. شیر احمق
داخل یک جنگل، یک شیر زندگی میکرد. شیر قصه ما پیر شده بود و نمیتونست سریع بدوه. هر روزی که میگذشت برای شکار کردن سخت تر میشد.
یک روز شیر وارد جنگل شد تا غذا پیدا کنه و به یک غار رسید. آروم به غار نزدیک شد و یک بویی از داخل غاز به مشامش خورد. وارد غار شد اما چیزی داخلش نبود. با...