نویسنده این موضوع
_ میخواستمش!
+ چرا ؟ چی داشت ؟
_ از این پسرایی بود که دخترا واسش سر و دست میشکوندن، از اینا که خنده هاش رو دست نداشت،
از اینا که بوی ادکلن مردونش تا ده فرسخ اونورترم حس میشد.
+ دلت سرید؟
_ اره حقیقتا.
+ خواستت؟
_ خواستم ... خواست ... ولی انگار خدا نخواست .
+ انگار رسم عاشقی همیشه یه جای کار لنگیدنه .
_ شایدم ما می لنگیم ... عشقامون میلنگه .
+ عشقت کافی نبود برای نگه داشتنش؟
_ کافی بود ... لابد من براش کافی نبودم .
+ جا زدی؟
_ ناخواسته !
+ خواست ادما دست خودشونه .
_ عاشق بودم ... ولی خواستم اول عاشق خودم باشم بعد عاشق اون ... جرمه ؟!
+ عاشقی با فدا کردن خودت شروع میشه .
_ فدا کنی که دیگه عشقی براش نمیمونه ... نباید برا مردا فداکار باشی ... فک میکنن وظیفته .
+ عاشقی تازه اونجایی که خودتو فدا کردی کلید میخوره ... عاشقی با فدا شدنش قشنگه .
_ فدا کنی که چی بشه ؟ بره با یکی دیگه؟
فقط من باید فدا کنم ؟ فقط من دهقان فداکارم؟
تا جایی که یادمه دهقان مرد بودا لامروت.
+ اگه میگی خواستت ...اگه خواستیش ... اگه عاشق شد ... اگه عاشق شدی ... چرا بره با یکی دیگه ؟
_ خواستن و عاشق شدن فرق داره ... اون خواست ولی دلشو نداد ... میگیری که چی میگم؟
+ پس رفت ... رفتو سنگ شدی؟ ... رفت و عشقتو برد بانو؟
_ رفتو تازه شدم خودم ... رفتو تازه خودمو پیدا کردم ... اون رفت و من از دستش دادم ... ولی در عوض خودمو به دست اوردم :)
+ خودی که کالبد بدون روحته لارا؟
_ حس داشته باشی برا کسی که احتمالا خودشم سر همین قضیه حسشو داده؟ ... همه میگن اخرین بودنه که مهمه ... جوری که دیگه کسی بعدش نیاد تو زندگیش ... ولی من دلم میخواست اولینشم باشم ... دلم میخواست سر انگشتاش فقط لغزیده باشه رو تن من نه زن دیگه ... من این همه دخترونگیامو نگه نداشتم ... خودمو حفظ نکردم واسه دومین شدن :)
+ لارا ؟
_ بله ؟!
+ اولین یکی دیگه میشی؟
_ نه ... چون میشه دومینم :)
ایدانامجو
+ چرا ؟ چی داشت ؟
_ از این پسرایی بود که دخترا واسش سر و دست میشکوندن، از اینا که خنده هاش رو دست نداشت،
از اینا که بوی ادکلن مردونش تا ده فرسخ اونورترم حس میشد.
+ دلت سرید؟
_ اره حقیقتا.
+ خواستت؟
_ خواستم ... خواست ... ولی انگار خدا نخواست .
+ انگار رسم عاشقی همیشه یه جای کار لنگیدنه .
_ شایدم ما می لنگیم ... عشقامون میلنگه .
+ عشقت کافی نبود برای نگه داشتنش؟
_ کافی بود ... لابد من براش کافی نبودم .
+ جا زدی؟
_ ناخواسته !
+ خواست ادما دست خودشونه .
_ عاشق بودم ... ولی خواستم اول عاشق خودم باشم بعد عاشق اون ... جرمه ؟!
+ عاشقی با فدا کردن خودت شروع میشه .
_ فدا کنی که دیگه عشقی براش نمیمونه ... نباید برا مردا فداکار باشی ... فک میکنن وظیفته .
+ عاشقی تازه اونجایی که خودتو فدا کردی کلید میخوره ... عاشقی با فدا شدنش قشنگه .
_ فدا کنی که چی بشه ؟ بره با یکی دیگه؟
فقط من باید فدا کنم ؟ فقط من دهقان فداکارم؟
تا جایی که یادمه دهقان مرد بودا لامروت.
+ اگه میگی خواستت ...اگه خواستیش ... اگه عاشق شد ... اگه عاشق شدی ... چرا بره با یکی دیگه ؟
_ خواستن و عاشق شدن فرق داره ... اون خواست ولی دلشو نداد ... میگیری که چی میگم؟
+ پس رفت ... رفتو سنگ شدی؟ ... رفت و عشقتو برد بانو؟
_ رفتو تازه شدم خودم ... رفتو تازه خودمو پیدا کردم ... اون رفت و من از دستش دادم ... ولی در عوض خودمو به دست اوردم :)
+ خودی که کالبد بدون روحته لارا؟
_ حس داشته باشی برا کسی که احتمالا خودشم سر همین قضیه حسشو داده؟ ... همه میگن اخرین بودنه که مهمه ... جوری که دیگه کسی بعدش نیاد تو زندگیش ... ولی من دلم میخواست اولینشم باشم ... دلم میخواست سر انگشتاش فقط لغزیده باشه رو تن من نه زن دیگه ... من این همه دخترونگیامو نگه نداشتم ... خودمو حفظ نکردم واسه دومین شدن :)
+ لارا ؟
_ بله ؟!
+ اولین یکی دیگه میشی؟
_ نه ... چون میشه دومینم :)
ایدانامجو
دومین نفر | Ayds_Na کاربر انجمن رمان ۹۸
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com