کارگرانی در من مشغول کارند
که گذشته را حفر میکنند...
و هر بار
دستهایم را پیدا میکنند میان موهایت
موهایت را پیدا میکنند در شیار دستهایم
و مگر شیارهای کف دست
غیر از این است
که تو رودخانههای زیادی بودهای که از من گذشتهای؟
این کارگر که آواز میخواند،
به دهانم رسیده است؛
این کارگر که گریه...