تاول ها صورتش را زیباتر کرده بودند. چشمانش برق می زد. امروز چه تماشایی شده ، دلم می خواهد فقط به او نگاه کنم. ماسک اکسیژن را از روی صورتش برداشت ، دیگر از سرفه های خشک و عذاب آور خبری نبود. سرفه هایی که گاهی او را تا دم مرگ می کشاند. گوشم را نزدیک دهانش رساندم ، گفت: میشه لباسام رو بیاری؟
همیشه...