زال و مهراب کابلی ملاقات کوتاهی با هم داشتند
وقتی مهراب به کاخش برگشت در همان لحظه همسرش سیندخت و دخترش رودابه را دید که در شبستان قدم میزدند، سیندخت به نزد مهراب شتافت و گفت:
بگو ببینم، امروز که به نزد زال رفتی، چگونه بود؟ آیا او طبع و سرشت مردی و انسانیت دارد؟ او از سیمرغ چه میگوید؟ چهرۀ او...