عنوان: گربه ي تنها
در يك باغ زيبا و بزرگ ، گربه پشمالويي زندگي مي كرد .
او تنها بود . هميشه با حسرت به گنجشكها كه روي درخت با هم بازي مي كردند نگاه مي كرد .
يكبار سعي كرد به پرندگان نزديك شود و با آنها بازي كند ولي پرنده ها پرواز كردند و رفتند .
پيش خودش گفت : كاش من هم بال داشتم و مي...