مشاعره با حرف د

بردیا مهرزاد · 9/5/24

MaRjAn گفت:
دور از تو ماه من همه غم‌ها به یک طرف
وین یک طرف که منت دونان کشیده‌ام

- شهریار

دور از رخ تو دم به دم از گوشه چشم
سیلاب سرشک آمد و طوفان بلا رفت

Della࿐ · 9/5/24

دیدی که مرا هیچکسی یاد نکرد
جز غم که هزار آفرین بر غم باد

zariiiiiiiii · 13/5/24

دلی یا دلبری یا جان و یا جانان نمی‌دانم
همه هستی تویی، فی الجمله این و آن نمی‌دانم
- عراقی

zariiiiiiiii · 13/5/24

دست در حلقه‌ی آن زلف دوتا نتوان کرد
تکیه بر عهد تو و باد صبا نتوان کرد
- حافظ

moh@mad · 17/5/24

zariiiiiiiii گفت:
دست در حلقه‌ی آن زلف دوتا نتوان کرد
تکیه بر عهد تو و باد صبا نتوان کرد
- حافظ

دل که بیابان گرفت چشم ندارد به راه
سر که صراحی کشید گوش ندارد به پند

کشته شمشیر عشق حال نگوید که چون
تشنه دیدار دوست راه نپرسد که چند

سعدی

-FãTéMęH- · 17/5/24

در فتوح شام و روم امسال دیوان ساختم
ساخت باید در فتوح هند و چین سال دگر

( امیر معزی )

moh@mad · 19/5/24

-FãTéMęH- گفت:
در فتوح شام و روم امسال دیوان ساختم
ساخت باید در فتوح هند و چین سال دگر

( امیر معزی )

دل اگر از من گریزد وای من
غم اگر از دل گریزد وای دل
ما ز رسوایی بلند آوازه ایم
نامور شد هر که شد رسوای دل

رهی معیری

MēLįKąღ · 20/5/24

دوش گذشتی ز درم، بوی نبردم ز تو من
کرد خبر گوش مرا، جان و روانم که تویی

Mystery · 20/5/24

Melika_hsh گفت:
دوش گذشتی ز درم، بوی نبردم ز تو من
کرد خبر گوش مرا، جان و روانم که تویی

در دیاری که کسی نیست یار کسی
کاش یارب که نیفتد به کسی کار کسی

MēLįKąღ · 21/5/24

دیدی که مرا هیچ کسی یاد نکرد
جز غم که هزار آفرین بر غم باد

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی