فرانتس کافکا
-
جلو قانون | کافکا
«اگر باوجود دفاع من اینجا آنقدر تو را جلب کرده سعی کن که بگذری؛ اما به‌خاطر داشته باش که من توانا هستم و من آخرین پاسبان نیستم. جلو هر اتاقی پاسبانان تواناتر از من وجود دارند، حتی من نمی‌توانم طاقت دیدار پاسبان سوم بعد از خودم را بیاورم.» مرد دهاتی منتظر چنین اشکالاتی نبود؛ آیا قانون نباید برای...- yeganeh yami
- موضوع
- پاسخ ها: 0
- انجمن: داستان کوتاه خارجی
-
لانه | فرانتس کافکا
«لانه | فرانتس کافکا» با وجود این البته به کار کندن گودال می‌پردازم زیرا چارة دیگری ندارم. اما فوراَ دست به کار نمی‌شوم و اندکی کار را به عقب می‌اندازم. اگر عقلم به سرم بیاید کورکورانه دست به کار نمی‌شوم. به هرحال اول به مرمت خرابی‌هایی که به لانه‌ام وارد کرده‌ام می‌پردازم . این کار مدت مدیدی...- yeganeh yami
- موضوع
- پاسخ ها: 11
- انجمن: داستان کوتاه خارجی
-
داستان هایی از فرانتس کافکا
سفر کوتاه! پدر بزرگم میگفت:«زندگی عجیب کوتاه است.حالا که گذشته را بیاد می آورم،زندگی به نظرم چنان فشرده می آید که مثلا نمی فهمم چطور ممکن است جوانی تصمیم بگیرد با اسبش به دهکده ی بعدی برود،امانترسد که مبادا-قطع نظر از اتفاقات بد-مدت زمان همین زندگی عادی و خوش و خرم،کفایت چنین سفری را نکند.»- ASaLi_Nh8ay
- موضوع
- پاسخ ها: 1
- انجمن: داستان کوتاه خارجی
