شاهنامه آخرش خوشه !
شاه مي بخشه شيخ عليخان نمي بخشه !
شاگرد اتو گرم، سرد ميارم حرفه، گرم ميارم حرفه !
شاه خانم ميزاد، ماه خانم درد ميكشه !
شب سمور گذشت و لـ*ـب تنور گذشت !
شب دراز است و قلندر بيكار !
شب عيد است و يار از من چغندر پخته ميخواهد ---گمانش ميرسد من گنج قارون زير سر دارم !
شبهاي چهارشنبه...