_ میخواستمش!
+ چرا ؟ چی داشت ؟
_ از این پسرایی بود که دخترا واسش سر و دست میشکوندن، از اینا که خنده هاش رو دست نداشت،
از اینا که بوی ادکلن مردونش تا ده فرسخ اونورترم حس میشد.
+ دلت سرید؟
_ اره حقیقتا.
+ خواستت؟
_ خواستم ... خواست ... ولی انگار خدا نخواست .
+ انگار رسم عاشقی همیشه یه جای کار...