- عضویت
- 12/8/18
- ارسال ها
- 2,010
- امتیاز واکنش
- 7,214
- امتیاز
- 308
- زمان حضور
- 0
نویسنده این موضوع
خلاصه نظر منتقدان:
الن نگ – فیلم ثرت – نمره ۸ از ۱۰
همه تعریف شدهاند، و شخصیتهای متنوع وجود دارد و هیچ کس هم آن را خراب نمیکند. فقط بنشینید و نظارهگر این کمدی عاشقانه خاص باشید.
ژانت کاتسولیس – نیویورک تایمز (نمره ۵ از ۱۰)
فریمن، که هیچ وقت پرشور و هیجانترین بازیگر نبوده، به آن سیهروزی بریتانیایی منحصر به فرد خود مجال عرضه انـ*ـدام داده است. ولی این «ملیسا راچ» است، که در نقش دوست دختر موقت و احمق چارلی، نگاهها را به خود جلب میکند.
نیک الن – Rogerebert.com (نمره ۵ از ۱۰)
یک کمدی عاشقانه نسبتا صمیمانه که هیچ وقت بخش عاشقانه آن خیلی قدرتمند نمی شوند، و مشخصا کمدیاش هم به همین ترتیب.
فرنک شک – هالیوود ریپورتر (نمره ۴ از ۱۰)
«سرود شادی» موفق نمیشود تا مثل نامش باشد چرا که سعی میکند تا از یک شرایط جسمانی خنده بگیرد که افرادی که از آن رنج میبرند احتمالا آن را خیلی خندهدار نمیدانند.
نول مورای – لس آنجلس تایمز (نمره ۳ از ۱۰)
فیلم از یک شخص واقعی الهام گرفته است ولی تقریبا هر چیزی که رخ میدهد قلابی و ساختگی است.
تومریس لافلی – ورایتی (نمره ۳ از ۱۰)
واینر که بیشتر به خاطر حضور در پشت صحنه آثار تلوزیونی چون «خانواده مدرن» (Modern Family) و «۱۶۰۰ پن» (1600 Penn) معروف است، ظرافت زیادی را به جلوههای بصری «سرود شادی» اضافه نمیکند. اگر بخواهیم حق او را هم در نظر بگیریم، هیچ مقدار هوشمندی در زمینه کارگردانی نمیتوانست این تکانهای مصنوعی روایتی را که در زمینه ایجاد آن تنش **** قابل باور میان زوج «عاشق» خود لنگ میزند نجات دهد.
نقد و بررسی فیلم به قلم James Berardinelli (جیمز براردینِلی)
نشریه ReelViews
نمره 5 از 10
طبق اطلاعات مندرج در ویکیپدیا، «کاتاپلکسی» (cataplexy) (نوعی از حمله خواب (narcolepsy)) «یک ضعف عضلانی ناگهانی و زودگذر است که ضمن هوشیار بودن اتفاق میافتد، عموما توسط احساساتی چون خنده، گریه یا ترس به وجود میآید. «چارلی» («مارتین فریمن» (Martin Freeman))، شخصیت اصلی در «سرود شادی» (Ode to Joy) از «جیسون واینر» (Jason Winer)، از این شرایط رنج میبرد. برداشت فیلم از کاتاپلکسی یک نمایش معقول است با توجه به این که چطور در فیلم از آن استفاده شده (افرادی که از این مشکل رنج میبرند شاید به شکل قابل درکی مخالف این جمله باشند). این خیلی بد است که بسیاری از عناصر دیگر فیلمنامه – مثل پرداختن به احساسات پایهای انسان – به شکل بدی درست پرداخته نشدهاند.
«سرود شادی» یک کمدی عاشقانه است پس، تقریبا همان طور که تعریف این سبک بیان میکند، باید یک ملاقات اول جذاب بین شخصیتّهای اصلی باشد. آن لحظه حیاتی بین بهترینهای این ژانر قرار نمیگیرد. «چارلی»، استاد آرام کردن موقعیتهای پراحساس (از آن جایی که کاتاپلکسی او را ملزوم میکند که آرام بماند و از چیزهایی مثل خوشحالی به هر قیمتی هم که شده اجتناب کند)، از این که یک زن جوان، «فرانسسکا» («مورنا باکارین» (Morena Baccarin)) صدمه جسمی به دوست پسر خود که به تازگی به او خیـ*ـانت کرده وارد کند، جلوگیری به عمل میآورد. «چارلی» و «فرانسسکا» به هم علاقهمند میشود و، بر خلاف نظر ابتدایی و بهتر چارلی، قبول میکنند تا با هم یک قرار داشته باشند. البته آن قرار درست پیش نمیرود – چارلی زیادی هیجانزده میشود، غش میکند، سرش ضربه میخورد، و سر از بیمارستان درمیآورد. در آن نقطه او تصمیم میگیرد تا ادامه دهد تا ببیند که فرانسسکا و حضورش برای هر دوی آنها ایده بدی است یا نه.
تا آن جایی که جزئیات کمدی عاشقانهها فرا میرود، این یک اثر قابل قبول است و رابـ*ـطه مناسبی میان «مارتین فریمن» که عادات خاصی دارد و «مورنا باکارین» بانشاط و سرزنده وجود دارد.
منتقدان اکثرا حواسشان هستن که فیلمی که میبینند را بررسی کنند، نه فیلمی که «دوست داشتند» ببینند ولی غیرممکن است که راهی که «سرود شادی» برای طی کردن انتخاب نکرده را در نظر نگرفت. این میتوانست یک فیلم درگیرکننده در مورد زوجی باشد که در تلاش هستند تا وضعیت رومانتیک خود را با توجه به شرایطی که «چارلی» را گرفتار کرده پیدا کنند. با این حال، به جای آن، کارگردان «جیسون واینر» (که بازسازی «آرتور» (Arthur) او را میشناسیم) و فیلمنامه نویس «مکس ورنر» تصمیم گرفتهاند که بهترین راه پیشروی این است که به «چارلی» و «فرانسسکا» شریک زندگی متفاوتی بدهند، آنها را با اتفاقات داستانی کنار هم نگه دارند، و ببینند که آیا آنها میتوانند راهی برای رسیدن به یکدیگر پیدا کنند یا خیر.
«چارلی» تصمیم میگیرد که برادر کوچکترش و همراه او، «کوپر» («جک لیسی» (Jake Lacy))، باید با کسی که شاید عشق واقعی اوست سر قرار برود. در همین حین، فرانسسکا، «بتانی» («ملیسا راچ» (Melissa Rauch)) را در نظر دارد که از نظر احساسی به بلوغ کامل نرسیده و کمی هم ترشرو است، چرا که فکر میکند برای «چارلی» بهترین گزینه است. این دو زوج کاملا ناهمچون برای مدت تقریبا ۴۵ دقیقه از فیلم با هم در ارتباط هستند تا این که بالاخره چیزی که انتظارش میرفت رخ میدهد. شاید اگر «کوپر» انقدر تحمل ناپذیر نبود و «بتانی» هم انقدر کسلکننده آن وقت خیلی دردناک نبود ولی وقتی چنین است و این کاراکترهای نامطلوب حضورشان در نیمه اول «سرود شادی» ممتد و طولانی است، باعث میشود که آن بخش از فیلم به خودی خود یک نقص باشد. در طول آن بخش خسته کننده از فیلم که زوجها در واقع «کوپر / فرانسسکا» و «چارلی / بتانی» هستند، تنها اوقاتی که همی جاندار هستند آن سکانسهاییست که «چارلی» و «فرانسسکا» کمی وقت کنار هم پیدا میکنند.
متاسفانه، کاتاپلکسی، به جای این که یک بخش مهم در دینامیک عاشقانه فیلم باشد، تبدیل به یک وسیله برای داستان میشود. یک بخش پایانی بامزه وجود دارد که نشان میدهد فیلم چطور میشد اگر تمام تمرکز خود را روی رابـ*ـطه چارلی و فرانسسکا میگذاشت. به جای آن، با تکیه کردن زیادی بر روی «پیچیدگیهای عاطفی» احمقانه در داستان، نه تنها نمیگذارد که مخاطب آن پیشرفت واقعی در احساس عاطفی میان «چارلی» و «فرانسسکا» را ببیند که آن فانتزی مربوط به کمدی عاشقانهها که عاشقان از آن لـ*ـذت میبرند را هم خنثی میکند. به جای آن که یک ترانه برای بالا بردن قلب باشد، «سرود شادی» یک آهنگ گوشخراش و ناموزون است که زیادی ادامه مییابد.
مترجم :دانیال دهقانی
الن نگ – فیلم ثرت – نمره ۸ از ۱۰
همه تعریف شدهاند، و شخصیتهای متنوع وجود دارد و هیچ کس هم آن را خراب نمیکند. فقط بنشینید و نظارهگر این کمدی عاشقانه خاص باشید.
ژانت کاتسولیس – نیویورک تایمز (نمره ۵ از ۱۰)
فریمن، که هیچ وقت پرشور و هیجانترین بازیگر نبوده، به آن سیهروزی بریتانیایی منحصر به فرد خود مجال عرضه انـ*ـدام داده است. ولی این «ملیسا راچ» است، که در نقش دوست دختر موقت و احمق چارلی، نگاهها را به خود جلب میکند.
نیک الن – Rogerebert.com (نمره ۵ از ۱۰)
یک کمدی عاشقانه نسبتا صمیمانه که هیچ وقت بخش عاشقانه آن خیلی قدرتمند نمی شوند، و مشخصا کمدیاش هم به همین ترتیب.
فرنک شک – هالیوود ریپورتر (نمره ۴ از ۱۰)
«سرود شادی» موفق نمیشود تا مثل نامش باشد چرا که سعی میکند تا از یک شرایط جسمانی خنده بگیرد که افرادی که از آن رنج میبرند احتمالا آن را خیلی خندهدار نمیدانند.
نول مورای – لس آنجلس تایمز (نمره ۳ از ۱۰)
فیلم از یک شخص واقعی الهام گرفته است ولی تقریبا هر چیزی که رخ میدهد قلابی و ساختگی است.
تومریس لافلی – ورایتی (نمره ۳ از ۱۰)
واینر که بیشتر به خاطر حضور در پشت صحنه آثار تلوزیونی چون «خانواده مدرن» (Modern Family) و «۱۶۰۰ پن» (1600 Penn) معروف است، ظرافت زیادی را به جلوههای بصری «سرود شادی» اضافه نمیکند. اگر بخواهیم حق او را هم در نظر بگیریم، هیچ مقدار هوشمندی در زمینه کارگردانی نمیتوانست این تکانهای مصنوعی روایتی را که در زمینه ایجاد آن تنش **** قابل باور میان زوج «عاشق» خود لنگ میزند نجات دهد.
نقد و بررسی فیلم به قلم James Berardinelli (جیمز براردینِلی)
نشریه ReelViews
نمره 5 از 10
طبق اطلاعات مندرج در ویکیپدیا، «کاتاپلکسی» (cataplexy) (نوعی از حمله خواب (narcolepsy)) «یک ضعف عضلانی ناگهانی و زودگذر است که ضمن هوشیار بودن اتفاق میافتد، عموما توسط احساساتی چون خنده، گریه یا ترس به وجود میآید. «چارلی» («مارتین فریمن» (Martin Freeman))، شخصیت اصلی در «سرود شادی» (Ode to Joy) از «جیسون واینر» (Jason Winer)، از این شرایط رنج میبرد. برداشت فیلم از کاتاپلکسی یک نمایش معقول است با توجه به این که چطور در فیلم از آن استفاده شده (افرادی که از این مشکل رنج میبرند شاید به شکل قابل درکی مخالف این جمله باشند). این خیلی بد است که بسیاری از عناصر دیگر فیلمنامه – مثل پرداختن به احساسات پایهای انسان – به شکل بدی درست پرداخته نشدهاند.
«سرود شادی» یک کمدی عاشقانه است پس، تقریبا همان طور که تعریف این سبک بیان میکند، باید یک ملاقات اول جذاب بین شخصیتّهای اصلی باشد. آن لحظه حیاتی بین بهترینهای این ژانر قرار نمیگیرد. «چارلی»، استاد آرام کردن موقعیتهای پراحساس (از آن جایی که کاتاپلکسی او را ملزوم میکند که آرام بماند و از چیزهایی مثل خوشحالی به هر قیمتی هم که شده اجتناب کند)، از این که یک زن جوان، «فرانسسکا» («مورنا باکارین» (Morena Baccarin)) صدمه جسمی به دوست پسر خود که به تازگی به او خیـ*ـانت کرده وارد کند، جلوگیری به عمل میآورد. «چارلی» و «فرانسسکا» به هم علاقهمند میشود و، بر خلاف نظر ابتدایی و بهتر چارلی، قبول میکنند تا با هم یک قرار داشته باشند. البته آن قرار درست پیش نمیرود – چارلی زیادی هیجانزده میشود، غش میکند، سرش ضربه میخورد، و سر از بیمارستان درمیآورد. در آن نقطه او تصمیم میگیرد تا ادامه دهد تا ببیند که فرانسسکا و حضورش برای هر دوی آنها ایده بدی است یا نه.
تا آن جایی که جزئیات کمدی عاشقانهها فرا میرود، این یک اثر قابل قبول است و رابـ*ـطه مناسبی میان «مارتین فریمن» که عادات خاصی دارد و «مورنا باکارین» بانشاط و سرزنده وجود دارد.
منتقدان اکثرا حواسشان هستن که فیلمی که میبینند را بررسی کنند، نه فیلمی که «دوست داشتند» ببینند ولی غیرممکن است که راهی که «سرود شادی» برای طی کردن انتخاب نکرده را در نظر نگرفت. این میتوانست یک فیلم درگیرکننده در مورد زوجی باشد که در تلاش هستند تا وضعیت رومانتیک خود را با توجه به شرایطی که «چارلی» را گرفتار کرده پیدا کنند. با این حال، به جای آن، کارگردان «جیسون واینر» (که بازسازی «آرتور» (Arthur) او را میشناسیم) و فیلمنامه نویس «مکس ورنر» تصمیم گرفتهاند که بهترین راه پیشروی این است که به «چارلی» و «فرانسسکا» شریک زندگی متفاوتی بدهند، آنها را با اتفاقات داستانی کنار هم نگه دارند، و ببینند که آیا آنها میتوانند راهی برای رسیدن به یکدیگر پیدا کنند یا خیر.
«چارلی» تصمیم میگیرد که برادر کوچکترش و همراه او، «کوپر» («جک لیسی» (Jake Lacy))، باید با کسی که شاید عشق واقعی اوست سر قرار برود. در همین حین، فرانسسکا، «بتانی» («ملیسا راچ» (Melissa Rauch)) را در نظر دارد که از نظر احساسی به بلوغ کامل نرسیده و کمی هم ترشرو است، چرا که فکر میکند برای «چارلی» بهترین گزینه است. این دو زوج کاملا ناهمچون برای مدت تقریبا ۴۵ دقیقه از فیلم با هم در ارتباط هستند تا این که بالاخره چیزی که انتظارش میرفت رخ میدهد. شاید اگر «کوپر» انقدر تحمل ناپذیر نبود و «بتانی» هم انقدر کسلکننده آن وقت خیلی دردناک نبود ولی وقتی چنین است و این کاراکترهای نامطلوب حضورشان در نیمه اول «سرود شادی» ممتد و طولانی است، باعث میشود که آن بخش از فیلم به خودی خود یک نقص باشد. در طول آن بخش خسته کننده از فیلم که زوجها در واقع «کوپر / فرانسسکا» و «چارلی / بتانی» هستند، تنها اوقاتی که همی جاندار هستند آن سکانسهاییست که «چارلی» و «فرانسسکا» کمی وقت کنار هم پیدا میکنند.
متاسفانه، کاتاپلکسی، به جای این که یک بخش مهم در دینامیک عاشقانه فیلم باشد، تبدیل به یک وسیله برای داستان میشود. یک بخش پایانی بامزه وجود دارد که نشان میدهد فیلم چطور میشد اگر تمام تمرکز خود را روی رابـ*ـطه چارلی و فرانسسکا میگذاشت. به جای آن، با تکیه کردن زیادی بر روی «پیچیدگیهای عاطفی» احمقانه در داستان، نه تنها نمیگذارد که مخاطب آن پیشرفت واقعی در احساس عاطفی میان «چارلی» و «فرانسسکا» را ببیند که آن فانتزی مربوط به کمدی عاشقانهها که عاشقان از آن لـ*ـذت میبرند را هم خنثی میکند. به جای آن که یک ترانه برای بالا بردن قلب باشد، «سرود شادی» یک آهنگ گوشخراش و ناموزون است که زیادی ادامه مییابد.
مترجم :دانیال دهقانی
نقد فیلم Ode To Joy (سرود شادی)
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com