رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمانها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.
نگاهش رو به سرم توی دستش داد.
- ما چرا نمیمیریم شادی؟
گفت و نگاه غمگینش رو به چشمهای یخزدهام دوخت. پوزخندی زدم و بیتفاوت گفتم:
- دلت خوشهها دختر.
جوابم اشکی شد که گونههای رنگ پریدهش رو نوازش کرد. با بغض زمزمه کرد:
- حتی ارزش مرگ رو هم پیش خدا نداریم.
انگشت شستم رو روی خیسی گونهش کشیدم:
-...
نفسی عمیق به عمق جان فرستادم بلکه نیوفتد از نفس دلی که او در آن در قید حیات است.
- اون راست میگه مینا، آب آنقدر هم دهشتناک نیست!
با شک و تردید، خیره به من لـ*ـب باز کرد:
- تویی که با دیدن آب هم حس خفگی بهت دست میده، و تا همین چند لحظه پیش نزدیک بود همسفر آبها بشی، چی شد الان حق رو میدی به...
نام دیالوگ: ابهام
نام نویسنده: Erarira
سبک: عاشقانه
---
(مهمتر از عشق)
- میدونی، مسئله اینه که فکر میکنیم عشق منحصر به یه آدم خاص میشه. عشق برا هیچ احدی نیست؛ آدما فقط ماموریت دارن که بیان و عشق حبس شدۀ وجودمون رو آزاد کنن. پس دیگه نگو منو عاشق خودش کرد و رفت. چون هدف اومدنش همین بود از...
*★به نام خدا★*
نام اثر: نگاه یک دیوانه
نام نویسنده: ملیکا نصیریان شکیب
تقدیم به...
شروع...
- عشقم سرت رو بیار بالا میخوام چشمهای خوشگلت رو ببینم!
- نمیخوام!
- چرا؟!
- میترسم!
- چرا؟!
- من از بیرون اومدن، از حصار دستات میترسم!
- چرا؟!
- چون از نگاه کردن تو چشمهات وهم دارم!
- چرا؟!
- چون با...
+ چرا... آخه چرا اون نامرد منو تنها گذاشت و رفت؟ هان؟
- چون رسم عشق همینه. چون عشق با زندگی آدم بازی میکنه!!
+ از اون و همه ی هم جنساش متنفرم.متنفر!
- اگه.... ازش متنفر بودی ... چرا عاشقش شدی؟
+ چون...چون ... نمیدونم وقتی عاشق...
(۱)
+من ...من...من... ولش کن اه بیخیالش
فقط میگم اگه تو با کسی باشی که دوسش داری ... من ناراحت نمیشم!! باور کن!!
اصلا چرا باید ناراحت بشم!؟ مگه بهترین دوستای هم نیستیم ؟! مگه دوستا از خوشحالی هم ناراحت میشن؟؟
-تو هربار گفتی ناراحت نمیشی، بیشتر تو چشمات درد دیدم!
+اینبار فرق داره، تو عاشق...
به نام خالق عشق و جنون
عنوان: درد بی درمون
سبک: تراژدی، عاشقانه
با پشت دست اشکم را پاک کردم و انگشتانم به سرعت روی کیبورد حرکت کرد:
- درد بی درمون شنیدی می گن؟
- آره...
- حاضرم سر همه چیزم شرط ببندم تنها درد بی درمون عشقه.
- الکی فیلم هندیش نکن. اصولا می گن مرگه.
- مرگ که درد نیست... مرگ می...
_ میخواستمش!
+ چرا ؟ چی داشت ؟
_ از این پسرایی بود که دخترا واسش سر و دست میشکوندن، از اینا که خنده هاش رو دست نداشت،
از اینا که بوی ادکلن مردونش تا ده فرسخ اونورترم حس میشد.
+ دلت سرید؟
_ اره حقیقتا.
+ خواستت؟
_ خواستم ... خواست ... ولی انگار خدا نخواست .
+ انگار رسم عاشقی همیشه یه جای کار...
_مجموعه ی دیالوگ های "به وقت دیوانگی"_
نویسنده: Nirvana
*هرگونه کپی بدون ذکر منبع ممنوع!
سبک: فلسفی طور
_پذیرای پیشنهادات و انتقادات شما هستم!_
_اشتراک در موضوع فراموش نشه._