ناز شست گرفت.
نازک نارنجي است.
نام در کرده است.
نان به هم قرض مي دهند.
نان خودت را مي خوري، چرا حرف مردم را مي زني.
نان به نرخ روز مي خورد.
نانش توي روغن است.
نانش را آجر کردند.
نان ندارد بخورد پياز مي خورد که اشتهايش باز شود.
نابرده رنج گنج ميسر نمي شود --- مزد آن گرفت جان برادر كه كار كرد ...