خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

★PARDIS★

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
16/8/19
ارسال ها
491
امتیاز واکنش
1,981
امتیاز
228
زمان حضور
28 روز 3 ساعت 25 دقیقه
نویسنده این موضوع
پست مدرن و فلسفه آن

پست مدرن به مجموعه پیچیده ای از واکنش هایی مربوط می شود که در قبال فسلفه مدرن و پیش فرض های آن صورت گرفته اند، بدون آن که در اصول عقاید اساسی کمترین توافقی بین آنها وجود داشته باشد. فلسفه پست مدرن اساسا به معارضه با شالوده گرایی مورد اعتقاد مشترک فلاسفه برجسته قرون شانزده، هفده و هجدهم میلادی همان پیش فرض هایی هستند که باید مردود شناخته شده و کنار گذارده شوند.


به عقیده نیچه،هایدگر، فوکو و ژاک دریدا قدمت این قبیل پیش فرض های مردود به قدمت متافیزیک بوده و تجسم عینی آن را به بهترین وجه شاید بتوان در دیدگاه افلاطون مشاهده کرد.ژان- فرانسوا لیوتار حتی از این هم فراتر و فلسفه پست مدرن را مقدم بر فلسفه مدرن می داند، به این معنا که پیش فرض های فلسفه مدرنیسم از مشربی نشات می گیرند که عقاید بیان نشده پیشینی آن پست مدرن محسوب می شوند.
هیچ تعریف دقیقی از اصطلاح «نقاشی مدرن» وجود ندارد: این واژه یک اصطلاح انعطاف پذیر است که می‌تواند معانی مختلفی را در خود جای دهد. این خیلی تعجب آور نیست، زیرا ما دائماً در زمان جلو می‌رویم و آنچه امروزه «نقاشی مدرن» یا «مجسمه سازی مدرن» تلقی می‌شود، ممکن است در پنجاه سال آینده مدرن تلقی نشود. با این وجود، به طور سنتی گفته می‌شود که «نقاشی مدرن» شامل آثاری است که در دوره تقریبی 1870-1970 تولید شده اند. این “دوران مدرن” پس از یک دوره طولانی تسلط هنرهای دانشگاهی با الهام از رنسانس، که توسط شبکه آکادمی‌های هنرهای زیبا اروپایی ترویج شد، دنبال شد. و پس از آن “هنر معاصر” (1970 به بعد)، که نوع آوانگاردتر آن “هنر پست مدرن” نیز نامیده می‌شود، دنبال می‌شود. این زمان بندی با نظر بسیاری از منتقدان و موسسات هنری (نه همه آنها) مطابقت دارد. برای مثال تیت مدرن در لندن، و Musee National d’Art Moderne در مرکز پومپیدو در پاریس، سال 1900 را نقطه آغاز “نقاشی مدرن” می‌دانند. همچنین، نه آنها و نه موزه هنرهای مدرن نیویورک هیچ تمایزی بین آثار “مدرنیستی” و “پست مدرنیستی” قائل نمی‌شوند: در عوض، آنها هر دو را مرحله ای از “نقاشی مدرن” می‌دانند.


نقاشی مدرن

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,861
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 23 دقیقه
هنگام تلاش برای درک تاریخ هنر، مهم است که تشخیص دهیم که هنر یک شبه تغییر نمی‌کند، بلکه تغییرات گسترده تر(و آرام‌تر)در حال وقوع در جامعه را منعکس می‌کند. همچنین بیانگر دیدگاه هنرمند است.

به عنوان مثال، یک اثر هنری که در سال 1958 تولید شده است ممکن است به طور قطع “پست مدرنیست” باشد (اگر هنرمند دارای دیدگاه بسیار آوانگاردی باشد که Nouveau Realisme ایو کلاین یک نمونه خوب آن است)؛ در حالی که یک اثر دیگر، که توسط یک هنرمند محافظه کار در 1980 ایجاد شده است، ممکن است به عنوان نمونه ای از “هنر معاصر” بازگشتی به “نقاشی مدرن” داشته باشد. در واقع، احتمالاً این درست است که بگوییم چندین رشته مختلف هنری – به معنی چندین مجموعه زیبایی شناسی، برخی مدرن و برخی کلاسیک – ممکن است در هر زمانی به طور همزمان وجود داشته باشند. همچنین، لازم به یادآوری است که بسیاری از این اصطلاحات (مانند “نقاشی مدرن”) تنها پس از رویداد، از نقطه نظرِ چشم انداز ابداع شده اند. اگر شما به یادگیری سبک های نقاشی مدرن علاقه دارید، می‌توانید به مطالب آموزش هنر سایت فرادرس مراجعه کنید.


البته لازم به ذکر است که دهه 1960 عموماً دهه‌ای است که ارزش‌های هنری به تدریج از “مدرنیستی” به “پست مدرنیستی” تغییر کرد. این بدان معناست که برای یک دوره زمانی هر دو مجموعه ارزشها باهم وجود داشته‌اند.

منشا نقاشی مدرن چه بود؟

برای درک چگونگی آغاز “نقاشی مدرن”، کمی پیشینه تاریخی مفید خواهد بود. قرن نوزدهم زمان تغییرات قابل توجه و به سرعت در حال افزایش بود. در نتیجه انقلاب صنعتی (1760-1860) تغییرات عظیمی در تولید، حمل و نقل و فناوری ایجاد شد که در سراسر اروپا و آمریکا تاثیر گذاشت. شهرها به خاطر مردمی که سرزمین خود برای پر کردن کارخانه‌های شهری ترک کردند، شکوفا شدند. این تغییرات اجتماعی با الهام از صنعت منجر به رفاه بیشتر بود، اما شرایط زندگی برای اکثر کارگران سخت و طاقت فرسا شد. این امر به نوبه خود منجر به تقاضای بیشتر برای معماری شهری و تقاضای بیشتر برای هنرهای کاربردی و طراحی – مثلاً مکتب باهاوس – و ظهور طبقه جدیدی از کارآفرینان ثروتمند بود که گردآورنده و حامی هنر شدند. بسیاری از بهترین موزه های هنری جهان توسط این سرمایه داران قرن نوزدهم تأسیس شده‌اند.


نقاشی مدرن

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,861
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 23 دقیقه
تغییرات اجتماعی قرن نوزدهم علاوه بر تأثیرگذاری بر نحوه خلق هنر توسط هنرمندان، الهام بخش هنرمندان برای کشف موضوعات جدید بود. هنرمندان به جای پیروی از سلسله مراتب ژانرها و قناعت به موضوعات دانشگاهی شامل دین و اساطیر یونانی، با پرتره ها و مناظر “معنادار” – همه موضوعاتی که برای افزایش درک و آموزش تماشاگران طراحی شده بودند – شروع به ایجاد آثار هنری در مورد مردم و مکانها، یا ایده‌هایی که به آنها علاقه داشتند، کردند.


شهرها – با ایستگاه‌های راه آهن جدید و محله‌های فقیرنشین جدید – انتخاب‌های مناسبی بودند و باعث ایجاد نوع جدیدی از سبک نقاشی و عکاسی شهری شدند. موضوع دیگر، روستاهای حومه شهر و مکان‌های تفریحی بودند که توسط شبکه‌های ریلی جدید ارائه می‌شد، که الهام بخش اشکال جدیدی از نقاشی منظره توسط مونه، ماتیس و دیگران بود. ژانر نقاشی تاریخی نیز به لطف بنیامین وست (1720-1888) که نقاشی مرگ ژنرال ولف (1770، گالری ملی هنر، اتووا)، اولین نقاشی تاریخ معاصر و گویا (1728-1828) را نقاشی کرد، تغییر کرد. که سوم ماه مه 1808 (1814، پرادو، مادرید) یک اصطلاح بی نظیر و غیر قهرمانانه را معرفی کرد.

قرن نوزدهم شاهد تعدادی از تحولات فلسفی نیز بود که تأثیر بسزایی بر هنر داشت. به عنوان مثال، رشد اندیشه سـ*ـیاسی، کوربت و دیگران را به ترویج شکل آگاهانه اجتماعی نقاشی رئالیستی سوق داد. همچنین انتشار کتاب «تفسیر رویاها» (1899) توسط زیگموند فروید، مفهوم «ضمیر ناخودآگاه» را رواج داد و باعث شد هنرمندان نمادگرایی و بعداً سوررئالیسم را کشف کنند. خودآگاهی جدیدی که فروید ترویج داد، منجر به ظهور اکسپرسیونیسم آلمانی (یا حداقل همزمان با آن) شد، زیرا هنرمندان به بیان احساسات و تجربیات ذهنی خود روی آوردند. اگر شما به نقاشی مدرن علاقه دارید، می‌توانید به مطالب آموزش نقاشی مدرن سایت فرادرس سری بزنید و از آموزش‌های آن‌ها بهره ببرید.


نقاشی مدرن

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,861
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 23 دقیقه
نقاشی مدرن از چه زمانی آغاز شد؟

تاریخی که عموما به عنوان آغاز «نقاشی مدرن» شناخته می شود، سال 1863 است – سالی که ادوارد مانه (83-1832) نقاشی تکان دهنده خود Le Dejeuner sur l’herbe را در Salon des Refuses در پاریس به نمایش گذاشت. علیرغم احترام مانه به آکادمی فرانسه و این واقعیت که او از یک اثر رنسانس توسط رافائل الگو گرفته بود، این یکی از بی شرمانه‌ترین تصاویر آن دوره به حساب می‌آمد.

اما این فقط نمادی از تغییرات وسیع تری بود که در انواع مختلف هنر، چه در فرانسه و چه در دیگر نقاط اروپا در حال وقوع بود. نسل جدیدی از “هنرمندان مدرن” از پیروی از اشکال سنتی هنرهای دانشگاهی قرن 18 و اوایل قرن 19 خسته شده بودند و شروع به ایجاد مجموعه ای از “نقاشی های مدرن” بر اساس موضوعات جدید، مواد جدید و روشهای جدید جسورانه کردند. مجسمه سازی و معماری نیز تحت تأثیر قرار گرفتند – و به مرور تغییرات آنها حتی انقلابی تر شد – اما نقاشی اولین میدان نبرد اصلی بین محافظه کاران و “مدرنیست ها” بود.

ویژگی اصلی نقاشی مدرن چیست؟

چیزی که ما آن را “نقاشی مدرن” می‌نامیم یک قرن کامل به طول انجامید و شامل ده‌ها جنبش هنری مختلف بود که تقریباً همه چیز را از انتزاع محض گرفته تا هایپررئالیسم در بر می‌گرفت. از مکاتب ضد هنری مانند دادا و فلوکسوس تا نقاشی و مجسمه سازی کلاسیک. از هنر نو تا باهاوس و پاپ آرت. تنوع به قدری زیاد بود که به سختی می‌توان به ویژگی مشترکی که آن دوران را مشخص می‌کند فکر کرد.

اما اگر چیزی وجود داشته باشد که هنرمندان مدرن را از سنت گرایان اولیه و پست مدرن‌ها متمایز کند، این اعتقاد آن‌هاست که هنر اهمیت دارد. برای آنها هنر ارزش ذاتی داشت. در مقابل پیشینیان آنها به سادگی تصور می‌کردند که هنر مهم است. همه آنها در عصری زندگی می‌کردند که تحت نظام‌های ارزشی مسیحی بود و به سادگی “قوانین را دنبال کرده بودند”. و کسانی که پس از دوره مدرن (1970 به بعد) آمدند، به اصطلاح “پست مدرنیست ها”، این ایده را که هنر (یا زندگی) ارزش ذاتی دارد تا حد زیادی رد کردند.

مهم‌ترین سبک های نقاشی مدرن

تأثیرگذارترین سبک های نقاشی مدرن عبارت‌اند از:

  • امپرسیونیسم
  • فوویسم
  • وبیسم
  • فوتوریسم
  • کسپرسیونیسم
  • دادا
  • سوررئالیسم
  • اکسپرسیونیسم انتزاعی
  • پاپ آرت


نقاشی مدرن

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,861
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 23 دقیقه
1) امپرسیونیسم (دهه 1870، 1880)

امپرسیونیسم که با نقاشی های منظره کلود مونه (1940-1840) به تصویر کشیده شد، روی کار تقریباً غیرممکن برای ثبت لحظات زودگذر نور و رنگ متمرکز شد. طرح های رنگی غیرطبیعی و نقاشی آزاد و غالباً – اغلب با بافت عمیق – ارائه شد. بسیاری از نقاشی های امپرسیونیست از نزدیک قابل تشخیص نبودند. اگرچه توسط سایر هنرمندان، فروشندگان و کلکسیونرهای مدرن بسیار مورد توجه قرار گرفت و سرانجام به مشهورترین جنبش نقاشی جهان تبدیل شد، اما این مکتب چندان مورد استقبال عموم مردم و مقامات هنری قرار نگرفت. مشارکت اصلی امپرسیونیسم در “نقاشی مدرن” مشروعیت بخشیدن به استفاده از رنگ های غیرطبیعی بود که راه را برای هنر انتزاعی کاملاً غیرطبیعی قرن بیستم هموار کرد.

(2) فوویسم (7-1905)

کوتاه مدت، چشمگیر و بسیار تأثیرگذار، به پیشگامی هنری ماتیس (1869-1954)، فوویسم در اواسط دهه 1900 یک سبک شیک در پاریس بود. این سبک جدید در Salon d’Automne راه اندازی شد و بلافاصله به خاطر رنگهای زنده، تیره و غیرطبیعی خود که باعث شد امپرسیونیسم تقریباً تک رنگ به نظر برسد، مشهور شد! پیشرو اصلی اکسپرسیونیسم سهم اصلی فوویسم در “نقاشی مدرن” نشان دادن قدرت مستقل رنگ بود. این رویکرد بسیار ذهنی به هنر برخلاف دیدگاه کلاسیک محتوا محور آکادمی ها بود.

(3) کوبیسم (fl.1908-14)

کوبیسم که یک سبک نقاشی دقیق و چالش برانگیز بود، یک سیستم ترکیبی از صفحات تکه تکه را به عنوان جایگزینی برای دیدگاه خطی و حجم های گرد الهام گرفته از رنسانس معرفی کرد. این سبک توسعه یافته توسط پابلو پیکاسو (1881-1973) و ژرژ براک (1882-1963) در دو نوع – کوبیسم تحلیلی و بعدا کوبیسم مصنوعی – در 50 سال آتی بر هنر انتزاعی تأثیر گذاشت، اگرچه جذابیت و محبوبیت آن محدود است. سهم اصلی کوبیسم در “نقاشی مدرن” این بود که بر اساس واقعیت اجتناب ناپذیر صفحه تصویر مسطح، جایگزینی کاملاً جدید برای دیدگاه متعارف ارائه دهد.




(4) فوتوریسم (1909-14)

فوتوریسم که توسط فیلیپو توماسو مارینتی (1876-1944) بنیان گذاری شد، سرعت، فناوری، خودرو، هواپیما و دستاوردهای علمی را تجلیل کرد. اگرچه بسیار تأثیرگذار بود، اما به شدت از نئو امپرسیونیسم و تقسیم بندی ایتالیایی و همچنین کوبیسم، به ویژه اشکال تکه تکه و دیدگاه های متعدد وام گرفت. سهم اصلی فوتوریسم در “نقاشی مدرن” معرفی حرکت در بوم و پیوند زیبایی با پیشرفت علمی بود.


نقاشی مدرن

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,861
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 23 دقیقه
فوتوریسم که توسط فیلیپو توماسو مارینتی (1876-1944) بنیان گذاری شد، سرعت، فناوری، خودرو، هواپیما و دستاوردهای علمی را تجلیل کرد. اگرچه بسیار تأثیرگذار بود، اما به شدت از نئو امپرسیونیسم و تقسیم بندی ایتالیایی و همچنین کوبیسم، به ویژه اشکال تکه تکه و دیدگاه های متعدد وام گرفت. سهم اصلی فوتوریسم در “نقاشی مدرن” معرفی حرکت در بوم و پیوند زیبایی با پیشرفت علمی بود.

(5) اکسپرسیونیسم (از 1905)

اگرچه توسط هنرمندانی مانند JMW Turner (داخلی در پتورث، 1837)، ون گوگ (مزرعه گندم با کلاغ، 1890) و پل گوگن (Anna The Javanese، 1893) پیش بینی می‌شد، اما اکسپرسیونیسم توسط دو گروه در آلمان قبل از جنگ مشهور شد: Die بروک (درسدن/برلین) و Der Blaue Reiter (مونیخ)، به ترتیب توسط ارنست لودویگ کرشنر (1880-1938) و واسلی کاندینسکی (1866-1944). در مجسمه سازی، اشکال ساخته شده توسط هنرمند دویسبورگ ویلهلم لمبروک (1919-1881) عالی بود (و هنوز هم است). سهم اصلی اکسپرسیونیسم در “نقاشی مدرن” این بود که ایده‌ی ذهنیت در نقاشی و مجسمه سازی را متداول کرد و نشان داد که هنر نمایشی می‌تواند به طور قانونی اعوجاج ذهنی را شامل شود.

(6) دادائیسم (1916-24)

دادائیسم، اولین جنبش ضد هنر، شورشی و ضد نظامی بود که اجازه کشتار جنگ جهانی اول (1914-18) را داده بود. این به سرعت تبدیل به یک گرایش آنارشیستی شد که هدف آن براندازی نهاد هنری بود. رهبران آن در سال 1916 در سوئیس جوانان 20 و اندی سالی بودند که اکثر آنها از سربازی اجباری در پناهگاه شهرهای بی طرف مانند نیویورک، زوریخ و بارسلونا سر باز زدند. بنیانگذاران مجسمه ساز ژان آرپ (1887-1966) و شاعر رومانیایی و فعال اهریمنی تریستان تزارا (1896-1963) بودند. سهم اصلی دادا متزلزل ساختن دنیای هنر و گسترش مفهوم “نقاشی مدرن”، با درنظر گرفتن انواع جدیدی از خلاقیت (هنرهای نمایشی و آماده سازی) و همچنین مواد جدید (هنرهای ناخواسته) و موضوعات بود. طنز فریبنده آن در جنبش سوررئالیسم پابرجا ماند.




(7) سوررئالیسم (از 1924)

سورئالیسم در پاریس توسط نویسنده آندره برتون (1896-1966) بنیان گذاری شد و یک جنبش هنری شیک در سال‌های جنگ بود، اگرچه این سبک امروزه نیز دیده می‌شود. این جنبش از بال‌های انتزاعی و مجازی تشکیل شده است و از جنبش نیهلیسستی دادا که اکثر اعضای آن به سوررئالیسم تبدیل شده‌اند، تکامل یافته. اما برخلاف دادا این جنبش نه ضد هنر بود و نه سـ*ـیاسی. نقاشان سوررئالیست از روشهای مختلفی – از جمله رویاها، توهمات، ایجاد تصویر خودکار یا تصادفی – برای دور زدن فرایندهای فکری منطقی در خلق آثار هنری استفاده کردند. سهم اصلی سوررئالیسم در “نقاشی مدرن” ایجاد مجموعه‌ای تازه از تصاویر بود. این که آیا این تصاویر به طور منحصر به فرد غیر منطقی بوده اند مشکوک است. اما هنر سوررئالیستی قطعاً سرگرم کننده است!

(8) اکسپرسیونیسم انتزاعی (1948-60)

اکسپرسیونیسم سبک گسترده‌ای از نقاشی انتزاعی است که درست پس از جنگ جهانی دوم در نیویورک توسعه یافت، از این رو به آن مکتب نیویورک نیز می‌گویند. این مکتب با هدایت هنرمندان آمریکایی – که به شدت تحت تأثیر مهاجران اروپایی بودند – شامل دو سبک اصلی بود: یک شکل بسیار متحرک از نقاشی اشاره‌ای، که توسط جکسون پولک (1956-1912) رواج یافت، و یک سبک بسیار منفعل‌تر که به عنوان زمینه رنگ شناخته می‌شود و توسط مارک روتکو (70- 1903) گسترش یافت. سهم اصلی اکسپرسیونیسم انتزاعی در “نقاشی مدرن” متداول سازی انتزاع بود. در مورد پولاک، با اختراع یک سبک جدید معروف به “نقاشی اکشن” ( عکسها را با متن مشاهده کنید.) در مورد روتکو، با نشان دادن تأثیر احساسی مناطق وسیع رنگ.

(9) پاپ آرت (اواخر 1950، 1960)

پاپ آرت سبکی از هنر است که تصاویر آن منعکس کننده فرهنگ عامه و مصرف گرایی انبوه آمریکا در دهه 1960 بود. این سبک اولین بار در اواخر دهه 1950 در نیویورک و لندن ظاهر شد و تا اواخر دهه 1960 به سبک آوانگارد غالب تبدیل شد. هنرمندان پاپ مانند اندی وارهول (1928-87) با استفاده از تصاویر جسورانه، آسان برای تشخیص، و رنگهای گرم، نمادی را بر اساس عکس های افراد مشهور مانند ستاره های فیلم، تبلیغات، پوسترها، بسته بندی محصولات مصرفی و کمیک استریپ مواد ایجاد کردند که به کاهش شکاف بین هنرهای تجاری و هنرهای زیبا کمک کرد. سهم اصلی اکسپرسیونیسم انتزاعی در “نقاشی مدرن” این بود که نشان دهد هنر خوب می تواند از تحت کنترل باشد و از هر چیزی ساخته شود.
منبع: پی اس ارنا


نقاشی مدرن

 
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا