بهترین انجمن رماننویسی | دانلود رمان جدید
اشعار محمد سلمانی
اتاقی بود و تختی بود و بازی با عروسک بود
تو از آغاز، دنیایت همین اندازه کوچک بود
تو معنای پریدن تا کجاها را ندانستی
تمام درکت از پرواز اوج بادبادک بود
در آن سو هفت شهر عشق را عطار می گردید
در این سو بین رفتن تا نرفتن پا به پا...