همانگونه که گفته بودم
تمام شب را خيره به در بودم
گيسوان تو در شب کوتاهي جمله هاي من
آنقدر به آسمان نزديک بود
که به خانه آمدم
در دسته هاي گل ياس پنهان بودم
مي دانم
جواني بود
شهر هاي ايام عشق
در وهم خانه مي ساختند
همسايه ها بخار مي شدند
به آسمان مي رفتند
با باران به خانه باز مي آمدند
آيا از عشق...