به گفته مونس الدوله آنروزها مرد گرگ و میش هوا از خانه بیرون میرفت و تا شب به خانه برنمیگشت. بعد از رفتن مرد خانه، دختر چادر چاقچور میکرد و همراه مادر یا خواهر بزرگش برای کارآموزی به خانه در و همسایه میرفت و تا غروب آنجا میماند. ناهار را هم همانجا میخورد. در این فاصله زن صاحبخانه طرز جارو...