- عضویت
- 7/8/18
- ارسال ها
- 549
- امتیاز واکنش
- 32,220
- امتیاز
- 398
- زمان حضور
- 70 روز 21 ساعت 45 دقیقه
نویسنده این موضوع
و درود!
امیدوارم همه معنی اختصاصی رو بفهمند و این رمان رو هیچ کجای دیگه نبینم و الکی وعدهی نوشتنش یا کپی غیر قانونیش نباشه!
کپی و هر گونه استفاده از این رمان شرعاً حرامه و پیگرد جدی من رو به دنبال داره!
تمامی حقوق این اثر به این جانب و انجمن رمان ۹۸ تعلق دارد.
خب این همه سخنرانی برای اینه که این رمان در هر دو جلد بالا و پایین و دیر نویسیها و نامهربانیهای زیادی حتی از جانب خودم دید دید.
دیگه بسه! اون اندازه که ملت این رمان رو دوست دارند، خودم ندارم. باید دید نظر بقیه و بازدید چه قدره وگرنه پشیمون میشم! پس اگر میخواید ادامه رو بخونید، حمایت کنید و حتی به دوستاتون که این جا نیستند معرفی کنید بیان!
نام رمان: طغیانِ تاریکی (جلد دوم خیزشِ تاریکی "شکارچی")
نام نویسنده: Es_shima
ژانر: فانتزی، تخیلی
سطح: پرطرفدار
خلاصه جلد یک:
تیا استرلینگ شکارچی موجودات ماوراالطبیعی با خانوادهای که چندان دل خوشی به آنها ندارد؛ به شهر مونتانا میآید. تیا که در صدد زندگی عادی و به دور از هیاهوی یک شکارچی است در مونتانا مستقر شده و هرچند با بدبینی اما، بالاخره دوستانی پیدا میکند؛ اما، در این زمان اتفاقات تازهای رقم میخورد. تیا با وجود وسواسش باز هم دوستانش را به طور کامل نمیشناسد و خودش تبدیل به موجودی ناشناخته میشود.
خلاصه جلد دو:
دختری با قدرتهای فراوان به هوش میآید.
او تبدیلِ ناقصی داشته و بعد از آن، به موجودی که برای همه ناشناخته است تبدیل شده است.
او تنها غریضهاش که کشتن است را شناخته... تاریکی که از مدتها سکوت خسته شده از مخفیگاهش خارج شده و حال، زمان طغیانِ تاریکی است.
_لعنتی، چرا با من سردی؟ میدونی من عاشقتم و این جوری میکنی؟
_تو عاشق من نیستی تیا، فکر میکنی عاشقمی. همش تلقینه! به خودت بیا.
تیا: وات د... دین دارم با تو حرف میزنم؛ کجا میری؟
جنسن: بابات توی لاس وگاس دیده شده!
تیا: با، با... بابام؟ یعنی... یعنی اون زندس؟
تیا: برادر؟ لعنتی، چی داری میگی؟
تیا: یعنی مامانم هم... لعنتی! احساس میکنم بازیچهی همه بودم.
°•°•°•°•°
_چرا این اتفاقها براش اتفاده؟
دکتر رابرت: تبدیلش ناقص بوده. هر روز که بگذره قدرتهاش بیشتر میشن. با وجود اتفاقات روحی که براش...
•°•°•°•°
_همهی ما برای فوت ناگهانی و غمانگیز دوست عزیزمون اینجا هستیم. نمیدونم کی این بلا رو سرش آورده ولی...
خمیازهای کشیدم. مراسم بیش از حد مسخره بود. از قبر فاصله گرفتم و همان طور که موهای بلندم را کنار میزدم؛ گفتم:
_من کشتمش!
•°•°•°•°•°
اسکات: شکارچیها حمله کردن. اون بابای قلابیتهم سر دستشونه. قصدشون کشتن تمام ماهاست. مونتانا دیگه براشون مهم نیست.
•°•°•°•°•°
ترسی: اون یه نیمه خداس؛ میفهمی؟ یه نیمه خداست! الههی تاریکیِ بی نهایت قدرتمند!
•°•°•°•°•°
جنسن: لعنتی، چرا کشتیش دِلانی؟
بلند خندیدم. از میان خنده گفتم:
_چون دلم خواست!
_تو نمیتونی همین جوری هر کی رو که دلت خواست بکشی.
چشمکی زدم:
_دقیقاً همین نظر رو دارم! با کمی اختلاف، من میتونم هر کی رو که دلم خواست بکشم.
_تو انسانیتت رو کشتی.
ناخن بلندم را روی گلوی جنسن تکان دادم. چشمکی زدم و گفتم:
_من هیچ وقت انسان نبودم که بخوام انسانیتی داشته باشم!
•°•°•°•°•°•°•°
دِلانی: ارتش من آمادست.
_این کار رو نکن تیا. این یه جنگه تمام عیاره.
_این رو به من نگو. من رو میخوای از چی بترسونی؟ من خودم نطفهی جنگم!
•°•°•°•°•°•°
دین: این دیگه اعلام جنگ نیست؛ خودِ جنگه!
جنسن: جنگ انسانها با تمام موجودات ماورا؟ این که عادلانه نیست...
•°•°•°•°•°•°•°
_متاسفم بچهها... باور نکردنیه؛ ولی، اون کشته شد.
تایپ رمان | رمان 98 | بهترین انجمن رمان نویسی
جلد اول و دوم کاملا متفاوت هست و اگر کسی جلد اول را نخوانده باشد میتواند جلد دوم را بخواند؛ اما، برای حل شدن بقیهی معماها بهتر است پی گیر هر دو جلد باشید!
دانلود جلد اول:
دانلود رمان خیزش تاریکی (شکارچی) | انجمن رمان ۹۸
✌پرطرفدار رمان طغیان تاریکی (جلد دوم خیزش تاریکی) | ! Shîma ! کاربر انجمن رمان ۹۸
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com
آخرین ویرایش توسط مدیر: