دوروتی با عمو و زن عمویش در دشتی پهناور خشک و پوشیده از علف زندگی می کرد. کلبه آنها خیلی کوچک و ساده بود. زندگی آنها از راه کشاورزی می گذشت.
در دشتی که آنها زندگی می کردند، گردبادهای خطرناکی می وزید، به همین دلیل آن ها در کف اتاق دریچه ای درست کرده بودند که به زیرزمین راه داشت و هر وقت گرباد می...