داستان کوتاه ماست و خیار شاهنشاهی
میگویند:
روزی امیرکبیر که از حیف و میل شدن سفرههای دربار به تنگ آمده بود. به ناصرالدین شاه پیشنهاد کرد که برای یک روز آنچه رعیت میخورند میل کند! شاه پرسید مگر رعیت ما چه میخورند؟! امیرکبیر گفت: ماست و خیار!
ناصرالدین شاه سرآشپز را صدا زد گفت: که برای ناهار...