سلامدنبال اسم یک رمان هستم.خلاصه رمان این جوری که یک دختر از سفره عقد فرار می کند و به شهر دیگه ای می رود اما چون مجرده نمی تواند خونه بگیرد و به پیشنهاد یک پیرزن موقت با نوه پیرزن ازدواج میکنه.بعد ازمرگ پیرزن متوجه می شود نوه پیرزن همان پسری که چند سال پیش ازعقد او فرارا کرده.چون روز عقد یک نفر...