وطن من
پیشانی توست
پس مرا گوش ده
که تو را میگویم:
مرا ترک نکن
چونان گیاهی
پشت حصارها
چونان کبوتری مهجور
مرا ترک نکن
چونان ماهِ دلشکسته
چونان سیارهای که میان شاخهها به گدایی افتادهست
مرا ترک نکن
آزاد در حزن خویش.
با دستانی که خورشید را جاری میکند
از دودکش سلول من
مرا زندانی کن
و اگر از آنِ...