خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

^Roya^

اخراج شده
کاربر اخراج شده
کاربر مسدود شده
کاربر رمان ۹۸
عضویت
22/8/19
ارسال ها
83
امتیاز واکنش
400
امتیاز
183
زمان حضور
1 روز 8 ساعت 36 دقیقه
نویسنده این موضوع
های پنهان ، چند شخصیتی

با این دسته از افراد ، روانشناسان بیشتر آشنا هستند ، انسان هایی که دچار چند شخصیتی هستند ، الان خوب هستند ، ساعتی بعد دیوانه ، ساعتی بعد ایثارگر ، ساعتی بعد غمگین و افسرده هستند . به تعاریف زیر دقت کنید .

زمانی که یک قانون پایان می پذیرد ، قانون دیگری ظاهر میشود ، ما این رفتار رو در سلول های بدن نیز شاهد هستیم ، سلول در مغز ، شاید در تمامی عمر زنده بماند ، اما همان سلول در بدن انسان ، سه روز عمر میکند . همان سلول هنگامی که در اسپرم مرد وجود دارد ، در داخل کمر ، به بقای زندگی خود و دیگر اسپرم ها کمک میکند ، اما زمانی که وارد رحم زن میشود تمام تلاش خود را انجام میدهد تا از دیگر اسپرم ها سبقت بگیرد تا به تخمدان برسد و زندگی دیگر سلول ها برایش ارزشی ندارد . در انسان های چند شخصیتی نیز همین روال وجود دارد . انسان چند شخصیتی دارای ثبات اخلاقی نیست و مکان های مختلف رفتاری های متفاوتی را از خود نشان میدهد ، در هر شخصیت چنان ایفای نقش می کند که گویا تا چند دقیقه قبل شخص دیگری نبوده است . افراد چند شخصیتی ، قبول ندارند که دچار توهم میشوند یا اینکه چندین شخصیت را دارا هستند ، بلکه خود را یک انسان با ثبات فرض میکنند . انسان چند شخصیتی یک بازیگر ماهر است که نمیتواند ببیند توهم ، توهم است . داستان زیر را دنبال کنید .

روزی شاگردی به استادی گفت : چرا اصرار دارید که خود طبیعی من ، غیر واقعی است؟

استاد پاسخ داد : چرا این سوال را به صورت دیگر بیان نکنیم ؟ چرا فکر میکنی که واقعی هستی ؟

شاگرد گفت : آشکار است ، من فکر میکنم ، حس میکنم و عمل میکنم ، خود را میشناسم ، میدانم که هستم ، با تمام عاداتم ، تمام علایق و نفرت هایم .

استاد تاکید کرد : بلکه ، اما واقعا چه میدانی ؟ آیا وقتی که در خواب هستی ، عادات خود را داری ؟

شاگرد پاسخ داد : در رویا نا آگاهم ، اما حالا که هوشیار هستم .

استاد با خنده گفت : واقعا ؟ اایا میتوانی آنچه را که دیروز برایت اتفاق افتاده به یاد آوری ؟ یا حتی به آنچه که یک ساعت پیش فکر میکردی ، به یاد آوری ؟ آیا خود آگاهی تو یک خاطره نیست ؟مانند رویاهات که به محض بیداری آن ها را از یاد میبری ؟

شاگرد که متعجب به نظر می آمد گفت : درست است استاد ، اما هیچ یک از این ها من را غیر واقعی نمی سازد ، شاید من خیلی سر در گم شده ام .

استاد سرش را با علامت نفی تکان داد و گفت ، اگر اینگونه باشد ، پس همه ی ما سر در گم هستیم ، حقیقت این است که ما انسان ها مدام در حال تغییر هستیم ، اما خود این تغییر را نمی بینیم . (( من )) مدام در حال تغییر است ، برای هر تجربه تجربه کننده متفاوتی وجود دارد .

به واقع هم هیمنطوره دوستان ، خود من ، در حال حاضر ، انسان سه سال پیش نیستم و به طور حتم سه سال بعد هم انسان حال حاضر نخواهم بود . اگر قبول کنم که ((من)) در حال تغییر هستم ،هر لحظه برای ((من)) تجربه ای متفاوت رو در بر خواهد داشت .

اما تجربیات ((من)) مهم نیستند ، در پی هر پیروزی شکست و در پی هر درد ، لذتی نهفته است ، انسان باید از این تجربیات ، آگاهی لازم رو استخراج کنه ، این راهی است ، برای بیرون آمدن از توهم ، با این اوصاف تجربیات در دستان شما هستند ، نه شما در دستان تجربیات .


شخصیت پنهان

 
  • تشکر
Reactions: !MeŁłКa ƝasłƦłaƝ!
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا