مشاعره با حرف ژ

moh@mad · 9/7/24

-FãTéMęH- گفت:
ژاله می‌چکد از ابر بهمنی
برگ صبوح ساز و بده جام یک منی
می ده که سر به گوش من آورد چنگ و گفت
خوش بگذران و بشنو از این پیر منحنی

ژولیده‌ام که صبح و مسا گویم این سخن
مردن حقیقی است مسجل شعار نیست

-FãTéMęH- · 9/7/24

moh@mad گفت:
ژولیده‌ام که صبح و مسا گویم این سخن
مردن حقیقی است مسجل شعار نیست

ژولید , چو آب گشت جاری
آن مو به از سمور و سنجاب

moh@mad · 10/7/24

-FãTéMęH- گفت:
ژولید , چو آب گشت جاری
آن مو به از سمور و سنجاب

ژاله بر لاله فرو می‌چکد از دامن ابر
خیز و با لاله رخی ساحت گل زار ببوی

-FãTéMęH- · 10/7/24

moh@mad گفت:
ژاله بر لاله فرو می‌چکد از دامن ابر
خیز و با لاله رخی ساحت گل زار ببوی

ژاژخایی هنر دندانش

هزل دستور لـ*ـب خندانش

( جامی )

moh@mad · 11/7/24

-FãTéMęH- گفت:
ژاژخایی هنر دندانش

هزل دستور لـ*ـب خندانش

( جامی )

ژولیده زلف فتنه خو مخمور چشم کینه جو
موها پریشان کرده او خونها چکان از هر طرف

-FãTéMęH- · 11/7/24

moh@mad گفت:
ژولیده زلف فتنه خو مخمور چشم کینه جو
موها پریشان کرده او خونها چکان از هر طرف

ژاله و صبح بهم یافته کافور و گلاب
زاین و آن داروی هر درد سر آمیخته اند

«خاقانی»

moh@mad · 13/7/24

-FãTéMęH- گفت:
ژاله و صبح بهم یافته کافور و گلاب
زاین و آن داروی هر درد سر آمیخته اند

«خاقانی»

ژنده‌ای پوشید می‌شد پیر راه
ناگهان او رابدید آن پادشاه

گفت من به یا تو هان ای ژنده پوش
پیر گفت ای بی‌خبر تن زن خموش

-FãTéMęH- · 13/7/24

moh@mad گفت:
ژنده‌ای پوشید می‌شد پیر راه
ناگهان او رابدید آن پادشاه

گفت من به یا تو هان ای ژنده پوش
پیر گفت ای بی‌خبر تن زن خموش

ژغ ژغ آن عقل و مغزت را برد

صد هزاران عقل را یک نشمرد

moh@mad · 14/7/24

-FãTéMęH- گفت:
ژغ ژغ آن عقل و مغزت را برد

صد هزاران عقل را یک نشمرد

ژرف بحریست پر از آب حیات
موج زن آمده از کل جهات

پر هوا جام حبابش خوانند
بر هوا چتر سحابش خوانند

-FãTéMęH- · 14/7/24

moh@mad گفت:
ژرف بحریست پر از آب حیات
موج زن آمده از کل جهات

پر هوا جام حبابش خوانند
بر هوا چتر سحابش خوانند

ژنده پیلان کز در دریای سند آورده ای

سال دیگر بگذرانی از لـ*ـب دریای نیل

( فرخی سیستانی )

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی