و آه از تنهایی – که جان را به آتش می کشد.
به سوپ غلیظ و داغی می ماند که نمی شود آن را توی دهان تحمل کرد.
مگر آنکه چندین و چندبار به آن فوت کنی ؛ و شگفتا که پیوسته در برابر من است ،
توی کاسه ضخیم و سنگین سفید چینی ،
که به متکایی کهنه و رنگ و رو رفته شباهت دارد.
این کیست که پیوسته می خواهد آن را...