صبح که میشه بابا مثل همیشه
زود از خواب پا میشه
بابا میره خیابون برامون بخره نون
کره،عسل،مربا،نون گرم تافتون
من بیدارم اما تو رختخوابم، عروسکم کنارم
مامان میاد اتاقم
میگه عزیز نازم،صبح شده بلند شو
آفتاب زده بازم
دست و رومو میشورم
لباسامو می پوشم
مامان و بابا رو می بـ*ـو*سم
میگم به اونا...