که میگویند معماری قرن بیستم؛ معماری فضا است. آدرین فورتی نشان داده "فضا" اصطلاحی است که از سالهای ۱۸۹۰ و بیش از همه در قرن بیستم وارد نظریههای معماری شد. قبل از آن معماران به احجام یا هر چیز خالی فضا میگفتند؛ ولی با تعاریف فلسفی نیچه، مِرلوپونتی، هایدِگِر و آنری لوفور از فضا و پیشرفتهای علمی؛ رفته رفته مفهوم آن در معماری هم پیچیدهتر شد. پیتر آیزنمن در تز دکترایش که با موضوع "بنیان فرمی معماری مدرن" نوشت، این ایده را مطرح کرد که فرم معماری، (به جای جرم) میتواند به عنوان حجم (فضای خالی) در نظر گرفته شود. او بعدا بر اساس همین ایده مجموعهای از خانهها را با تکنیکهای چرخاندن، کاهش و برروی همگذاشتن احجام طراحی کرد.
رِم کولهاس هم توجهش به این جلب شد که چقدر فضاهای پر و خالی در مقاطع معماری شبیه هم شدهاند؛ مقطع همهی ساختمانها چند خط موازی سیاه است که کفها را شکل میدهند. او اسم این مدل مقاطع را به خاطر خطهای سیاهشان؛ مقطع گورخری گذاشت. بعد هم سعی کرد نظام پر و خالی جدیدی با سیستمهای سازهای مثل خرپای ویرندیل درست کند؛ جوری که بشود کلا آدمها داخل تیرهای ویرندیل زندگی کنند. اگر کمی بیشتر به خالیها فکر کنیم در هر مقیاسی میشود از آنها کمک گرفت؛ از طراحی مصالح و اجزای ساختمان گرفته تا سازمانِ پر و خالی در فضاهای داخلی یا نظام توده و فضای ساختمانها در شهر. فضاهای خالی را انسانها با حضور خود پر میکنند و با فکر کردن به آنها میشود هر طرحی را زندهتر و دلبازتر کرد. اصلا چرا موقع طراحی، به جای کنار هم گذاشتن اجرامِ پُر، از همان اول خالیها را طراحی نکنیم؟
تحریریه معماری آرل
نویسنده: محمد نورانی، دانشجوی دکتری معماری دانشگاه تهران
معماری فضای خالی
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com
آخرین ویرایش توسط مدیر: