https://forum.roman98.com/threads/22106/
در واقع چندی میشد که دریافته بود ارتش هم همانند زنعمو، که خوشحال بود دارد او را از سر خود باز میکند، با ماممیهن هیچ پیوندی ندارد. آری، دریافته بود آن مام میهنی که مدحش را میگفتند، آن مأمنی نیست که او میجوید، اما با اینهمه زمانی دراز نیمی از قلبش...